پاییز در راه است...اندکی از "مهر" پیداست،حتی در این دوران "بی مهری".
نمایش نسخه قابل چاپ
پاییز در راه است...اندکی از "مهر" پیداست،حتی در این دوران "بی مهری".
یا فتاح
یعنی کلید قلب من در دستان توست؟
بوی ناب بهشت می دهد همه ي نام های قشنگ تو ...
می گذارمشان روی زخم های *د ل م* ...
گفته بودی * اَلجَـبّار *
یعنی کسی که جبران می کند همه ي شکستگی های دلت را ...
گفته بودی * الشّافی *
یعنی کسی که شفا می دهد تمام زخم های عمیق و نا علاج را ...
هوای دلم سبک می شود با زمزمه ي نام های زیبایت
گفتم: خیلی خونســـردی! تو خـــــدایی و صبــور! من بنده ات هستـــم و ظرف صبــرم کــوچک... اشاره کنـــی تمــــام است!
گفتــی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
شایــد چیــزی که تــــو دوست داری، به صلاحـــت نباشد (بقره/216)
هــیــچـــکـــس رویِ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﭘﺎﺭﮎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿشینه!
*** ﯾﺎ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺑَﺮ ﺍﺳﺖ ، ﯾﺎ ﯾﺎﺩِ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺮ ***
دارم از تــو حــرف مـــی زنــم …امــــا روحــت هـــم از نوشــــته هــایم خبــر نــدارد …
ایــــرادی نــــدارد یــادِ تــو …
به نوشتــــه هــایم رنــگـــــ مــــی دهــد …
شــایــد دیگــری بخــــواند و آرام گیــــرد ذهــــنِ پریشــــانش …
من در خواب خیـــــــــــال بودم،
من در جوی محبت روان بودم..
ذره ذره احساس را من ریختم،
من خودم وجودم را سرریختم..
احساس من،روان کرد جوی محبت را،
زلبریزشدنش،لمس کرد پای خیانت را..
خیانت بو میکرد احساس را،چون طعمه ای
به خدمت خود گرفت محبت را،چون برده ای
آدمی من را غرق کرد در جام محبت،
از دلم لبریز کرد عشق و صــــــداقت
وجودم را مکید ورهــــــایم ساخت
قلبم را شکست و جدایش ساخت..
چشمه احساس من زود خشک شد،
خدایـــــا این قلب من بس خرد شد..http://www.njavan.com/forum/images/s...%20%283%29.gif
شــــــــــب و روزها مـــــــدام دعـــــا می کردم
طعم گس دوست داشتن را سخت حس میکردم
این بار چشمـه محبتم لبریــز شد،
غم درکنارم اِستاد و درگیـــر شد؛
کاسه ای برداشـــــت و انــــدک نوشـــید،
شادوخرمی از درون محبتم می جوشید..
خـــدایا مــــــــن گنـــــــاهم ایــــن بود؟
حس دوست داشتن آدم ها بدتلخ بود..http://www.njavan.com/forum/images/s...20%2814%29.gif
این بارکه چشمه ای جوشید،خود جامی پرکردم
مــــــرگ آمــــــد و آن را ســـــــیر کــــــــــردم..
بیا که قلبــــــم،احساســـم،دِگر هیـــچ نیستند،
بیا که آدم ها لایق اســــــراف محبت نیستند..
شهریور 93
السلام علیک یا صاحب الزمان «عج»
این روزها؛
«گل نرگس» که می بینم؛
دلتنگت می شوم ...
خدايا , انديشه و احساسم را در سطحي حقير قرار نده
كه زرنگي هاي حقير و پستي هاي نكبت بار و
شبه ادمهاي اندك را متوجه شوم
ترجيح مي دهم بزرگواري گول خور باشم
تا كوچك واري گول زن
و اين قاموس من است .
هر کاری مبدل به عادت بشه ، خرابه حتی نماز ؛ جز مطالعه ...
---
اغلب در زندګی زمان حال و ګذشته رو مدیریت می کنیم و از مدیریت آینده غافیلم ، مشکل اغلب ماست ...
---
خدا همه ی والدین رو برای فرزندان به صحت و سلامتی و نیکی نګه داره ... و فرزندان رو برای والدینْ صالح نګه داره ...
کاش جایمان عوض می شدتا تو می دانستی که چقدر “بی انصافی” و من می دانستم چرا …
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifهنوز هم هستند دخترانی تنشان بوی محبت خالصhttp://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifمیدهند...نابندhttp://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifاحساساتشان دست نخورده است ،http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifآری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاک اند !http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifروزی كه قرار می شود كنار گوش كودكی لالایی بخوانند ،http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifشرمشان از نام " مادر " نمی شود !http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gifو زیر آغوش همسرشان چشمانشان را نخواهند بستhttp://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
http://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif كه با رویای دیگری سر كنندhttp://hadijoon.persiangig.com/2nc2flc.gif
خدا لبخند زد و دختر آفریده شد
لطفا اینقدر شعرهایم را نتکان
می ترسم یک روز رسوایی اش دامنم را بگیرد
چرا که خط به خطشان فریاد بلند نبودن توست ...
می خواستم جهان را به قواره ی رویاهایم درآرم
رویاهایم
به قواره ی دنیا در آمد..
شمس لنگرودی
آن که دوستت دارد
دور می شود
تا به تماشا بنشیند ..
سیدمحمد مرکبیان
تو چرا این همـــــــــــــــــــــــ ـــه خوبـــــــــــــــــــــی ؟؟؟؟
ومن این همه فراموشکار و پر از گناه؟؟؟...
چرا همیشه این همه
حواست به تنهایی دست های من هست؟؟؟....
یا الرحم الراحمین...رد مَکنم،کز همه رد گشتهام...
به ” تــــــو ” کـــــه میرســـــم مکـــث میکنـــــم
انگــار در زیبایــی ات
چیـزی را جــا گذاشتــه ام !
در صــدایت ، آرامـــش را
در چشـم هایـت ، زندگــی را
در ” تــــو ” ، تمام مــــن را !
به ” تـــو ” کـــــه میرســـــم مکـث میکنـــــم . . . !
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای
اما بعد یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم . . .
یاد ندارم تو عمرم واسه کسی شاخ شده باشم ولی شاخ در اوردم از شاخ شدن خیلیا[tahavoo]
وقتی که تو آمده بودی عریان
جمعی ز تو خندان و تو بودی گریان
ای دوست کاری بکن که وقت رفتن
جمعی زتو گریان و تو باشی خندان
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب
دارد
می سپارد
جان...
از آیینه بپرس
نام نجات دهنده ات را...
زندگی
تر شدن پی در پی
زندگی
آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است...
- - - به روز رسانی شده - - -
هر
کسیکه راه میرود میتواند گم شود...
من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ...
اکنون نهال گردو آنقدر قد کشیده است
که دیوار را برای برگ های جوانش
معنی میکند...
آخرین برگ سفرنامه ی باران اینست
که زمین چرکین است...
دهانت را می بویند
مبادا
گفته باشی
دوستت دارم...
گاه زخمی که به پا داشته ام
زیر و بم های زمین را بمن آموخته است...
هست طومار دل من به درازای ابد
بر نوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو...
حواسم جمع بهت اما...
تو این روزا حواست نیست
اونی که از خودت کندی
دل من بود
لباست نیست...
- - - به روز رسانی شده - - -
به نام خدایی که...
دغدغه ی از دست دادنش را ندارم...
آخرین تماشایت را پلک نخواهم زد
مبادا تصویر تو در چشمانم آواره شود...
پوستت میکنند
تا بهتر شکسته شوی
نترس گردوی کوچک...
آنچه سیاه می شود روی تو نیست...
دست آنهاست...
جز حروف نام تو
تمام حرفها
حروف اضافه اند...
لبخند بزن
برامدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را لازگرداند
گاه قوسی کوچک
می تواند معماری بنایی را نجات دهد...
در دنیایی که من زندگی می کنم
فقط خدایش از پشت خنجر نمی زند...
دلم به ناله در آمد که
ای صبور ملول
درون سینه ی اینان
نه دل
که گل بوده است...
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شب های سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم...
در پی آن نگاه های بلند
حسرتی ماند و آه های بلند...
در درد ها دوست را خبر نکردن خود نوعی عشق ورزیدن است...