پاسخ : صفحه ی 213 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 53 از سوره ی فرقان
(آيه 41)
اين آيه نمونه ديگرى از منطق مشركان و كيفيت بر خورد آنها با پيامبر اسلام و دعوت راستين او را باز گو مىكند.
نخست مىگويد: «آنها هنگامى كه تو را مىبينند (تنها كارى كه انجام مىدهند اين است كه) به باد مسخرهات مىگيرند (و مىگويند:) آيا اين همان كسى است كه خدا او را به عنوان پيامبر بر انگيخته است» (وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا).
(آيه 42)
سپس قرآن در ادامه گفتار مشركان و از زبان آنها چنين نقل مىكند:
«اگر ما بر پرستش خدايانمان استقامت نمىكرديم بيم آن مىرفت كه ما را گمراه سازد» و ارتباطمان را با آنها قطع كند (إِنْ كادَ لَيُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَيْها).
ولى قرآن از چند راه به آنها پاسخ مىگويد نخست با يك جمله كوبنده به اين گروه كه اهل منطق نبودند چنين پاسخ مىدهد: «هنگامى كه عذاب الهى را ببينند بزودى مىفهمند چه كسى گمراهتر بوده است»؟! (وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا).
(آيه 43)
دومين پاسخى كه قرآن به سخنان آنها مىدهد در اين آيه آمده است، روى سخن را به پيامبر كرده، به عنوان دلدارى و تسلّى خاطر و هم به عنوان بيان دليل اصلى عدم پذيرش دعوت پيامبر از سوى آنان مىفرمايد: «آيا ديدى كسى كه معبود خود را هواى نفس خويش برگزيده»؟! (أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
«آيا با اين حالت تو قادر به هدايت او و دفاع از او هستى»؟! (أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا).
يعنى، اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انكار و انواع مخالفتها زدند نه خاطر آن بوده كه منطق تو ضعيف و دلائل تو غير قانع كننده و در آئينت جاى شك و ترديد است بلكه به خاطر اين است كه آنها پيرو فرمان عقل و منطق نيستند، معبود آنها هواى نفسشان است، و هوى پرستى سر چشمه غفلت و بىخبرى و كفر و بىايمانى است
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
پاسخ : صفحه ی 213 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 53 از سوره ی فرقان
(آيه 44)
بالاخره سومين پاسخى كه قرآن به اين گروه گمراه مىدهد اين است كه مىگويد: «آيا تو گمان مىكنى كه بيشتر آنها مىشنوند يا مىفهمند»؟! (أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ).
«آنها تنها مانند چهار پايانند، بلكه آنان گمراهترند»! (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا).
يعنى سخريهها و سخنان زننده و غير منطقى آنها هرگز تو را ناراحت نكند چون آدمى يا بايد خود داراى عقل باشد و آن را به كار گيرد و مصداق «يَعْقِلُونَ» گردد و يا اگر از علم و دانش بر خوردار نيست از دانايان سخن بشنود و مصداق «يَسْمَعُونَ» باشد اما اين گروه نه آنند و نه اين، و به همين دليل با چهار پايان تفاوتى ندارند، و روشن است كه از چهار پا نمىتوان توقعى داشت، جز نعره كشيدن و لگد زدن، و كارهاى غير منطقى انجام دادن.
بلكه اينها از چهار پايان نيز بد بختتر و بينواترند كه آنها امكان تعقل و انديشه ندارند، و اينها دارند و به چنان روزى افتادهاند!
(آيه 45)
حركت سايهها! در اينجا سخن از قسمتهاى مهمى از نعمتهاى الهى به عنوان بيان اسرار توحيد و خدا شناسى است. سخن از نعمت «سايهها» و سپس اثرات و بركات «شب» و «خواب و استراحت» و «روشنايى» روز و «وزش بادها» و «نزول باران» و «زنده شدن زمينهاى مرده» و «سيراب شدن» چهار پايان و انسانهاست.
نخست مىگويد: «آيا نديدى چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت»؟! (أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ).
«و اگر مىخواست آن را ساكن قرار مىداد» سايهاى هميشگى و جاودانى (وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً).
اين سايه كشيده و گسترده همان سايهاى است كه بعد از طلوع فجر و قبل از طلوع آفتاب بر زمين حكمفرماست و لذتبخشترين سايهها و ساعات همان است.
زيرا به دنبال آن مىفرمايد: «سپس خورشيد را بر وجود اين سايه گسترده دليل قرار داديم» (ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا).
اشاره به اين كه اگر آفتاب نبود مفهوم سايه روشن نمىشد، اصولا سايه از پرتو آفتاب به وجود مىآيد
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
پاسخ : صفحه ی 213 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 53 از سوره ی فرقان
(آيه 46)
در اين آيه مىفرمايد: «سپس آن را آهسته جمع مىكنيم» و نظام سايه و آفتاب را حاكم مىسازيم (ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً).
مىدانيم هنگامى كه خورشيد طلوع مىكند تدريجا سايهها بر چيده مىشود تا به هنگام ظهر كه در بعضى از مناطق سايه بكلى معدوم مىشود، و در ديگر مناطق به حد اقل خود مىرسد و به اين ترتيب سايهها نه يك دفعه ظاهر مىگردند، و نه يك دفعه بر چيده مىشوند، و اين خود يكى از حكمتهاى پروردگار است، چرا كه اگر انتقال از نور به ظلمت و بالعكس، ناگهانى صورت مىگرفت براى همه موجودات زيانآور بود.
(آيه 47)
بعد از ذكر نعمت سايهها، به شرح دو نعمت ديگر كه كاملا متناسب با آن است پرداخته و گوشه ديگرى از اسرار نظام هستى را كه بيانگر وجود خداست روشن مىسازد، مىفرمايد: «او كسى است كه شب را براى شما لباس قرار داد» (وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً).
اين پرده ظلمانى نه تنها انسانها كه تمام موجودات روى زمين را در خود مستور مىسازد و آنها را همچون لباس، محفوظ مىدارد و همچون پوششى كه انسان به هنگام خواب براى ايجاد تاريكى و استراحت از آن استفاده مىكند، او را در بر مىگيرد.
بعد اشاره به نعمت خواب كرده، مىفرمايد: «و خواب را استراحت» قرار داد (وَ النَّوْمَ سُباتاً).
خواب به موقع و به اندازه، تجديد كننده تمام نيروهاى بدن است و نشاط آفرين و مايه قدرت، و بهترين وسيله براى آرامش اعصاب است.
در پايان آيه به نعمت «روز» اشاره كرده، مىفرمايد: «و روز را وسيله حركت و حيات» قرار داد (وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً).
و به راستى روشنايى روز از نظر روح و جسم انسان، حركت آفرين است همان گونه كه تاريكى، خوابآور و آرامبخش است
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
پاسخ : صفحه ی 213 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 53 از سوره ی فرقان
(آيه 48)
بعد از بيان اين مواهب عظيم كه از اساسىترين پايههاى زندگى انسانها است به موهبت بسيار مهم ديگرى پرداخته، مىفرمايد: «او كسى است كه بادها را بشارتگرانى پيش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاك كننده نازل كرديم» (وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً).
نقش بادها به عنوان پيش قراولان نزول رحمت الهى بر كسى پوشيده نيست چرا كه اگر آنها نبودند هرگز قطره بارانى بر سر زمين خشكى نمىباريد زيرا اگر بادها ابرهاى پر بار را از بالاى اقيانوسها به سوى زمينهاى خشك نرانند، بار ديگر ابرها تبديل به باران مىگردد و در همان دريا فرو مىريزد.
هميشه قسمتى از اين بادها كه در پيشاپيش تودههاى ابر در حركتند و آميخته با رطوبت ملايمى هستند، نسيم دلانگيزى ايجاد مىكنند كه از درون آن بوى باران به مشام مىرسد، اينان همچون بشارت دهندهاى هستند كه از قدوم مسافر عزيزى خبر مىدهند.
آب علاوه بر خاصيت حيات بخشى، خاصيت فوقالعاده مهم پاك كننده را دارد، اگر نبود در يك روز سر تا سر جسم و جان و زندگى ما كثيف و آلوده مىشد.
به علاوه مىدانيم پاكيزه كردن روح از آلودگيها به وسيله غسل و وضو نيز با آب انجام مىگيرد پس اين مايع حياتبخش هم پاك كننده روح است و هم جسم
(آيه 49)
اما اين خاصيت پاك كننده بودن با تمام اهميتى كه دارد در درجه دوم قرار داده شده، لذا در اين آيه اضافه مىكند: «تا به وسيله آن، سر زمين مردهاى را زنده كنيم» (لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً).
«و آن (آب حياتبخش) را به مخلوقاتى كه آفريدهايم- چهار پايان و انسانهاى بسيار- مىنوشانيم» (وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً).
(آيه 50)
در اين آيه اشاره به «قرآن» كرده، مىگويد: «ما اين آيات را به صورتهاى گوناگون و مؤثر در ميان آنها قرار داديم تا متذكر شوند (و از آن به قدرت پروردگار پى برند) اما بسيارى از مردم جز انكار و كفر كارى در برابر آن نشان ندادند» (وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
پاسخ : صفحه ی 213 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 53 از سوره ی فرقان
(آيه 51)
اين آيه اشاره به عظمت مقام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، مىفرمايد: «و اگر مىخواستيم در هر شهر و ديارى، بيم دهندهاى بر مىانگيختيم» ولى اين كار لزومى نداشت (وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً).
زيرا تمركز نبوّت در وجود يك فرد باعث وحدت و انسجام انسانها و جلو گيرى از هر گونه تفرقه و پراكندگى مىشود.
اين آيه هم دليلى است بر عظمت مقام پيامبر، و هم لزوم وحدت رهبرى و هم سنگين بودن بار مسؤوليت او.
(آيه 52)
به همين دليل در اين آيه دو دستور مهم را كه دو برنامه اساسى پيامبران را تشكيل مىدهد بيان مىكند، نخست روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىفرمايد: «بنا بر اين از كافران اطاعت مكن» (فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ).
در هيچ قدم راه سازش با انحرافات آنها را پيش مگير كه سازشكارى با منحرفان، آفت دعوت به سوى خداست.
و اما دستور دوم اين كه: «به وسيله قرآن با آنها جهاد بزرگى كن» (وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً). جهادى بزرگ به عظمت رسالتت، و به عظمت جهاد تمام پيامبران پيشين، جهادى كه تمام ابعاد روح و فكر مردم را در برگيرد و جنبههاى مادى و معنوى را شامل شود.
اين تعبير عظمت مقام قرآن را نيز باز گو مىكند، چرا كه سلاحى است برنده، كه قدرت بيان و استدلال و تأثير عميق و جاذبيتش ما فوق تصور و قدرت انسانهاست
(آيه 53)
دو درياى آب شيرين و شور در كنار هم! در اين آيه باز به استدلال بر عظمت خداوند از طريق بيان نعمتهاى او در نظام آفرينش مىپردازد، و به تناسب بيان نزول قطرات حياتبخش باران كه در آيات قبل گذشت اشاره به مخلوط نشدن آبهاى شيرين و شور كرده، مىفرمايد: «او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد، يكى گوارا و شيرين و ديگر شور و تلخ، و در ميان آنها برزخى قرار داد (گويى هر يك به ديگرى مىگويد:) دور باش و نزديك نيا» (وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً).
اين آيه يكى ديگر از مظاهر شگفتانگيز قدرت پروردگار را در جهان آفرينش ترسيم مىكند كه چگونه يك حجاب نامرئى، و حائل ناپيدا در ميان درياى شور و شيرين قرار مىگيرد و اجازه نمىدهد آنها با هم آميخته شوند.
البته امروز ما اين را مىدانيم كه اين حجاب نامرئى همان «تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين» و به اصطلاح تفاوت «وزن مخصوص» آنها است كه سبب مىشود تا مدت مديدى به هم نياميزند.
ضمنا قرار گرفتن اين آيه در ميان آيات مربوط به «كفر» و «ايمان» ممكن است اشاره و تشبيهى در اين امر نيز باشد كه گاهى در يك جامعه، در يك شهر، و گاه حتى در يك خانه افرادى با ايمان كه همچون آب عذب و فراتند در كنار افراد بىايمان كه همچون آب ملح و اجاجند، با دو طرز تفكر، دو نوع عقيده، و دو نوع عمل پاك و ناپاك، قرار مىگيرند، بىآنكه به هم آميخته شوند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
[golrooz] صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَآءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا(54)
و اوست كسي كه از آب بشري آفريد و او را [داراي خويشاوندي] نسبي و دامادي قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست(54)
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَيٰ رَبِّهِ ظَهِيرًا(55)
و غير از خدا چيزي را مي پرستند كه نه سودشان مي دهد و نه زيانشان مي رساند و كافر همواره در برابر پروردگار خود هم پشت [شيطان] است(55)
وَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا(56)
و تو را جز بشارتگر و بيم دهنده نفرستاديم(56)
قُلْ مَآ أَسَْٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَيٰ رَبِّهِ سَبِيلًا(57)
بگو بر اين [رسالت] اجري از شما طلب نمي كنم جز اينكه هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش [در پيش] گيرد(57)
وَتَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَيٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا(58)
و بر آن زنده كه نمي ميرد توكل كن و به ستايش او تسبيح گوي و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است(58)
الَّذِي خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَيٰ عَلَي الْعَرْشِ الرَّحْمَٰنُ فَسَْٔلْ بِهِ خَبِيرًا(59)
همان كسي كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وي از خبره اي بپرس [كه مي داند](59)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا۟ لِلرَّحْمَٰنِ قَالُوا۟ وَمَا الرَّحْمَٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ۩(60)
و چون به آنان گفته شود [خداي] رحمان را سجده كنيد مي گويند رحمان چيست آيا براي چيزي كه ما را [بدان] فرمان مي دهي سجده كنيم و بر رميدنشان مي افزايد(60)
تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَآءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَٰجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا(61)
[فرخنده و] بزرگوار است آن كسي كه در آسمان برجهايي نهاد و در آن چراغ و ماهي نوربخش قرار داد(61)
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا(62)
و اوست كسي كه براي هر كس كه بخواهد عبرت گيرد يا بخواهد سپاسگزاري نمايد شب و روز را جانشين يكديگر گردانيد(62)
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَي الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَٰهِلُونَ قَالُوا۟ سَلَٰمًا(63)
و بندگان خداي رحمان كساني اند كه روي زمين به نرمي گام برمي دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مي دهند(63)
وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَٰمًا(64)
و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده شب را به روز مي آورند(64)
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا(65)
و كساني اند كه مي گويند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمي است(65)
إِنَّهَا سَآءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا(66)
و در حقيقت آن بد قرارگاه و جايگاهي است(66)
وَالَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُوا۟ لَمْ يُسْرِفُوا۟ وَلَمْ يَقْتُرُوا۟ وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا(67)
و كساني اند كه چون انفاق كنند نه ولخرجي مي كنند و نه تنگ مي گيرند و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمي گزينند(67)
وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا(68)
و كساني اند كه با خدا معبودي ديگر نمي خوانند و كسي را كه خدا [خونش را] حرام كرده است جز به حق نمي كشند و زنا نمي كنند و هر كس اينها را انجام دهد سزايش را ريافت خواهد كرد(68)
يُضَٰعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا(69)
براي او در روز قيامت عذاب دو چندان مي شود و پيوسته در آن خوار مي ماند(69)
إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَٰلِحًا فَأُو۟لَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَئَِّاتِهِمْ حَسَنَٰتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(70)
مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مي كند و خدا همواره آمرزنده مهربان است(70)
وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَي اللَّهِ مَتَابًا(71)
و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد در حقيقت به سوي خدا بازمي گردد(71)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 54)
در اين آيه به مناسبت بحث نزول باران و همچنين درياهاى آب شور و شيرين كه در كنار هم قرار مىگيرند سخن از آفرينش انسان از آب به ميان آورده، مىگويد: «او كسى است كه از آب انسانى را آفريد» (وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً).
احتمال دارد كه چند معنى در مفهوم آيه جمع باشد يعنى هم بشر نخستين از آب آفريده شده، و هم پيدايش تمام افراد انسان از آب «نطفه» است، و هم آب مهمترين ماده ساختمان بدن انسان را تشكيل مىدهد، آبى كه از سادهترين موجودات اين جهان محسوب مىشود چگونه مبدء پيدايش چنين خلقت شگرفى شده است؟! اين دليل روشن قدرت اوست.
به دنبال آفرينش انسان، سخن از گسترش نسلها به ميان آورده، مىگويد:
«سپس او را نسب و سبب قرار داد» و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد (فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً).
منظور از «نسب» پيوندى است كه در ميان انسانها از طريق زاد و ولد به وجود مىآيد، مانند ارتباط پدر و فرزند يا برادران به يكديگر، اما منظور از «صهر» كه در اصل به معنى «داماد» است، پيوندهايى است كه از اين طريق ميان دو طايفه بر قرار مىشود، مانند پيوند انسان با نزديكان همسرش.
در پايان آيه به عنوان تأكيد بر مسائل گذشته، مىفرمايد: «و پروردگار تو همواره توانا بوده و هست» (وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً)
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread391-3.html
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 55)
سر انجام در اين آيه انحراف مشركان را از اصل توحيد، از طريق مقايسه قدرت بتها با قدرت پروردگار كه نمونههاى آن در آيات قبل گذشت روشن مىسازد، مىگويد: «و آنها معبودهايى جز خدا مىپرستند كه نه سودى به آنها مىرساند و نه زيانى» (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ).
مسلم است تنها وجود سود و زيان نمىتواند معيار پرستش باشد، ولى قرآن با اين تعبير بيانگر اين نكته است كه آنها هيچ بهانهاى براى اين پرستش ندارند چرا كه بتها موجوداتى هستند كاملا بىخاصيت و فاقد هر گونه ارزش و تأثير مثبت يا منفى.
در پايان آيه اضافه مىكند: «و كافران هميشه در برابر پروردگارشان (در طريق كفر) پشتيبان يكديگرند» (وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيراً).
و نيروهايى را كه مىبايست در مسير «اللّه» بسيج كنند، بر ضد آيين خدا و پيامبرش و مؤمنان راستين بسيج مىنمايند.
(آيه 56)
پاداش من هدايت شماست! از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بتهايى بود كه مطلقا سود و زيانى ندارند، در اين آيه اشاره به وظيفه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در برابر اين متعصبان لجوج كرده، مىگويد: «ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم» (وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً).
اگر آنها دعوت تو را نپذيرفتند ايرادى بر تو نيست، تو وظيفه خود را كه بشارت و انذار است انجام دادى.
اين سخن هم وظيفه پيامبر را مشخص مىكند و هم تسلّى خاطرى براى او است، و هم نوعى تهديد و بىاعتنايى به اين گروه گمراه مىباشد
(آيه 57)
سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد كه به آنها «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمىطلبم» (قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ).
بعد اضافه مىكند: «مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند» اين پاداش من است (إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا).
يعنى تنها اجر و پاداش من هدايت شماست، آن هم از روى اراده و اختيار نه اكراه و اجبار، و اين تعبير نهايت لطف و محبت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را نسبت به پيروانش روشن مىسازد، چرا كه مزد خود را سعادت و خوشبختى آنان مىشمرد.
(آيه 58)
اين آيه تكيهگاه اصلى پيامبر را روشن مىسازد، مىفرمايد:
«و توكل بر خداوندى كن كه زنده است و هرگز نمىميرد» (وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ).
با داشتن اين تكيهگاه و پناهگاه نه نيازى به اجر و پاداش آنها دارى، و نه وحشتى از ضرر و زيان و توطئه آنان.
و اكنون كه چنين است «تسبيح و حمد او به جا آور» از نقصها منزه بشمر، و در برابر همه كمالات او را ستايش كن (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ).
سپس اضافه مىكند: از كار شكنى و توطئههاى دشمنان نگران مباش «همين بس كه خداوند از گناهان بندگانش آگاه است» و به موقع حساب آنها را مىرسد (وَ كَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً)
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 59)
اين آيه بيان قدرت پروردگار در پهنه جهان هستى است و توصيف ديگرى است از اين تكيهگاه مطمئن، مىفرمايد: «او كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آن دو است در شش روز [شش دوران] آفريد» (الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).
«سپس بر عرش قدرت قرار گرفت» و به تدبير عالم پرداخت (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ).
كسى كه داراى اين قدرت وسيع است مىتواند متوكلان بر خود را در برابر هر خطر و حادثهاى حفظ كند.
و در پايان آيه اضافه مىكند: «او خداوند رحمان است» (الرَّحْمنُ).
كسى كه رحمت عامش همه موجودات را در بر گرفته، و مطيع و عاصى و مؤمن و كافر از خوان نعمت بىدريغش بهره مىگيرند.
اكنون كه خدايى دارى بخشنده و قادر و توانا، اگر چيزى مىخواهى «از او بخواه كه از همه چيز آگاه است» (فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً).
(آيه 60)
از آنجا كه در آيات پيشين سخن از عظمت و قدرت خدا بود و هم وسعت رحمت او در اين آيه مىافزايد: «و هنگامى كه به آنها گفته شود براى خداوند رحمان (كه سراسر وجود شما غرق رحمت اوست) سجده كنيد آنها (از روى كبر و غرور، و يا از سر استهزاء) مىگويند: رحمان چيست»؟ (وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ). ما اصلا «رحمان» را نمىشناسيم.
«آيا ما براى چيزى سجده كنيم كه تو به ما دستور مىدهى»؟! (أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا).
ما زير بار هيچ كس نمىرويم و تابع فرمان اين و آن نخواهيم شد!.
«اين سخن را مىگويند «و بر نفرت و دوريشان از خدا افزوده مىشود» (وَ زادَهُمْ نُفُوراً)
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html
پاسخ : صفحه ی 214 از قرآن کریم شامل آیات 54 تا 71 از سوره ی فرقان
(آيه 61)
اين آيه در حقيقت پاسخى است به سؤال آنها كه مىگفتند:
رحمان چيست؟ هر چند آنها اين سخن را از روى سخريه مىگفتند اما قرآن پاسخ جدّى به آنها داده، مىفرمايد: «پر بركت و با عظمت است آن خدايى كه در آسمان منزلگاههايى قرار داد» (تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً).
برجهاى آسمانى اشاره به صورتهاى مخصوص فلكى است كه خورشيد و ماه در هر فصل و هر موقعى از سال در برابر يكى از آنان قرار مىگيرند مثلا مىگويند خورشيد در برج «حمل» قرار گرفته، يعنى محاذى «صورت فلكى حمل» مىباشد، و يا «قمر» در «عقرب» است، يعنى كره ماه برابر صورت فلكى «عقرب» واقع شده.
به اين ترتيب آيه اشاره به منزلگاههاى آسمانى خورشيد و ماه كرده، و به دنبال آن اضافه مىكند: «و در ميان آن چراغ روشن و ماه تابانى آفريد» (وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً).
آيا با اين همه نشانههاى روشن، با اين منازل بديع و دقيق خورشيد و ماه باز او را نمىشناسيد و مىگوييد: «مَا الرَّحْمنُ»؟!
(آيه 62)
در اين آيه باز به معرفى پروردگار عالم ادامه داده و بخش ديگرى از نظام هستى را باز گو كرده، مىگويد: «و او همان كسى است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد، براى آنها كه بخواهند متذكر شوند و يا بخواهند شكر گذارى كنند» (وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً).
نظام بديعى كه اگر نبود، زندگى انسان بر اثر شدت نور و حرارت يا تاريكى و ظلمت به تباهى مىكشيد، براى آنها كه مىخواهند خدا را بشناسند دليل جالبى است
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread391-4.html