پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 63)
صفات ويژه بندگان خاصّ خدا: از اين به بعد بحث جامع و جالبى پيرامون صفات ويژه بندگان خاص پروردگار كه تحت عنوان «عِبادُ الرَّحْمنِ» آمده، مطرح مىشود، و دوازده صفت از صفات ويژه آنان را بيان مىكند و در حقيقت تكميلى است براى آيات گذشته كه مشركان لجوج هنگامى كه نام خداوند رحمان برده مىشد از سر استهزاء و غرور مىگفتند: رحمان چيست؟
جايى كه بندگان او اين قدر عالى مقام و با شخصيتند عظمت خداى رحمان را بهتر مىتوان درك كرد.
نخست مىگويد: «و بندگان خاص خداوند رحمان كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبر بر روى زمين راه مىروند» (وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً).
نخستين توصيف نفى كبر و غرور و خود خواهى است كه در تمام اعمال انسان و حتى در كيفيت راه رفتن او آشكار مىشود زيرا ملكات اخلاقى هميشه خود را در لا بلاى اعمال و گفتار و حركات انسان نشان مىدهند، تا آنجا كه از چگونگى راه رفتن يك انسان مىتوان با دقت و مو شكافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى برد.
آرى! آنها متواضعند، و تواضع كليد ايمان است.
دومين وصف آنها حلم و بردبارى است چنانكه قرآن در ادامه همين آيه مىگويد: «و هنگامى كه جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مىدهند (و به جهل و جدال و سخنان زشت مىپردازند) در پاسخ آنها سلام مىگويند» (وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً). سلامى كه نشانه بىاعتنايى توأم با بزرگوارى است، نه ناشى از ضعف، نه سلام تحيت كه نشانه محبت و پيوند دوستى است
(آيه 64)
در اين آيه به سومين ويژگى آنها كه عبادت خالصانه پروردگار است پرداخته، مىگويد: «و آنها كسانى هستند كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مىكنند» (وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً).
در ظلمت شب كه چشم غافلان در خواب است و جايى براى تظاهر و ريا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام كرده و به خوشتر از آن ذكر خدا و قيام و سجود در پيشگاه با عظمت اوست مىپردازد، پاسى از شب را به مناجات با محبوب مىگذرانند، و قلب و جان خود را با ياد و نام او روشن مىكنند.
(آيه 65)
چهارمين صفت ويژه آنان خوف و ترس از مجازات و كيفر الهى است «و آنها كسانى هستند كه پيوسته مىگويند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان كه عذابش سخت و شديد و پر دوام است» (وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً).
(آيه 66)
«چرا كه جهنم بد جايگاه و بد محل اقامتى است» (إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً).
با اين كه آنها شبها به ياد خدا هستند و به عبادتش مشغول، و روزها در مسير انجام وظيفه گام بر مىدارند باز هم قلوبشان مملوّ از ترس مسؤوليتهاست، همان ترسى كه عامل نيرومندى براى حركت به سوى انجام وظيفه بيشتر و بهتر است
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 67)
سپس به پنجمين صفت ممتاز «عباد الرحمن» كه اعتدال و دورى از هر گونه افراط و تفريط در كارها مخصوصا در مسأله انفاق است اشاره كرده، مىفرمايد: «و آنها كسانى هستند كه به هنگام انفاق، نه اسراف مىكنند و نه سخت گيرى، بلكه در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مىكنند» (وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً).
جالب توجه اين كه سخن را روى كيفيت انفاق آنان مىبرد- اصل انفاق كردن را مسلّم مىگيرد- و مىگويد: انفاقى عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سخت گيرى دارند، نه آن چنان بذل و بخششى كنند كه زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگير باشند كه ديگران از مواهب آنها بهره نگيرند.
(آيه 68)
ششمين ويژگى «عباد الرّحمن» توحيد خالص است كه آنها را از هر گونه شرك و دو گانه و يا چند گانه پرستى دور مىسازد.
مىفرمايد: «و آنها كسانى هستند كه معبود ديگرى را با خداوند نمىخوانند» (وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).
نور توحيد سراسر قلب آنها و زندگى فردى و اجتماعيشان را روشن ساخته و تيرگى و ظلمت شرك از آسمان فكر و روح آنها بكلى رخت بربسته است.
هفتمين صفت، پاكى آنها از آلودگى به خون بىگناهان است: «و آنها هرگز انسانى را كه خداوند (خونش را) حرام شمرده- جز به حق- به قتل نمىرسانند» (وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ).
از آيه فوق به خوبى استفاده مىشود كه تمام نفوس انسانى در اصل محترمند و ريختن خون آنها ممنوع است، مگر عواملى پيش آيد كه اين احترام ذاتى را تحت الشعاع قرار دهد و مجوز ريختن خون گردد.
هشتمين وصف آنها اين است كه: دامان عفتشان هرگز آلوده نمىشود «و زنا نمىكنند» (وَ لا يَزْنُونَ).
آنها بر سر دو راهى كفر و ايمان، ايمان را انتخاب مىكنند، و بر سر دو راهى امنيت و ناامنى جانها، امنيت را، و بر سر دو راهى پاكى و آلودگى، پاكى را، آنها محيطى خالى از هر گونه شرك و ناامنى و بىعفتى و ناپاكى با تلاش و كوشش خود فراهم مىسازند.
و در پايان آيه براى تأكيد هر چه بيشتر اضافه مىكند: «و هر كس يكى از اين امور را انجام دهد عقوبت و مجازاتش را خواهد ديد» (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 69)
از آنجا كه اين سه گناه نهايت اهميت را دارد باز در اين آيه روى آن تكيه كرده، مىگويد: كسانى كه مرتكب اين امور شوند «عذاب آنها در قيامت مضاعف مىگردد، و با خوارى، جاودانه در عذاب خواهند ماند» (يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً).
منظور از مضاعف شدن عذاب اين است كه بر هر يك از گناهان سه گانه كه در آيه قبل مذكور است مجازات جدا گانهاى خواهد شد كه مجموعا عذاب مضاعف است.
از اين گذشته گاه يك گناه سر چشمه گناهان ديگر مىشود، مانند كفر كه سبب ترك واجبات و انجام محرمات مىگردد، و اين خود موجب مضاعف شدن مجازات الهى است.
(آيه 70)
ولى از آنجا كه قرآن مجيد هيچگاه راه بازگشت را به روى مجرمان نمىبندد و گنهكاران را تشويق و دعوت به توبه مىكند، در اين آيه چنين مىگويد:
«مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند (گناهان آنان را) به حسنات مبدّل مىكند، و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است» (إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً).
تبديل سيئات به حسنات:
در اينجا چند تفسير است كه همه مىتواند قابل قبول باشد:
1- هنگامى كه انسان توبه مىكند و ايمان به خدا مىآورد، سيئات اعمالش در آينده تبديل به حسنات مىشود، اگر در گذشته مرتكب قتل نفس مىشد در آينده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مىگذارد.
2- ديگر اين كه خداوند به لطف و كرم و فضل و انعامش بعد از توبه كردن سيئات اعمال او را محو مىكند، و به جاى آن حسنات مىنشاند.
3- سومين تفسير اين كه منظور از سيئات آثار سوئى است كه از آن بر روح و جان انسان نشسته، هنگامى كه توبه كند و ايمان آورد آن آثار سوء از روح و جانش بر چيده مىشود، و تبديل به آثار خير مىگردد
(آيه 71)
اين آيه در حقيقت چگونگى توبه صحيح را تشريح كرده، مىگويد: «و كسى كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مىكند» و پاداش خود را از او مىگيرد (وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً).
يعنى، توبه و ترك گناه بايد تنها به خاطر زشتى گناه نباشد بلكه علاوه بر آن انگيزه اش خلوص نيت و باز گشت به سوى پروردگار باشد.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html
صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
[golrooz] صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا۟ بِاللَّغْوِ مَرُّوا۟ كِرَامًا(72)
و كساني اند كه گواهي دروغ نمي دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگواري مي گذرند(72)
وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا۟ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا۟ عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا(73)
و كساني اند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند كر و كور روي آن نمي افتند(73)
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا(74)
و كساني اند كه مي گويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشني چشمان [ما] باشد و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان(74)
أُو۟لَٰٓئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا۟ وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَٰمًا(75)
اينانند كه به پاس آنكه صبر كردند غرفه[هاي بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد(75)
خَٰلِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا(76)
در آنجا جاودانه خواهند ماند چه خوش قرارگاه و مقامي(76)
قُلْ مَا يَعْبَؤُا۟ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَآؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًۢا(77)
بگو اگر دعاي شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايي به شما نمي كند در حقيقت شما به تكذيب پرداخته ايد و به زودي [عذاب بر شما] لازم خواهد شد(77)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسٓمٓ(1)
طا سين ميم(1)
تِلْكَ ءَايَٰتُ الْكِتَٰبِ الْمُبِينِ(2)
اين است آيه هاي كتاب روشنگر(2)
لَعَلَّكَ بَٰخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ(3)
شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمي آورند جان خود را تباه سازي(3)
إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَآءِ ءَايَةً فَظَلَّتْ أَعْنَٰقُهُمْ لَهَا خَٰضِعِينَ(4)
اگر بخواهيم معجزه اي از آسمان بر آنان فرود مي آوريم تا در برابر آن گردنهايشان خاضع گردد(4)
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا۟ عَنْهُ مُعْرِضِينَ(5)
و هيچ تذكر جديدي از سوي [خداي] رحمان برايشان نيامد جز اينكه همواره از آن روي برمي تافتند(5)
فَقَدْ كَذَّبُوا۟ فَسَيَأْتِيهِمْ أَنۢبَٰٓؤُا۟ مَا كَانُوا۟ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ(6)
[آنان] در حقيقت به تكذيب پرداختند و به زودي خبر آنچه كه بدان ريشخند مي كردند بديشان خواهد رسيد(6)
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ إِلَي الْأَرْضِ كَمْ أَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ(7)
مگر در زمين ننگريسته اند كه چه قدر در آن از هر گونه جفتهاي زيبا رويانيده ايم(7)
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ(8)
قطعا در اين [هنرنمايي] عبرتي است و[لي] بيشترشان ايمان آورنده نيستند(8)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ(9)
و در حقيقت پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است(9)
وَإِذْ نَادَيٰ رَبُّكَ مُوسَيٰٓ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(10)
و [ياد كن] هنگامي را كه پروردگارت موسي را ندا درداد كه به سوي قوم ستمكار برو(10)
قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ(11)
قوم فرعون آيا پروا ندارند(11)
قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ(12)
گفت پروردگارا مي ترسم مرا تكذيب كنند(12)
وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَيٰ هَٰرُونَ(13)
و سينه ام تنگ مي گردد و زبانم باز نمي شود پس به سوي هارون بفرست(13)
وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنۢبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ(14)
و [از طرفي] آنان بر [گردن] من خوني دارند و مي ترسم مرا بكشند(14)
قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بَِٔايَٰتِنَآ إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ(15)
فرمود نه چنين نيست نشانه هاي ما را [براي آنان] بب ريد كه ما با شما شنونده ايم(15)
فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(16)
پس به سوي فرعون برويد و بگوييد ما پيامبر پروردگار جهانيانيم(16)
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ(17)
فرزندان اسرائيل را با ما بفرست(17)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
(آيه 72)
نهمين صفت برجسته عباد الرّحمن احترام و حفظ حقوق ديگران است «آنها كسانى هستند كه هرگز شهادت به باطل نمىدهند» (وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ). و در مجالس باطل نيز حضور پيدا نمىكنند.
به اين ترتيب عباد الرحمن و بندگان خاص خدا نه شهادت به دروغ مىدهند، و نه در مجالس لهو و باطل و گناه حضور مىيابند، چرا كه حضور در اين مجالس علاوه بر امضاى گناه، مقدمه آلودگى قلب و روح است.
سپس در ذيل آيه به دهمين صفت برجسته آنان كه داشتن هدف مثبت در زندگى است اشاره كرده، مىگويد: «و آنها هنگامى كه با لغو و بيهودگى بر خورد كنند، بزرگوارانه از كنار آن مىگذرند» (وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 352
در حقيقت آنها نه در مجلس باطل حضور پيدا مىكنند و نه آلوده لغو و بيهودگى مىشوند.
(آيه 73)
يازدهمين صفت اين گروه از بندگان خاص خدا، داشتن چشم بينا، و گوش شنوا به هنگام بر خورد با آيات پروردگار است، مىفرمايد: «و آنها كسانى هستند كه هر گاه آيات پروردگارشان به آنها ياد آورى شود كر و كور روى آن نمىافتند»! (وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً).
مسلما منظور اشاره به عمل كفار نيست، چرا كه آنها به آيات الهى اصلا اعتنايى ندارند، بلكه منظور گروه منافقان يا به ظاهر مسلمانان قشرى است كه چشم و گوش بسته بر آيات خدا مىافتند بىآنكه حقيقت آن را درك كنند، و در عمل از آن الهام گيرند.
اصولا درك آگاهانه از مذهب سر چشمه اصلى مقاومت و پايدارى و ايستادگى است، چرا كه چشم و گوش بستگان را به آسانى مىتوان فريب داد، و با تحريف مذهب از مسير اصلى منحرف ساخت، و آنها را به وادى كفر و بىايمانى و ضلالت كشاند.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/forghan-51-77.aspx
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
(آيه 74)
يازدهمين ويژگى اين مؤمنان راستين آن است كه توجه خاصى به تربيت فرزند و خانواده خويش دارند و براى خود در برابر آنها مسؤوليت فوقالعادهاى قائلند «و آنها پيوسته (از درگاه خدا مىخواهند و) مىگويند:
پروردگارا! از همسران و فرزندان ما كسانى قرار ده كه مايه روشنى چشم ما گردند»! (وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ).
بديهى است منظور اين نيست كه تنها در گوشهاى بنشينند و دعا كنند، بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است، و رمز تلاش و كوشش.
و بالاخره دوازدهمين وصف برجسته اين بندگان خالص خدا كه از يك نظر مهمترين اين اوصاف است اين كه آنها هرگز به اين قانع نيستند كه خود راه حق را بسپرند بلكه همّتشان آن چنان والاست كه مىخواهند امام و پيشواى جمعيت مؤمنان باشند و ديگران را نيز به اين راه دعوت كنند. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 353
آنها چون زاهدان گوشه گير و منزوى، تنها گليم خويش را از آب بيرون نمىكشند، بلكه سعيشان اين است كه بگيرند غريق را! لذا در پايان آيه مىفرمايد: آنها كسانى هستند كه مىگويند: «پروردگارا! ما را امام و پيشواى پرهيزكاران قرار ده» (وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً).
آرى! آنها بندگان خاص رحمانند، و همان گونه كه رحمت عام خدا همگان را فرا مىگيرد، رحمت اين بندگان خدا نيز از جهاتى عام است، علم و فكر و بيان و قلم و مال و قدرتشان پيوسته در مسير هدايت خلق خدا كار مىكند. آنها سر مشقهايى براى پرهيز كاران محسوب مىشوند.
(آيه 75)
بعد از تكميل اين اوصاف دوازده گانه اشاره به اين بندگان خاص خدا با تمام اين ويژگيها كرده، و در يك جمع بندى كوتاه پاداش الهى آنان را چنين بيان مىكند: «آنها كسانى هستند كه درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مىشود» (أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا).
«صبر» وصف تازهاى نيست بلكه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است و در اينجا مفهوم وسيعى دارد كه شكيبايى و استقامت در برابر مشكلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سر كش و ايستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است.
سپس اضافه مىكند: «در آن غرفههاى بهشتى با تحيت و سلام رو برو مىشوند» (وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً).
بهشتيان به يكديگر تحيت و سلام مىگويند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحيت مىگويد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/forghan-51-77.aspx
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
(آيه 76)
سپس براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زيبايى»؟ (خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً).
(آيه 77)
اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتيد! اين آيه كه آخرين آيه سوره فرقان است در حقيقت نتيجهاى است براى تمام سوره، و هم براى بحثهايى كه در برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 354
زمينه اوصاف «عباد الرّحمن» در آيات گذشته آمده است.
روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد: «بگو: پروردگار من براى شما ارج و وزنى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد» (قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ).
بنا بر اين آنچه به شما وزن و ارزش و قيمت در پيشگاه خدا مىدهد همان ايمان و دعا و توجه به پروردگار و بندگى اوست.
سپس مىافزايد: «شما تكذيب (آيات پروردگار و پيامبران خدا) كرديد، و اين تكذيب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا نخواهد شد» (فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً).
يعنى شما در گذشته آيات خدا و پيامبران او را تكذيب كرديد اگر به سوى خدا نياييد و راه ايمان و بندگى او را پيش نگيريد هيچ ارزش و مقامى نزد او نخواهيد داشت، و كيفرهاى تكذيبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت.
(پايان سوره فرقان»
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/forghan-51-77.aspx
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
سوره شعراء [26]
تمامى آیات این سوره- جز چهار آیه آخر- در مکّه نازل شده و 227 آیه است
محتواى سوره:
مىدانیم در سورههاى مکى که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روى اصول اعتقادى، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تکیه مىشد، و تقریبا تمام بحثهاى سوره شعراء پیرامون همین مسائل دور مىزند.
در حقیقت مىتوان محتواى این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:
بخش اول طلیعه سوره است که از حروف مقطعه، و سپس عظمت مقام قرآن و تسلّى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر پا فشارى و خیره سرى مشرکان و اشارهاى به بعضى از نشانههاى توحید و صفات خدا سخن مىگوید.
بخش دوم فرازهایى از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را با قومشان، و لجاجتها و خیره سریهاى آنان را باز گو مىکند که شباهت زیادى با منطق مشرکان عصر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله داشته و نیز مخصوصا روى عذاب دردناک این اقوام و بلاهاى وحشتناکى که بر آنها فرود آمد تکیه شده است که خود تهدید مؤثرى براى مخالفان پیامبر اسلام در آن شرایط است.
بخش سوم- که در حقیقت جنبه نتیجه گیرى از بخشهاى گذشته دارد- پیرامون پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و عظمت قرآن و تکذیب مشرکان و دستوراتى به آن حضرت در زمینه روش دعوت، و چگونگى بر خورد با مؤمنان سخن مىگوید، و سوره را با بشارت به مؤمنان صالح و تهدید شدید ستمگران پایان مىدهد.
ضمنا نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعراى بىهدف سخن مىگوید گرفته شده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین مىخوانیم:
«کسى که سوره شعراء را بخواند به عدد کسى که نوح را تصدیق و یا تکذیب کرده است ده حسنه براى او خواهد بود، و همچنین هود، شعیب، صالح و ابراهیم و به عدد تمام کسانى که تکذیب عیسى و تصدیق محمّد صلّى اللّه علیه و آله کردهاند».
البته منظور تلاوتى است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/170
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه 1)
باز در آغاز این سوره با نمونه دیگرى از حروف مقطعه قرآن رو برو مىشویم «طا، سین، میم» (طسم).
روایات متعددى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله یا بعضى از صحابه در تفسیر «طسم» نقل شده که همه نشان مىدهد این حروف علامتهاى اختصارى از نامهاى خدا، یا نامهاى قرآن، و یا مکانهاى مقدس و یا بعضى از درختان بهشتى و مانند آن است.
این روایات، تفسیرى را که در آغاز سوره اعراف در این زمینه نقل کردیم تأیید مىکند، و در عین حال با آنچه در آغاز سوره بقره آوردیم که منظور بیان اعجاز و عظمت قرآن است که این کلام بزرگ از حروف ساده و کوچک ترکیب شده است منافاتى ندارد.
(آیه 2)
این آیه عظمت قرآن را این چنین بیان مىکند: «اینها آیات کتاب مبین است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ).
توصیف «قرآن» به «مبین» که در اصل از ماده «بیان» است اشاره به آشکار بودن عظمت و اعجاز آن مىباشد که هر چه انسان در محتواى آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر مىشود.
از این گذشته قرآن بیان کننده «حق» از «باطل» و آشکار کننده راه سعادت و پیروزى و نجات از گمراهى است.
(آیه 3)
سپس به دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، مىگوید: «گویى مىخواهى جان خود را به خاطر این که آنها ایمان نمىآورند از شدت اندوه بر باد دهى» (لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ).
آرى! همه پیامبران الهى این چنین دلسوز بودند مخصوصا پیامبر اسلام که این تعبیر کرارا در قرآن در مورد او آمده است.
بعضى از مفسران چنین مىگویند که سبب نزول آیه فوق این بود که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مرتبا اهل مکه را به توحید دعوت مىکرد، اما آنها ایمان نمىآورند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنقدر ناراحت شده بود که آثار آن در چهرهاش آشکار بود، آیه فوق نازل شد و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را دلدارى داد.
(آیه 4)
این آیه براى اثبات این حقیقت که خداوند بر هر چیز قادر است حتى مىتواند همه آنها را به اجبار وادار به ایمان کند چنین مىگوید: «اگر ما بخواهیم از آسمان آیهاى بر آنها نازل مىکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد» (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ).
اشاره به این که ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده، یا عذاب شدید و وحشتناکى بر آنها فرو بفرستیم که همگى بىاختیار سر تعظیم در برابر آن فرود آورند و تسلیم شوند، ولى این ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم آن است که آنها از روى اراده و تصمیم و درک و اندیشه در برابر حق خاضع گردند.
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/170
پاسخ : صفحه ی 215 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 77 از سوره ی فرقان و آیات 1 تا 17 از سوره ی الشعراء
(آیه 5)
سپس به موضع گیرى مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده، مىفرماید: «و هیچ ذکر تازهاى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمىآید مگر این که از آن روى گردان مىشوند» (وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ).
تعبیر به «الرَّحْمنِ» اشاره به این است که نزول این آیات از «رحمت عامه» پروردگار سر چشمه مىگیرد که همه انسانها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت مىکند. و تعبیر به «مُحْدَثٍ» (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکى پس از دیگرى نازل مىگردد، و هر کدام محتواى تازهاى دارد.
(آیه 6)
سپس اضافه مىکند: اینها تنها به «اعراض» قناعت نمىکنند، بلکه به مرحله «تکذیب» و از آن بدتر «استهزاء» مىرسند، مىفرماید: «آنها تکذیب کردند اما به زودى اخبار آنچه را به استهزاء مىگرفتند به آنان مىرسد» و از مجازات دردناک کار خود با خبر مىشوند (فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
منظور از «أَنْبؤُا» در اینجا کیفرهاى سختى است که در این جهان و جهان دیگر دامنگیر آنها مىشود.
بررسى این آیه و آیه قبل نشان مىدهد که انسان به هنگام قرار گرفتن در جادههاى انحرافى بطور تصاعدى فاصله خود را از حق بیشتر مىکند.
نخست مرحله اعراض و روى گرداندن و بىاعتنایى نسبت به حق است، اما تدریجا به مرحله تکذیب و انکار مىرسد، باز از این مرحله فراتر مىرود و حق را به باد سخریه مىگیرد، و به دنبال آن مجازات الهى فرا مىرسد.
(آیه 7)
زوجیت در گیاهان: در آیات گذشته سخن از اعراض کافران، از آیات تشریعى یعنى قرآن مجید بود و در اینجا سخن از اعراض آنها از آیات تکوینى و نشانههاى خدا در پهنه آفرینش است، آنها نه تنها، گوش جان خود را بر سخنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىبستند، بلکه چشمهاى خود را نیز از دیدن نشانههاى حق در اطراف خود محروم مىساختند.
نخست مىگوید: «آیا آنها به زمین نگاه نکردند چه بسیار گیاهان از انواع مختلف، نر و ماده، زیبا و جالب و پر فایده در آن آفریدیم» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ).
(آیه 8)
در این آیه به عنوان تأکید و تصریح بیشتر مىفرماید: «در این (خلقت گیاهان ارزشمند) نشانه روشنى (بر وجود خدا) است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).
اما این کور دلان آن چنان غافل و بىخبرند که این گونه آیات الهى را مىبینند، باز هم در غفلتند، چرا که کفر و لجاج در قلب آنها رسوخ کرده. لذا در پایان آیه مىفرماید: «اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده اند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
منبع : http://zaeim.parsiblog.com/Posts/170