arrange:مرتب کردن.ترتیب دادن
نمایش نسخه قابل چاپ
arrange:مرتب کردن.ترتیب دادن
educatable = تربیت پذیر
End
پایان
disputatious
ستیزه جو، جدلی.
serious = جدی - مهم
single:مجرد
Ease
سهولت، آسودگی، راحت کردن، سبک کردن
Ease
سهولت، آسودگی، راحت کردن، سبک کردن
expect:انتظار داشتن
Topcoat
روپوش، پالتو