من مرد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم
تنهاو غمگین رفته ام
دل از همه گسسته ام.
نمایش نسخه قابل چاپ
من مرد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم
تنهاو غمگین رفته ام
دل از همه گسسته ام.
من دست نخواهم بردالابه سر زلفت........................گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش ********مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش
شکر نعمت نعمتت افزون کند / کفر نعمت از کفت بیرون کند
{مولانا}
در آن موسم که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم می شکند
داغم از دشمن بدل افزون ولي ماندم تهي
روز سختي كازمودم دوستان خويش را
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شرار کیفرت ، دامن بگیرد / وبال هستیت ، گردن بگیرد
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم, نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم