صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
[golrooz]صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
رَبِّ مُوسَيٰ وَهَٰرُونَ(48)
پروردگار موسي و هارون(48)
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَٰفٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ(49)
گفت [آيا] پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودي خواهيد دانست حتما دستها و پاهاي شما را از چپ و راست خواهم بريد و همه تان را به دار خواهم آويخت(49)
قَالُوا۟ لَا ضَيْرَ إِنَّآ إِلَيٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ(50)
گفتند باكي نيست ما روي به سوي پروردگار خود مي آوريم(50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَٰيَٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ(51)
ما اميدواريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد [چرا] كه نخستين ايمان آورندگان بوديم(51)
۞ وَأَوْحَيْنَآ إِلَيٰ مُوسَيٰٓ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِيٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ(52)
و به موسي وحي كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت(52)
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ(53)
پس فرعون ماموران جمع آوري [خود را] به شهرها فرستاد(53)
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ(54)
[و گفت] اينها عده اي ناچيزند(54)
وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَآئِظُونَ(55)
و راستي آنها ما را بر سر خشم آورده اند(55)
وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ(56)
و[لي] ما همگي به حال آماده باش درآمده ايم(56)
فَأَخْرَجْنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٍ وَعُيُونٍ(57)
سرانجام ما آنان را از باغستانها و چشمه سارها(57)
وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ(58)
و گنجينه ها و جايگاه هاي پر ناز و نعمت بيرون كرديم(58)
كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَٰهَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ(59)
[اراده ما] چنين بود و آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائيل ميراث داديم(59)
فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ(60)
پس هنگام برآمدن آفتاب آنها را تعقيب كردند(60)
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَٰبُ مُوسَيٰٓ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ(61)
چون دو گروه همديگر را ديدند ياران موسي گفتند ما قطعا گرفتار خواهيم شد(61)
قَالَ كَلَّآ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ(62)
گفت چنين نيست زيرا پروردگارم با من است و به زودي مرا راهنمايي خواهد كرد(62)
فَأَوْحَيْنَآ إِلَيٰ مُوسَيٰٓ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ(63)
پس به موسي وحي كرديم با عصاي خود بر اين دريا بزن تا از هم شكافت و هر پاره اي همچون كوهي سترگ بود(63)
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْءَاخَرِينَ(64)
و ديگران را بدانجا نزديك گردانيديم(64)
وَأَنجَيْنَا مُوسَيٰ وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ(65)
و موسي و همه كساني را كه همراه او بودند نجات داديم(65)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْءَاخَرِينَ(66)
آنگاه ديگران را غرق كرديم(66)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ(67)
مسلما در اين [واقعه] عبرتي بود و[لي] بيشترشان ايمان آورنده نبودند(67)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(68)
و قطعا پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است(68)
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَٰهِيمَ(69)
و بر آنان گزارش ابراهيم را بخوان(69)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ(70)
آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت چه مي پرستيد(70)
قَالُوا۟ نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ(71)
گفتند بتاني را مي پرستيم و همواره ملازم آنهاييم(71)
قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ(72)
گفت آيا وقتي دعا مي كنيد از شما مي شنوند(72)
أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ(73)
يا به شما سود يا زيان مي رسانند(73)
قَالُوا۟ بَلْ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ(74)
گفتند نه بلكه پدران خود را يافتيم كه چنين مي كردند(74)
قَالَ أَفَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(75)
گفت آيا در آنچه مي پرستيده ايد تامل كرده ايد(75)
أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ(76)
شما و پدران پيشين شما(76)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ الْعَٰلَمِينَ(77)
قطعا همه آنها جز پروردگار جهانيان دشمن منند(77)
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ(78)
آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مي كند(78)
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ(79)
و آن كس كه او به من خوراك مي دهد و سيرابم مي گرداند(79)
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ(80)
و چون بيمار شوم او مرا درمان مي بخشد(80)
وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ(81)
و آن كس كه مرا مي ميراند و سپس زنده ام مي گرداند(81)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 48)
و براى این که جاى هیچ ابهام و تردید باقى نماند و فرعون نتواند این سخن را تفسیر دیگرى کند، اضافه کردند: «به پروردگار موسى و هارون» (رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ).
آرى! در یک لحظه کوتاه از ظلمت مطلق به روشنایى ایمان گام نهادند.
(آیه 49)
در این هنگام فرعون از یک سو روحیه خود را پاک باخته بود، و از سوى دیگر تمام قدرت و موجودیت خویش را در خطر مىدید، و مخصوصا مىدانست ایمان آوردن ساحران چه تأثیر عمیقى در روحیه مردم خواهد گذارد و ممکن است گروه عظیمى به پیروى از ساحران به سجده بیفتند، به گمان خود دست به ابتکار تازهاى زد رو به ساحران کرد و «گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آنکه من به شما اجازه دهم» (قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ).
انتظارش این بود که قلب و عقل و فکر مردم نیز به اختیار و اجازه او باشد ولى فرعون به این هم قناعت نکرد، و دو جمله دیگر گفت.
نخست ساحران را متهم ساخت که این یک تبانى و توطئه قبلى است که میان شما و موسى صورت گرفته، توطئهاى است بر ضد تمام مردم مصر! گفت: «او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته» و شما همگى سحر را از مکتب او فرا گرفتهاید! (إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ).
سپس آنها را تهدید کرده، گفت: اما من به شما اجازه نخواهم داد که در این توطئه پیروز شوید، من این توطئه را در نطفه خفه مىکنم! «به زودى خواهید دانست (شما را چنان مجازاتى مىکنم که درس عبرتى براى همگان گردد) دستها و پاهاى شما را بطور مخالف قطع مىکنم (دست راست و پاى چپ یا دست چپ و پاى راست) و همگى را بدون استثناء به دار مىآویزم»! (فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ).
(آیه 50)
اما فرعون در اینجا کور خوانده بود، زیرا ساحران یک لحظه پیش، و مؤمنان این لحظه، آن چنان قلبشان به نور ایمان روشن شده بود که این تهدید فرعون را در حضور جمعیت به طرز بسیار قاطعى پاسخ گفتند و نقشه شیطانى او را نقش بر آب کردند.
«گفتند: هیچ مانعى ندارد (و هیچ گونه زیانى از این کار به ما نخواهد رسید هر کار مىخواهى بکن) ما به سوى پروردگارمان باز مىگریم» (قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/172
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 51)
سپس افزودند: ما در گذشته گناهانى مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسى (ع) شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما «ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم» (إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ).
ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهاى تو، و نه از دست و پا زدن در خون بر فراز شاخههاى بلند نخل!
(آیه 52)
سر انجام موسى در آن صحنه سرنوشت ساز پیروز از میدان بیرون آمد. و این زمینه مساعدى را براى این که موسى بتواند در میان آن مردم بماند و به دعوت و تبلیغ بپردازد و اتمام حجت کند فراهم ساخت.
سالیان دراز به این منوال گذشت، و موسى معجزات دیگرى به آنها نشان داد.
هنگامى که موسى (ع) حجت را بر آنها تمام کرد، و صفوف مؤمنان و منکران مشخص شد، دستور کوچ دادن بنى اسرائیل به موسى داده شد.
آیه مىگوید: «و به موسى وحى کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید» (وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ).
(آیه 53)
موسى (ع) این فرمان را اجرا کرد، و دور از چشم دشمنان شبانه بنى اسرائیل را بسیج کرده فرمان حرکت داد.
اما بدیهى است حرکت یک گروه با این عظمت، چیزى نیست که بتوان آن را براى مدت زیادى پنهان نگه داشت، به زودى جاسوسان فرعون، مطلب را به او گزارش دادند، و چنانکه قرآن مىگوید: «فرعون (مأمورانى) به شهرها فرستاد تا نیرو جمع کنند» (فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).
(آیه 54)
ضمنا براى این که زمینه روانى مردم براى این بسیج عمومى آماده شود دستور داد اعلان کنند «اینها گروه اندکى هستند» اندک از نظر تعداد در مقابل فرعونیان و اندک از نظر قدرت (إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ).
بنا بر این در مبارزه با این گروه جاى هیچ گونه نگرانى نیست که برنده ماییم.
(آیه 55)
سپس افزود: ما چقدر حوصله کنیم؟ و تا چه اندازه با این بردگان سر کش مدارا نماییم؟! «اینها ما را به خشم و غضب آوردهاند» (وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ).
فردا مزارع مصر را چه کسى آبیارى مىکند؟ بارهاى سنگین را در این کشور پهناور چه کسى از زمین بر مىدارد؟
(آیه 56)
به علاوه ما از توطئه این گروه- چه در اینجا باشند و چه بروند- بیمناکیم «و ما همگى آماده پیکاریم» (وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/172
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 57)
سپس قرآن به ذکر عاقبت کار فرعونیان مىپردازد، و بطور اجمال زوال حکومت آنها و زمامدارى بنى اسرائیل را بیان مىکند، مىگوید:
«پس ما آنها را از باغهاى سر سبز و چشمههاى پر آب بیرون راندیم» (فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ).
(آیه 58)
«و از گنجها و قصرهاى زیبا و مساکن مرفّه» خارج ساختیم (وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ).
(آیه 59)
آرى «این چنین کردیم و بنى اسرائیل را وارث آنها (فرعونیان) ساختیم» (کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ).
(آیه 60)
عاقبت دردناک فرعونیان! در این آیات آخرین صحنه از این بخش از داستان موسى و فرعون مطرح است، و آن چگونگى نابودى فرعونیان و پیروزى و نجات بنى اسرائیل است.
چنانکه در آیات گذشته خواندیم، فرعون مأموران خود را به شهرهاى مصر گسیل داشت، و به اندازه کافى لشکر و نیرو آماده ساخت. و به دنبال آنها حرکت کردند.
چنانکه آیه مىگوید: «پس فرعونیان آنها را تعقیب کردند و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند» (فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/172
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 61)
«هنگامى که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: بطور قطع ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم» و راه نجاتى وجود ندارد! (فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ).
در پیش روى ما دریا و امواج خروشان آب، و در پشت سر ما دریایى از لشکر خونخوار با تجهیزات کامل، جمعیتى که سخت از ما خشمگینند.
در اینجا لحظات دردناکى بر بنى اسرائیل گذشت، لحظاتى که تلخى آن غیر قابل توصیف است، شاید جمع زیادى در ایمان خود متزلزل شدند.
(آیه 62)
اما موسى (ع) همچنان آرام و مطمئن بود، و مىدانست وعدههاى خدا در باره نجات بنى اسرائیل و نابودى قوم سرکش تخلف ناپذیر است. لذا با یک دنیا اطمینان و اعتماد رو به جمعیت وحشتزده بنى اسرائیل کرد و «گفت: چنین نیست (آنها هرگز بر ما مسلط نخواهند شد) چرا که پروردگار من با من است و به زودى مرا هدایت خواهد کرد» (قالَ کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ).
(آیه 63)
در این هنگام که شاید بعضى با ناباورى سخن موسى را شنیدند و همچنان در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظات زندگى بودند فرمان نهایى صادر شد.
چنانکه قرآن مىگوید: «پس ما به موسى وحى کردیم که عصایت را به دریا بزن»! (فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ).
موسى (ع) چنین کرد و عصا را به دریا زد، در اینجا صحنه عجیبى نمایان گشت که برق شادى در چشمها و دلهاى بنى اسرائیل نمایان گردید: «پس ناگهان دریا شکافته شد (آبها قطعه قطعه شدند) و هر بخشى همچون کوهى عظیم روى هم انباشته گشت»! و در میان آنها جادهها نمایان شد (فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ).
منظور از «دریا» در اینجا همان رود عظیم «نیل» است.
(آیه 64)
فرعون و فرعونیان که از دیدن این صحنه، مات و مبهوت شده بودند و چنین معجزه روشن و آشکارى را مىدیدند باز هم از مرکب غرور پیاده نشدند، و به تعقیب موسى و بنى اسرائیل پرداختند و به سوى سر نوشت نهایى خود پیش رفتند، چنانکه قرآن مىگوید: «و در آنجا دیگران [لشکر فرعون] را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم» (وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ).
به این ترتیب فرعونیان نیز وارد جادههاى دریایى شدند.
(آیه 65)
این آیه مىگوید: «ما موسى و تمام کسانى را که با او بودند نجات دادیم» (وَ أَنْجَیْنا مُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/173
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 66)
درست هنگامى که آخرین نفر از بنى اسرائیل از دریا بیرون آمد و آخرین نفر از فرعونیان داخل دریا شد فرمان دادیم آبها به حال اول باز گردند، امواج خروشان یک مرتبه فرو ریختند و سر بر هم نهادند، فرعون و لشکرش را همچون پرهاى کاه با خود به هر جا بردند، در هم کوبیده و نابود کردند. برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 374
قرآن در یک عبارت کوتاه این ماجرا را بیان کرده، مىگوید: «سپس دیگران را غرق کردیم» (ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ).
و به این ترتیب بردگان اسیر آزاد شدند و جباران مغرور گرفتار و نابود گشتند، تاریخ ورق خورد دوران آن مستکبران پایان گرفت و مستضعفان وارث ملک و حکومت آنها شدند.
(آیه 67)
آرى «در این ماجرا نشانه روشن (و درس عبرت بزرگى) است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند» گویى چشمها بسته و گوشها کر و قلبها در خواب فرو بسته است (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
جایى که فرعونیان با دیدن آن صحنههاى عجیب ایمان نیاوردند از این قوم مشرک تعجب مکن، و از عدم ایمانشان نگران مباش! تعبیر به «اکثر» (بیشتر) اشاره به این است که گروهى از فرعونیان دست به دامن آیین موسى زدند و به جمع یاران او پیوستند.
(آیه 68)
این آیه در یک جمله کوتاه و پر معنى به قدرت و رحمت بىپایان خدا اشاره کرده، مىگوید: «پروردگار تو هم تواناست و هم مهربان» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
از «عزت» اوست که هر زمان اراده کند فرمان نابودى اقوام یاغى را صادر مىکند، به همان آبى که مایه حیات آنهاست فرمان مرگ آنها را مىدهد، و همان دریاى نیل که مایه ثروت و قدرت فرعونیان بود قبرستان آنها مىشود! و از «رحمت» اوست که در این کار هرگز عجله نمىکند، بلکه سالها مهلت مىدهد، معجزه مىفرستد، اتمام حجت مىکند، و نیز از رحمت اوست که این بردگان ستمدیده را از چنگال آن اربابان قلدر و زور گو رهایى مىبخشد.
(آیه 69)
به دنبال داستان عبرتانگیز موسى و فرعون به سر گذشت الهام بخش ابراهیم (ع) و مبارزاتش با مشرکان مىپردازد، و این مطلب را از گفتگوى ابراهیم با عمویش آزر و قوم گمراه آغاز مىکند.
نخست مىگوید: «و خبر ابراهیم را بر آنها بخوان» (وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِیمَ).
(آیه 70)
و از میان تمام اخبار مربوط به این پیامبر بزرگ روى این قسمت تکیه مىکند: «هنگامى که به پدر و قومش گفت: شما چه چیز را مىپرستید»؟! (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ).
(آیه 71)
آنها بلا فاصله در پاسخ «گفتند: ما بتهایى را مىپرستیم و همه روز ملازم عبادت آنهاییم» (قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاکِفِینَ).
این تعبیر نشان مىدهد که آنها نه تنها احساس شرمندگى از کار خود نداشتند بلکه بسیار به کار خود افتخار مىکردند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/173
پاسخ : صفحه ی 217 از قرآن کریم شامل آیات 48 تا 81 از سوره ی الشعراء
(آیه 72)
به هر حال ابراهیم (ع) با شنیدن این سخن آنها را زیر رگبار اعتراضات شدید خود قرار داد و با دو جمله کوبنده آنها را با یک بن بست منطقى رو به رو ساخت. «گفت: آیا آنها سخن شما را مىشنوند هنگامى که آنها را مىخوانید»؟! (قالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ).
(آیه 73)
«یا این که آنها سودى به شما مىرسانند یا زیانى مىبخشند»؟! (أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ). حد اقل چیزى که در معبود لازم است این است که نداى عابد خویش را بشنود، و در گرفتاریها به یاریش بشتابد. اما در این بتها چیزى که نشان دهد آنها کمترین درک و شعورى دارند، و یا کمترین تأثیرى در سر نوشت انسانها، به چشم نمىخورد.
(آیه 74)
ولى بت پرستان متعصب در برابر این سؤال منطقى به همان پاسخ قدیمى و تکرارى خود پرداختند و «گفتند: (این مسائل مطرح نیست) مهم آن است که ما نیاکان خود را یافتیم که چنین مىکنند»! (قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذلِکَ یَفْعَلُونَ).
این پاسخ که بیانگر تقلید کور کورانه آنها از نیاکان جاهل و نادانشان بود تنها پاسخى بود که مىتوانستند به گفته ابراهیم (ع) بدهند، پاسخى که دلیل بطلانش در آن نهفته است.
(آیه 75)
در این هنگام ابراهیم لبه تیز حمله خود را متوجه بتها کرد و «گفت: آیا این چیزى را که شما پیوسته عبادت مىکردید مشاهده نمودید؟!» (قالَ أَ فَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ).
(آیه 76)
«هم شما و هم پدران پیشین شما» (أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ).
(آیه 77)
«همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالمیان» (فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ). آرى همه آنها با من دشمنند و من با آنها دشمن آشتىناپذیر.
(آیه 78)
سپس ابراهیم (ع) به توصیف پروردگار جهانیان و ذکر نعمتهاى معنوى و مادى او مىپردازد تا با مقایسه با بتها که نه دعاى عابدان را مىشنوند، و نه سود و زیانى دارند مطلب کاملا روشن شود.
نخست از نعمت آفرینش و هدایت، شروع کرده، مىگوید: «او کسى است که مرا آفرید، سپس هم او مرا هدایت مىکند» (الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ).
(آیه 79)
پس از بیان نخستین مرحله ربوبیت، یعنى هدایت بعد از آفرینش، به نعمتهاى مادى پرداخته، مىگوید: «و او کسى است که مرا غذا مىدهد و سیراب مىکند» (وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ). آرى! من همه نعمتها را از او مىبینم، پوست و گوشت من، آب و غذاى من، همه از برکات اوست.
(آیه 80)
نه تنها در حال صحّتم مشمول نعمتهاى اویم، بلکه «هنگامى که بیمار شوم اوست که مرا شفا مىدهد» (وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ).
با این که بیمارى نیز گاهى از ناحیه اوست، اما براى رعایت ادب در سخن، آن را به خود نسبت مىدهد.
(آیه 81)
سپس از مرحله زندگى دنیا پا را فراتر گذارده، به زندگى جاویدان در سراى آخرت مىپردازد تا روشن سازد که من همه جا بر سر خوان نعمت او نشستهام نه فقط در دنیا که در آخرت نیز هم.
مىگوید: «و او کسى است که مرا مىمیراند و بار دیگر زنده مىکند» (وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ).
آرى! هم مرگ من از اوست و هم بازگشت مجدد به زندگى از ناحیه اوست.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/173
صفحه ی 218 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 119 از سوره ی الشعراء
[golrooz] صفحه ی 218 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 119 از سوره ی الشعراء [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالَّذِيٓ أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوْمَ الدِّينِ(82)
و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد(82)
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّٰلِحِينَ(83)
پروردگارا به من دانش عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرماي(83)
وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْءَاخِرِينَ(84)
و براي من در [ميان] آيندگان آوازه نيكو گذار(84)
وَاجْعَلْنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ(85)
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان(85)
وَاغْفِرْ لِأَبِيٓ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّآلِّينَ(86)
و بر پدرم ببخشاي كه او از گمراهان بود(86)
وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ(87)
و روزي كه [مردم] برانگيخته مي شوند رسوايم مكن(87)
يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ(88)
روزي كه هيچ مال و فرزندي سود نمي دهد(88)
إِلَّا مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ(89)
مگر كسي كه دلي پاك به سوي خدا بياورد(89)
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ(90)
و [آن روز] بهشت براي پرهيزگاران نزديك مي گردد(90)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ(91)
و جهنم براي گمراهان نمودار مي شود(91)
وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ(92)
و به آنان گفته مي شود آنچه جز خدا مي پرستيديد كجايند(92)
مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ(93)
آيا ياريتان مي كنند يا خود را ياري مي دهند(93)
فَكُبْكِبُوا۟ فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُۥنَ(94)
پس آنها و همه گمراهان در آن [آتش] افكنده مي شوند(94)
وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ(95)
و [نيز] همه سپاهيان ابليس(95)
قَالُوا۟ وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ(96)
آنها در آنجا با يكديگر ستيزه مي كنند [و] مي گويند(96)
تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ(97)
سوگند به خدا كه ما در گمراهي آشكاري بوديم(97)
إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَٰلَمِينَ(98)
آنگاه كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مي كرديم(98)
وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا الْمُجْرِمُونَ(99)
و جز تباهكاران ما را گمراه نكردند(99)
فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ(100)
در نتيجه شفاعتگراني نداريم(100)
وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ(101)
و نه دوستي نزديك(101)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(102)
و اي كاش كه بازگشتي براي ما بود و از مؤمنان مي شديم(102)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ(103)
حقا در اين [سرگذشت درس] عبرتي است و[لي] بيشترشان مؤمن نبودند(103)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(104)
و در حقيقت پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است(104)
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ(105)
قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند(105)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ(106)
چون برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نداريد(106)
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ(107)
من براي شما فرستاده اي در خور اعتمادم(107)
فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ(108)
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد(108)
وَمَآ أَسَْٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَيٰ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(109)
و بر اين [رسالت] اجري از شما طلب نمي كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست(109)
فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ(110)
پس از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد(110)
۞ قَالُوٓا۟ أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ(111)
گفتند آيا به تو ايمان بياوريم و حال آنكه فرومايگان از تو پيروي كرده اند(111)
قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(112)
[نوح] گفت به [جزئيات] آنچه مي كرده اند چه آگاهي دارم(112)
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَيٰ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ(113)
حسابشان اگر درمي يابيد جز با پروردگارم نيست(113)
وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ(114)
و من طردكننده مؤمنان نيستم(114)
إِنْ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(115)
من جز هشداردهنده اي آشكار [بيش] نيستم(115)
قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ(116)
گفتند اي نوح اگر دست برنداري قطعا از [جمله] سنگسارشدگان خواهي بود(116)
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ(117)
گفت پروردگارا قوم من مرا تكذيب كردند(117)
فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(118)
ميان من و آنان فيصله ده و من و هر كس از مؤمنان را كه با من است نجات بخش(118)
فَأَنجَيْنَٰهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(119)
پس او و هر كه را در آن كشتي آكنده با او بود رهانيديم(119)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 218 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 109 از سوره ی الشعراء
(آیه 82)
و هنگامى که وارد عرصه محشر شوم، چشم امیدم به او دوخته شده چرا که: «او کسى است که طمع دارم گناهم را در روز جزا بیامرزد» (وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ).
بدون شک پیامبران معصومند و گناهى ندارند که بخشوده شود، ولى چنانکه در گذشته هم گفتهایم گاهى حسنات نیکان، گناهان مقربان محسوب مىشود، و در مقام والاى آنان گاه انجام یک کار خوب نیز قابل باز خواست، چرا که از کار نیکوترى جلوگیرى کرده، و لذا ترک اولایش مىنامند.
(آیه 83)
دعاهاى پر بار ابراهیم (ع): در اینجا دعاهاى ابراهیم و تقاضاهاى او از پیشگاه خدا شروع مىشود، گویى پس از دعوت آن قوم گمراه به سوى پروردگار، یک باره از آنها بریده و به درگاه خدا روى مىآورد.
نخستین تقاضایى که از پیشگاهش مىکند این است: «پروردگارا! به من علم و دانش و حق بینى مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق کن» (رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ).
آرى! ابراهیم (ع) قبل از هر چیز از خدا «شناخت عمیق و صحیح» توأم با حاکمیت تقاضا مىکند، چرا که هیچ برنامه عملى بدون چنین زیر بنایى امکانپذیر نیست.
و به دنبال آن ملحق شدن به صالحین را از خدا تقاضا مىکند که اشاره به جنبههاى عملى و به اصطلاح «حکمت عملى» است، در مقابل تقاضاى قبل که ناظر به «حکمت نظرى» بود.
از آنجا که نه حکمت داراى حد معینى است و نه صالح بودن، او تقاضا مىکند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل برسد و پیوسته در این راه گام بر دارد و به پیش برود.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/173
پاسخ : صفحه ی 218 از قرآن کریم شامل آیات 82 تا 109 از سوره ی الشعراء
(آیه 84)
بعد از این دو تقاضا، درخواست مهم دیگرى با این عبارت مىکند: «خداوندا! براى من در میان امتهاى آینده لسان صدق و ذکر خیر قرار ده» (وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ).
آن چنان کن که یاد من در خاطرهها بماند و خط و برنامه من در میان آیندگان ادامه یابد، «اسوه» و الگویى باشم که به من اقتدا کنند، و پایه گذار مکتبى باشم که به وسیله آن راه تو را بیاموزند، و در خط تو حرکت کنند.
(آیه 85)
سپس افق دید خود را از این دنیا بر گرفته و متوجه سراى جاودانه آخرت مىکند و به دعاى چهارمى پرداخته، مىگوید: «خداوندا! مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده» (وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ).
بهشتى که نعمتهاى معنوى و مادى در آن موج مىزند، نعمتهایى که نه زوالى دارد، و نه ملالى، نعمتهایى که براى ما حتى قابل درک نیست!
(آیه 86)
در پنجمین دعا نظرش را متوجه عموى گمراهش کرده و طبق وعدهاى که قبلا به او داده بود که من براى تو استغفار مىکنم چنین مىگوید:
خداوند! «پدرم [- عمویم] را بیامرز که او از گمراهان بود» (وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ).
(آیه 87)
سر انجام ششمین و آخرین دعاى خود را که آن هم پیرامون روز باز پسین است این چنین به پیشگاه خدا عرضه مىدارد: خداوندا! «مرا در روزى که (مردم) بر انگیخته مىشوند رسوا مکن» (وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ).
این تعبیر از ناحیه ابراهیم (ع)، علاوه بر این که درس و سر مشقى است براى دیگران، نشانه نهایت احساس مسؤولیت و اعتماد بر لطف پروردگار است.
(آیه 88)
در آیه قبل اشاره کوتاهى به روز قیامت و مسأله معاد بود در اینجا ترسیم جامعى از چگونگى روز رستاخیز ضمن چندین آیه بیان شده، و مهمترین متاعى که در آن بازار خریدار دارد و همچنین سر نوشت مؤمنان و کافران و گمراهان و لشکر شیطان باز گو شده است.
نخست مىگوید: روز رستاخیز «روزى است که هیچ مال و فرزندانى سودى نمىدهد» (یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ).
در حقیقت این دو سرمایه مهم زندگى دنیا، اموال و نیروهاى انسانى در آنجا کمترین نتیجهاى براى صاحبانش نخواهد داشت.
بدیهى است منظور مال و فرزندانى نیست که در طریق جلب رضاى خدا به کار گرفته شده باشند.
(آیه 89)
سپس به عنوان استثناء بر این سخن مىافزاید: «مگر کسى که به حضور خدا بیاید در حالى که قلب سلیم (سالم از هر گونه شرک و کفر و آلودگى به گناه) داشته باشد» (إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ).
چه تعبیر جامع و جالبى؟ تعبیرى که هم ایمان خالص و نیت پاک در آن وجود دارد، و هم هر گونه عمل صالح، چرا که چنین قلب پاکى، ثمرهاى جز عمل پاک نخواهد داشت.
(آیه 90)
سپس به شرح بهشت و دوزخ پرداخته چنین مىگوید: در آن هنگام «بهشت به پرهیز کاران نزدیک مىگردد» (وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/174