واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
نمایش نسخه قابل چاپ
واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
در سبزه نشین و می روشن میخور
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
شايد اين قسمت من بود كه بي كس باشم
كه به جز سايه مرا با خبري نيست كه نيست
تو جان می بخشی و اینجا به فتوای تو
میگیرند جانی را که بخشیدی تو بر عالم
مرا امید وصال تو زنده میدارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران عالم چون شد