این شعر تنهایی من است
وقتی عبور معصو مانه غزل را
در ناباورانه ترین لحظه فرودش
لای پلکانت به نظاره مینشینم!
از من نسروده ام
از تو نیز!
از احساسی سروده ام که در شاه بیت چشمانت
دنبال قافیه نبود
ردیف نیز
تنها وزنی داشت به سنگینی نگاهت
در مصرعهای بی تقطیع دیدگانت!
این شعر تنهایی من است
ناباورانه ترین اشتیاق حضورم
و بی هجاترین سقوطم
در ارکان بی تقطیع پلکانت
امروزمن شاعری دیگرهستم
نه از چشمت خواهم سرود
نه از قلبت
از احساسی خواهم سرود
که در دفترچه خط خطی های کودکانه شاعری
قربانی تقطیع بی هجایی هاست!
تقطیع کن مرا!
با آخرین شعرم
در بی هجایی واژگانم
بنام کشیده ای که قربانی کوتاه و بلند است!
چشمانت را نه !
آخرین شعرم را برای چشمانت سروده ام
شاید چشمانت را
شاعری دیگر سرود!!!!