پاسخ : صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
(آيه 63)
نشانه هاى خدا در صحنه هستى! در آيات گذشته، سخن از قدرت بىپايان خداوند و حقانيت او بود، در اينجا نشانههاى مختلفى از اين قدرت گسترده و حقانيت مطلقه را بيان مىكند.
نخست مىگويد: «آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمين (خشكيده و مرده) به واسطه آن سبز و خرّم مىگردد»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 230
السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً).
زمينى كه آثار حيات از او رخت بر بسته بود و چهرهاى عبوس و زشت و تيره داشت با نزول قطرات حيات بخش باران، زنده شد و آثار حيات در آن نمايان گشت و لبخند زندگى در چهره او آشكار.
آرى «خداوندى (كه به سادگى اين همه حيات و زندگى مىآفريند) لطيف و خبير است» (إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ).
خداوند به مقتضاى لطفش باران را مىفرستد، و به مقتضاى خبير بودنش اندازهاى براى آن قائل است كه اگر از حد بگذرد سيل است و ويرانى، و اگر كمتر از حد باشد خشكسالى و پژمردگى و اين است معنى لطيف بودن و خبير بودن خداوند.
(آيه 64)
نشانه ديگرى كه براى قدرت بىپايان و حقانيت ذات پاك او مىآورد اين است كه مىگويد: «آنچه در آسمانها، و آنچه در زمين است از آن خداست» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).
خالق همه اوست، و مالك همه نيز اوست، و به همين دليل بر همه چيز توانايى دارد.
و نيز به همين دليل «خداوند تنها غنى و بىنياز (در عالم هستى) و شايسته هر گونه حمد و ستايش است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ).
پيوند اين دو صفت (غنىّ و حميد) با هم يك پيوند بسيار حساب شده است، چرا كه اولا بسيارند كسانى كه غنى هستند اما بخيلند و استثمارگر و انحصار طلب و غرق غفلت و غرور، ولى غنى بودن خداوند توأم است با لطف و بخشندگى، و جود و سخاى او نسبت به بندگان كه او را شايسته حمد و ستايش مىكند.
(آيه 65)
باز به نمونه ديگرى از اين قدرت بىپايان در زمينه تسخير موجودات براى انسانها اشاره كرده، مىفرمايد: «آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمين است مسخر شما كرد» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ). و همه مواهب برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 231
و امكانات آن را در اختيار شما قرار داد تا هر گونه بخواهيد از آن بهره بگيريد.
«و همچنين كشتيها را در حالى كه در درياها به فرمان او به حركت در مىآيند» و سينه آبها را مىشكافند و به سوى مقصدها پيش مىروند (وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ).
از اين گذشته «خداوند آسمان را در جاى خود نگه مىدارد تا بر زمين جز به فرمان او فرود نيفتد» (وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ).
لذا در پايان آيه اضافه مىكند: «خداوند نسبت به مردم مهربان و رحيم است» (إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
(آيه 66)
سر انجام در اين آيه از قدرت پروردگار در مهمترين مسأله جهان هستى، يعنى مسأله حيات و مرگ سخن مىگويد و مىفرمايد: «و او كسى است كه شما را زنده كرد» خاك بىجان بوديد لباس حيات بر شما پوشانيد (وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ).
«سپس (بعد از طى دوره حيات) شما را مىميراند» (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ). و به همان خاك كه از آن برخاستيد باز مىگرديد.
«و ديگر بار (در رستاخيز) حياتى نوين به شما مىبخشد» (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ). و سر از خاك مرده بر مىآوريد و آماده حساب و جزا مىشويد.
اما با اين حال «اين انسان (در برابر اين همه نعمتهايى كه خدا در زمين و آسمان در جسم و جان به او ارزانى داشته) كفران كننده و ناسپاس است» و با ديدن اين همه نشانههاى روشن، ذات پاك او را انكار مىكند (إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ).
(آيه 67)
هر امتى عبادتى دارد: در بحثهاى گذشته گفتگوهايى پيرامون مشركان داشتيم، از آنجا كه مشركان بطور خصوص و مخالفان اسلام بطور عموم، جر و بحثهايى با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيرامون مسائل و احكام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهايى از احكام شرايع پيشين را نقطه ضعفى براى شريعت اسلام مىپنداشتند در حالى كه اين دگرگونيها نه تنها ضعف نبود بلكه يكى از برنامههاى تكامل اديان محسوب مىشد، لذا در اين آيه مىفرمايد «براى هر امتى عبادتى قرار برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 232
داديم تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند» (لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ).
آيه گوياى اين حقيقت است كه امتهاى پيشين هر كدام برنامهاى مخصوص به خود داشتند كه در آن شرايط خاص از نظر زمان و مكان و جهات ديگر كاملترين برنامه بوده است، ولى مسلما با دگرگون شدن آن شرايط لازم بود احكام تازهترى جانشين آنها شود.
لذا به دنبال اين سخن اضافه مىكند: «پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند» (فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ).
به سوى پروردگارت دعوت كن كه بر هدايت مستقيم قرار دارى» و راه راست همين است كه تو مىپويى (وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِيمٍ).
هرگز گفتگوها و ايرادهاى بىپايه آنان در روحيه تو كمترين اثرى نگذارد كه دعوتت به سوى خداست، و مسير تو هدايت، و راهت مستقيم است!
(آيه 68)
«و اگر آنها با تو به جدال برخيزند (و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها) بگو: خدا از اعمالى كه شما انجام مىدهيد آگاهتر است» (وَ إِنْ جادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
(آيه 69)
«و خداوند روز قيامت در ميان شما در آنچه اختلاف داشتيد داورى مىكند» (اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ). در صحنه قيامت كه صحنه بازگشت به توحيد و يكپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقايق را براى همه شما آشكار مىسازد.
(آيه 70)
و از آنجا كه قضاوت و داورى در قيامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نياز به علم و آگاهى وسيعى به همه آنها دارد، در اين آيه اشاره به علم بىپايان خدا كرده، چنين مىگويد: «آيا نمىدانى كه خداوند آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند»؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
آرى «همه اينها در كتابى ثبت است» (إِنَّ ذلِكَ فِي كِتابٍ).
كتاب علم بىپايان خداوند، كتاب عالم هستى و جهان علت و معلول، برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 233
جهانى كه چيزى در آن گم نمىشود و نابود نمىگردد.
و لذا در آخرين جمله مىفرمايد: «اين بر خداوند آسان است» (إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ). چرا كه همگى موجودات با تمامى خصوصياتشان نزد او حضور دارند.
(آيه 71)
باز قرآن سخن از مشركان و برنامههاى غلط آنها مىگويد.
و از آنجا كه يكى از روشنترين دلائل بطلان شرك و بت پرستى اين است كه هيچ گونه دليل عقلى و نقلى بر جواز اين عمل دلالت نمىكند، در اين آيه مىفرمايد:
«و آنها غير از خدا چيزهايى را مىپرستند كه هيچ گونه دليلى خداوند براى آن نازل نكرده است» (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).
در واقع اين ابطال اعتقاد بت پرستان است كه معتقد بودند خدا اجازه بت پرستى را به آنها داده، و اين بتها شفيعان درگاه او مىباشند.
سپس اضافه مىكند: آنها معبودهايى را مىپرستند كه: «علم و دانشى به حقانيت آنها ندارند» (وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ). يعنى نه از طريق دستور الهى، و نه از طريق دليل عقل هيچ حجت و برهانى براى كار خود مطلقا ندارند.
بديهى است كسى كه در اعتقاد و اعمال خود متكى به دليل روشنى نيست، ستمگر است، هم به خويش ستم كرده، و هم به ديگران، و به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهى هيچ كس قدرت دفاع از او ندارد، لذا در پايان آيه مىگويد:
«و براى ستمكاران ياور و راهنمايى نيست» (وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
[golrooz] صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَإِذَا تُتْلَيٰ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(72)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده ميشود در چهره كساني كه كفر ورزيدهاند [اثر] انكار را تشخيص ميدهي چيزي نمانده كه بر كساني كه آيات ما را برايشان تلاوت ميكنند حملهور شوند بگو آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم [همان] آتش است كه خدا آن را به كساني كه كفر ورزيدهاند وعده داده و چه بد سرانجامي است(72)
يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا۟ لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا۟ ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا۟ لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَئًْا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ(73)
اي مردم مثلي زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كساني را كه جز خدا ميخوانيد هرگز [حتي] مگسي نميآفرينند هر چند براي [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزي از آنان بربايد نميتوانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند(73)
مَا قَدَرُوا۟ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ(74)
قدر خدا را چنانكه در خور اوست نشناختند در حقيقت خداست كه نيرومند شكست ناپذير است(74)
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌۢ بَصِيرٌ(75)
خدا از ميان فرشتگان رسولاني برميگزيند و نيز از ميان مردم بيگمان خدا شنواي بيناست(75)
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(76)
آنچه در دسترس آنان و آنچه پشتسرشان است ميداند و [همه] كارها به خدا بازگردانيده ميشود(76)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ارْكَعُوا۟ وَاسْجُدُوا۟ وَاعْبُدُوا۟ رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا۟ الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ۩(77)
اي كساني كه ايمان آوردهايد ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد باشد كه رستگار شويد(77)
وَجَٰهِدُوا۟ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَيٰكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَٰهِيمَ هُوَ سَمَّيٰكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَي النَّاسِ فَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتُوا۟ الزَّكَوٰةَ وَاعْتَصِمُوا۟ بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَيٰكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَيٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ(78)
و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنيد اوست كه شما را [براي خود] برگزيده و در دين بر شما سختي قرار نداده است آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است] او بود كه قبلا شما را مسلمان ناميد و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد او مولاي شماست چه نيكو مولايي و چه نيكو ياوري(78)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(1)
به راستي كه مؤمنان رستگار شدند(1)
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَٰشِعُونَ(2)
همانان كه در نمازشان فروتنند(2)
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(3)
و آنان كه از بيهوده رويگردانند(3)
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ(4)
و آنان كه زكات مي پردازند(4)
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَٰفِظُونَ(5)
و كساني كه پاكدامنند(5)
إِلَّا عَلَيٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ(6)
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزاني كه به دست آورده اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشي نيست(6)
فَمَنِ ابْتَغَيٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْعَادُونَ(7)
پس هر كه فراتر از اين جويد آنان از حد درگذرندگانند(7)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
(آيه 72)
سپس به عكس العمل بت پرستان در برابر آيات خدا، و شدت لجاجت و تعصب آنها در يك جمله كوتاه اشاره كرده، مىگويد: «و هنگامى كه آيات روشن ما (كه بهره گيرى از آن براى هر صاحب عقلى آسان است) بر آنها خوانده مىشود، در چهره كافران آثار انكار را به خوبى مشاهده مىكنى» (وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ).
در حقيقت هنگام شنيدن اين آيات بينات، تضادى در ميان منطق زنده قرآن و تعصبات جاهلانه آنها پيدا مىشود، و چون حاضر به تسليم در برابر حق نيستند، بىاختيار آثار آن در چهرههاشان به صورت علامت انكار نقش مىبندد. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 234
نه تنها اثر انكار و ناراحتى در چهرههاشان نماينان مىشود، بلكه بر اثر شدت تعصب و لجاج «نزديك است برخيزند و با مشتهاى گره كرده خود به كسانى كه آيات ما را بر آنها مىخوانند حمله كنند»! (يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا).
قرآن در برابر اين بىمنطقان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد: «به آنها بگو: آيا (مىخواهيد) من شما را به بدتر از اين خبر دهم! (بدتر از اين) همان آتش سوزنده [دوزخ] است»! (قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ).
يعنى اگر به زعم شما اين آيات بينات الهى شر است، چون با افكار منحرف و نادرستتان هماهنگ نيست، من، بدتر از اين را به شما معرفى مىكنم، كه همان مجازات دردناك الهى است كه در برابر اين لجاج و عناد سر انجام دامانتان را خواهد گرفت.
همان آتش سوزانى «كه خداوند به كافران وعده داده، و بد سر انجامى است» (وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ).
در حقيقت در برابر اين آتش مزاجان پرخاشگر كه شعله هاى عصبيت و لجاج، همواره در درونشان افروخته است، پاسخى جز آتش دوزخ نيست! چرا كه هميشه مجازات الهى تناسب نزديكى با چگونگى گناه و عصيان دارد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
(آيه 73)
معبودانى ضعيفتر از يك مگس! در اين آيه ترسيم جالب و گويايى از وضع بتها و معبودهاى ساختگى، و ضعف و ناتوانى آنها، بيان مىكند، و بطلان اعتقاد مشركان را به روشنترين وجهى آشكار مىسازد.
روى سخن را به عموم مردم كرده، مىگويد: «اى مردم! در اينجا مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد» و دقيقا به آن بينديشيد (يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ).
«كسانى را كه شما غير از خدا مىخوانيد هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند هر چند براى اين كار اجتماع كنند و دست به دست يكديگر بدهند» (إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 235
همه بتها و همه معبودهاى آنها و حتى همه دانشمندان و متفكران و مخترعان بشر اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرينش مگسى نيستند.
بنابراين چگونه مىخواهيد شما اينها را هم رديف پروردگار بزرگى قرار دهيد كه آفريننده آسمانها و زمين و هزاران هزار نوع موجود زنده در درياها و صحراها و جنگلها و اعماق زمين است.
سپس اضافه مىكند: نه تنها قادر نيستند مگسى بيافرينند بلكه از مقابله با يك مگس نيز عاجزند چرا كه «اگر مگس چيزى از آنها را بربايد نمىتوانند آن را باز پس گيرند»! (وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ).
آرى! «هم اين طلب كنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان» هم اين عابدان و هم آن معبودان (ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ).
(آيه 74)
قرآن بعد از بيان مثال زنده فوق، نتيجه گيرى مىكند كه: «خدا را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند» (ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ).
به قدرى در معرفت و شناسايى خدا، ضعيف و ناتوانند كه خداوند با آن عظمت را تا سر حد اين معبودهاى ضعيف و بىمقدار تنزل دادند، و آنها را شريك او شمردند، كه اگر كمترين معرفتى در باره خدا داشتند بر اين مقايسه خود مىخنديدند.
و در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند قوى و شكست ناپذير است» (إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ).
او بر همه چيز قادر و تواناست و هيچ كس را قدرت مقابله با او نيست.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
(آيه 75)
شأن نزول:
بعضى از مشركان مانند «وليد بن مغيره» (كه مغز متفكر آنان محسوب مىشد) به هنگام مبعوث شدن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با تعجب و انكار مىگفتند:
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا: «آيا از ميان همه ما وحى الهى بر محمّد (اين يتيم فقير و تهى دست امت ما) نازل شده است»؟
آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه: انتخاب انبياء و فرشتگان براى رسالت روى معيار شايستگى و معيار معنويت آنها بوده است.
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 236
تفسير:
با توجه به اين كه در آيات گذشته سخن از توحيد و شرك و معبودهاى پندارى مشركان در ميان بود، و با توجه به اين كه جمعى از مردم، فرشتگان يا بعضى از پيامبران را براى عبادت برگزيدند، قرآن در اين آيه مىگويد:
همه رسولان الهى، بندگان سر بر فرمان او هستند «خداوند از فرشتگان، رسولانى بر مىگزيند و همچنين از انسانها» (اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ). از فرشتگان رسولانى همچون جبرئيل، و از انسانها فرستادگانى همچون پيامبران بزرگ الهى. و در پايان آيه اضافه مىكند: «خداوند شنوا و بيناست» (إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ).
يعنى چنان نيست كه خداوند مانند انسانها از كار رسولانش در غيابشان بىخبر باشد، بلكه در هر لحظه از وضع آنها با خبر است.
(آيه 76)
سپس اشاره به مسؤوليت در ابلاغ رسالت از يك سو و مراقبتهاى الهى نسبت به آنها از سوى ديگر كرده، مىگويد: «خداوند آنچه را در پيش روى آنها و آنچه پشت سر آنهاست مىداند» (يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
هم از آينده آنها آگاه است و هم از گذشته و آنچه را پشت سر نهادهاند.
«و همه كارها به خدا باز مىگردد» و همه در برابر او مسؤولند (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
تا مردم بدانند فرشتگان و پيامبران الهى نيز بندگانى هستند سر بر فرمان خدا، و داراى مسؤوليت در پيشگاه او، و از خود چيزى ندارند جز آنچه خدا به آنها داده است، نه اين كه معبودان و خدايانى باشند در برابر اللّه.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
(آيه 77)
پنج دستور سازنده و مهم! در اين آيه و آيه بعد روى سخن را به افراد با ايمان كرده و يك سلسله دستورات كلى و جامع را كه حافظ دين و دنيا و پيروزى آنها در تمام صحنههاست بيان مىدارد و با اين حسن ختام، «سوره حج» پايان مىگيرد.
نخست به چهار دستور مهم اشاره كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ركوع كنيد، و سجده به جا آوريد، و پروردگارتان را عبادت كنيد، و كار نيك انجام دهيد تا رستگار شويد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 237
وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
(آيه 78)
سپس پنجمين دستور را در زمينه جهاد صادر كرده، مىگويد:
«و در راه خدا جهاد كنيد و حقّ جهادش را ادا نماييد» (وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ).
«جهاد» در اينجا به معنى هر گونه جهاد و كوشش در راه خدا و تلاش براى انجام نيكيها، و مبارزه با هوسهاى سر كش (جهاد اكبر) و پيكار با دشمنان ظالم و ستمگر (جهاد اصغر) است.
«حقّ جهاد» نيز معنى وسيعى دارد كه از نظر كيفيت و كميت و مكان و زمان و ساير جهات از جمله خلوص نيّت، همه را شامل مىشود.
و از آنجا ممكن است اين تصور پيدا شود، اين همه دستورات سنگين كه هر يك از ديگرى جامعتر و وسيعتر است چگونه بر دوش ما بندگان ضعيف قرار داده شده است؟ در دنباله آيه مىفرمايد: «او شما را برگزيد» (هُوَ اجْتَباكُمْ). و اينها همه دليل لطف الهى نسبت به شماست. اگر برگزيدگان خدا نبوديد اين مسؤوليتها بر دوش شما گذارده نمىشد.
و در تعبير بعد مىفرمايد: «او كار سنگين و شاقى در دين (اسلام) بر شما نگذارده است» (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ). يعنى اگر درست بنگريد اينها تكاليف شاقى نيستند، بلكه با فطرت پاك شما هماهنگ و سازگارند.
در سومين تعبير مىگويد: از اين گذشته «از آيين پدرتان ابراهيم» پيروى كنيد (مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ).
سپس تعبير ديگرى در اين زمينه دارد مىگويد: «او شما را در كتابهاى پيشين، مسلمان ناميد و همچنين در اين كتاب آسمانى» (هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا).
و مسلمان كسى است كه اين افتخار را دارد كه در برابر همه فرمانهاى الهى تسليم است.
سر انجام پنجمين و آخرين تعبير شوق آفرين را در باره مسلمانان كرده و آنها را به عنوان الگو و اسوه امتها معرفى مىكند و مىفرمايد: «هدف اين بوده است كه برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 238
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شاهد و گواه بر شما باشد و شما هم گواهان بر مردم»! (لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ).
در پايان اين آيه بار ديگر وظائف پنجگانه پيشين را در تعبيرات فشردهترى به عنوان تأكيد چنين باز گو مىكند: «اكنون (كه چنين است و شما داراى اين امتيازات و افتخارات هستيد) نماز را بر پا داريد، زكات را بدهيد و به (آيين حق و ذيل عنايت) پروردگار تمسك جوييد» (فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ).
كه «مولى و سر پرست و يار و ياور شما اوست» (هُوَ مَوْلاكُمْ).
«چه مولى و سرپرست خوبى، و چه يار و ياور شايستهاى» (فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ).
يعنى اگر به شما فرمان داده شده تنها به ذيل عنايت پروردگار تمسك جوييد به خاطر آن است كه او برترين و بهترين مولى و شايسته ترين يار و ياور است.
«پايان سوره حج»
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
آغاز جزء هجدهم قرآن مجيد
سوره مؤمنون [23]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و 118 آيه دارد
محتواى سوره:
مجموع مطالب اين سوره را مىتوان به چند بخش تقسيم كرد:
بخش اول- از آيه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» تا چندين آيه بعد- بيانگر صفاتى است كه مايه فلاح و رستگارى مؤمنان است.
بخش دوم به نشانههاى مختلف خدا شناسى، و آيات آفاقى و انفسى پروردگار در پهنه عالم هستى، اشاره كرده.
در بخش سوم به شرح سر گذشت عبرتانگيز جمعى از پيامبران بزرگ پرداخته است.
در بخش چهارم روى سخن را به مستكبران كرده، و با دلائل منطقى و گاه با تعبيرات تند و كوبنده به آنها هشدار مىدهد، تا دلهاى آماده به خود آيد و راه بازگشت به سوى خدا را پيدا كند.
در بخش پنجم بحثهاى فشردهاى در باره معاد بيان كرده است.
و در بخش ششم از حاكميت خداوند بر عالم هستى.
در بخش هفتم باز هم سخن از قيامت، حساب، جزا و پاداش نيكو كاران و كيفر بد كاران به ميان مىآورد، و با بيان هدف آفرينش انسان سوره را پايان مىدهد.
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 240
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره مؤمنون را بخواند و در هر جمعه آن را ادامه دهد خداوند پايان زندگى او را با سعادت قرار مىدهد و جايگاه او در فردوس اعلى (بهشت برين) است، همراه پيامبران و رسولان».
البته اين فضيلتها براى خواندن با انديشه و تصميم بر عمل است.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/momenoon-1-50.aspx
پاسخ : صفحه ی 199 از قرآن کریم شامل آیات 72تا 78 از سوره ی حج و آیات 1 تا 7 از سوره ی مومنون
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
صفات برجسته مؤمنان! در آغاز اين سوره به سر نوشت لذت بخش و پر افتخار- مؤمنان پيش از بيان صفات آنها- اشاره شده تا شعلههاى شوق و عشق را در دلها براى رسيدن به اين افتخار بزرگ زنده كند.
مىفرمايد: «مؤمنان رستگار شدند» (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ). و به هدف نهايى خود در تمام ابعاد رسيدند.
«فلاح و رستگارى» معنى وسيعى دارد كه هم پيروزيهاى مادى را شامل مىشود، و هم معنوى را، و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است.
(آيه 2)
سپس به بيان اين صفات پرداخته و قبل از هر چيز انگشت روى نماز گذارده، مىگويد: «آنها كه در نمازشان خشوع دارند» (الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ).
اشاره به اين كه نماز آنها الفاظ و حركاتى بىروح و فاقد معنى نيست، بلكه به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار و حضور قلب در آنها پيدا مىشود كه از غير او جدا مىگردند و به او مىپيوندند.
در حديثى مىخوانيم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مىكند، فرمود: «اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مىشد».
اشاره به اين كه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مىگذارد.
(آيه 3)
دومين صفتى را كه بعد از صفت خشوع در نماز براى مؤمنان بيان برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 241
مىكند اين است كه: «و آنها كه از لغو و بيهودگى روى گردانند» (وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ).
در واقع تمام حركات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مىكند، هدفى مفيد و سازنده چرا كه «لغو» به معنى كارها، سخنان و افكار بىهدف و بدون نتيجه مفيد است.
(آيه 4)
سپس به سومين صفت مؤمنان راستين كه جنبه اجتماعى و مالى دارد اشاره كرده، مىگويد: «آنها كه زكات را انجام مىدهند» (وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ).
(آيه 5)
چهارمين ويژگى مؤمنان را مسأله پاكدامنى و عفت كامل، و پرهيز از هر گونه آلودگى جنسى قرار داده، چنين مىگويد: «و آنها كه دامان خود را (از آلوده شدن به (بىعفتى) حفظ مىكنند» (وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ).
(آيه 6)
«و تنها آميزش جنسى به همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره گيرى از آنان ملامت نمىشوند» (إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ).
(آيه 7)
از آنجا كه غريزه جنسى سركشترين غرائز انسان است و خويشتن دارى در برابر آن نياز به تقوا و پرهيزكارى فراوان و ايمان قوى و نيرومند دارد، در اين آيه بار ديگر روى همين مسأله تأكيد كرده، مىگويد: «و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند» (فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ).
تعبير «به محافظت فروج» گويا اشاره به اين است كه اگر مراقبت مستمر و پىگير در اين زمينه نباشد، بيم آلودگى فراوان است.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/momenoon-1-50.aspx