صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
[golrooz] صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ الزَّكَوٰةَ وَأَمَرُوا۟ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا۟ عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ الْأُمُورِ(41)
همان كساني كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم نماز برپا ميدارند و زكات ميدهند و به كارهاي پسنديده واميدارند و از كارهاي ناپسند باز ميدارند و فرجام همه كارها از آن خداست(41)
وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ(42)
و اگر تو را تكذيب كنند قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند(42)
وَقَوْمُ إِبْرَٰهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ(43)
و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط(43)
وَأَصْحَٰبُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَيٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَٰفِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ(44)
و [همچنين] اهل مدين و موسي تكذيب شد پس كافران را مهلت دادم سپس [گريبان] آنها را گرفتم بنگر عذاب من چگونه بود(44)
فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَٰهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَيٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ(45)
و چه بسيار شهرها را كه ستمكار بودند هلاكشان كرديم و [اينك] آن [شهرها] سقف هايش فرو ريخته است و [چه بسيار] چاه هاي متروك و كوشك هاي افراشته را(45)
أَفَلَمْ يَسِيرُوا۟ فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَآ أَوْ ءَاذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَي الْأَبْصَٰرُ وَلَٰكِن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ(46)
آيا در زمين گردش نكرده اند تا دلهايي داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايي كه با آن بشنوند در حقيقت چشم ها كور نيست ليكن دلهايي كه در سينه هاست كور است(46)
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ(47)
و از تو با شتاب تقاضاي عذاب ميكنند با آنكه هرگز خدا وعده اش را خلاف نمي كند و در حقيقت يك روز [از قيامت] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه ميشمريد(47)
وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ(48)
و چه بسا شهري كه مهلتش دادم در حالي كه ستمكار بود سپس [گريبان] آن را گرفتم و فرجام به سوي من است(48)
قُلْ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَآ أَنَا۠ لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ(49)
بگو اي مردم من براي شما فقط هشداردهنده اي آشكارم(49)
فَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(50)
پس آنان كه گرويده و كارهاي شايسته كرده اند آمرزش و روزي نيكو براي ايشان خواهد بود(50)
وَالَّذِينَ سَعَوْا۟ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مُعَٰجِزِينَ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ الْجَحِيمِ(51)
و كساني كه در [تخطئه] آيات ما ميكوشند [و به خيال خود] عاجزكنندگان ما هستند آنان اهل دوزخند(51)
وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّآ إِذَا تَمَنَّيٰٓ أَلْقَي الشَّيْطَٰنُ فِيٓ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَٰنُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ ءَايَٰتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(52)
و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبري را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزي تلاوت مينمود شيطان در تلاوتش القاي [شبهه] ميكرد پس خدا آنچه را شيطان القا ميكرد محو ميگردانيد سپس خدا آيات خود را استوار ميساخت و خدا داناي حكيم است(52)
لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَٰنُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّٰلِمِينَ لَفِي شِقَاقٍۭ بَعِيدٍ(53)
تا آنچه را كه شيطان القا ميكند براي كساني كه در دلهايشان بيماري است و [نيز] براي سنگدلان آزمايشي گرداند و ستمگران در ستيزه اي بس دور و درازند(53)
وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا۟ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(54)
و تا آنان كه دانش يافته اند بدانند كه اين [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست و بدان ايمان آورند و دلهايشان براي او خاضع گردد و به راستي خداوند كساني را كه ايمان آورده اند به سوي راهي راست راهبر است(54)
وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّيٰ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ(55)
و[لي] كساني كه كفر ورزيده اند همواره از آن در ترديدند تا بناگاه قيامت براي آنان فرا رسد يا عذاب روزي بدفرجام به سراغشان بيايد(55)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 41)
اين آيه كه تفسيرى است در مورد ياران خدا كه در آيه قبل وعده يارى به آنها داده شده است چنين مىگويد: «آنها كسانى هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيم نماز را بر پا مىدارند و زكات را ادا مىكنند و امر به معروف و نهى از منكر مىنمايند» (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ).
آنها هرگز پس از پيروزى، همچون خودكامگان و جباران، به عيش و نوش و لهو و لعب نمىپردازند، و در غرور و مستى فرو نمىروند، بلكه پيروزيها و موفقيتها را نردبانى براى ساختن خويش و جامعه قرار مىدهند ارتباطشان با خدا محكم و با خلق خدا نيز مستحكم است چرا كه «صلاة» (نماز) سمبل پيوند با خالق است، و «زكات» رمزى براى پيوند با خلق، و امر به معروف و نهى از منكر پايههاى اساسى ساختن يك جامعه سالم محسوب مىشود و در همين چهار صفت براى معرفى اين افراد كافى است و در سايه آن ساير عبادات و اعمال صالح و ويژگيهاى يك جامعه با ايمان و پيشرفته فراهم است.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و پايان همه كارها از آن خداست» (وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 221
يعنى، همان گونه كه آغاز هر قدرت و پيروزى از ناحيه خدا مىباشد سر انجام نيز تمام اينها به او باز مىگردد كه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
در اين آيات به دو قسمت مهم از فلسفههاى جهاد اشاره شده است.
نخست جهاد «مظلوم» در برابر «ظالم و ستمگر» كه حقّ مسلّم طبيعى و فطرى و عقلى اوست كه تن به ظلم ندهد، برخيزد و فرياد كند.
ديگر جهاد در برابر طاغوتهايى است كه قصد محو نام خدا را از دلها و ويران ساختن معابدى كه مركز بيدارى افكار است دارند.
(آيه 42)
از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مشكلات طاقت فرسايى بود كه دشمنان اسلام براى مؤمنان فراهم ساخته بودند، در اين آيه از يك سو دلدارى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان مىدهد و از سوى ديگر عاقبت شوم كافران را روشن ساخته، مىگويد: «و اگر تو را تكذيب كنند (غمگين مباش) چرا كه پيش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود، پيامبرانشان را تكذيب كردند» (وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ).
(آيه 43)
«و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط» اين دو پيامبر بزرگ را تكذيب نمودند (وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-1-50
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 44)
«و اصحاب مدين (قوم شعيب) و نيز موسى (از سوى فرعونيان) تكذيب شد» (وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى).
همان گونه كه اين مخالفتها و تكذيبها موجب سستى اين پيامبران بزرگ در دعوتشان به سوى توحيد و حق و عدالت نگشت، مسلما در روح پاك و پر استقامت تو نيز اثر نخواهد گذارد.
ولى اين كافران كور دل تصور نكنند براى هميشه مىتوانند به اين برنامههاى ننگين ادامه دهند: «اما من (در گذشته) به كافران مهلت دادم (تا امتحان خود را كاملا بدهند، و بر آنها اتمام حجت شود، و غرق ناز و نعمت گردند) سپس آنها را زير ضربات مجازات گرفتم» (فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ).
«ديدى چگونه (عمل آنها را) انكار نمودم» و چگونه به آنان پاسخ گفتم؟ برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 222
(فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ).
نعمتهاى آنها را گرفتم و نقمت و بد بختى به آنها دادم، حياتشان را گرفتم و مرگ در عوض آن دادم.
(آيه 45)
در اين آيه، چگونگى مجازات خدا را كه در جمله قبل سر بسته بود بطور گسترده بيان كرده، مىفرمايد: «چه بسيار شهرها و آباديها كه ما آنها را هلاك كرديم در حالى كه آنها ظالم و ستمگر بودند» (فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ).
«پس آنها بر سقفهاى خود فرو ريختند» (فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها).
يعنى شدت حادثه به قدرى بود كه نخست سقفها فرو ريخت و بعد ديوارها به روى سقفها! «و چه بسيار چاههاى پر آبى كه (صاحبانش نابود و) آبهايش در زمين فرو رفته بود و معطل و بىمصرف ماندند» (وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ) نه كسى از آنها آبى مىكشد و نه تشنهاى از آن سيراب مىگردد.
«و چه بسيار قصرهاى پر شكوه و كاخهاى سر به آسمان كشيده و به صورت زيبا گچكارى شده» ويران گشتند و صاحبانش به ديار عدم شتافتند (وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ).
و به اين ترتيب هم مساكن پر زرق و برق و مستحكم آنها بىصاحب ماند و هم آبهايى كه مايه آبادى زمينهايشان بود.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-1-50
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 46)
سير در ارض و بيدارى دلها: از آنجا كه در آيات گذشته، سخن از اقوام ظالم و ستمگرى بود كه خداوند آنها را به كيفر اعمالشان رسانيد و شهر و ديارشان را ويران ساخت، در اين آيه به عنوان تأكيد روى اين مسأله مىگويد: «آيا آنها سير در زمين نكردند تا دلهايى داشته باشند كه با آن حقيقت را درك كنند؟ يا گوشهاى شنوايى كه نداى حق را بشنوند» (أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها). آرى! ويرانههاى كاخهاى ستمگران و مساكن ويران شده جباران و دنيا پرستان كه روزى در اوج قدرت مىزيستند، هر يك در عين خاموشى هزار زبان دارند و با هر برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 223
زبانى هزاران نكته مىگويند.
سپس براى اين كه حقيقت اين سخن آشكارتر گردد، قرآن مىگويد: چه بسيارند كسانى كه ظاهرا چشم بيان و گوش شنوا دارند اما در واقع كوران و كرانند، «چرا كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينهها جاى دارد، بينايى را از دست مىدهد» (فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ).
در حقيقت آنها كه چشم ظاهرى خويش را از دست مىدهند، كور و نابينا نيستند و گاه روشن دلانى هستند از همه آگاهتر، نابينايان واقعى كسانى هستند كه چشم قلبشان كور شده و حقيقت را درك نمىكنند! لذا در روايتى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «بدترين نابينايى، نابينايى دل است»!
(آيه 47)
در اين آيه چهره ديگرى از جهالت و بىخبرى كور دلان بىايمان را ترسيم كرده، مىگويد: «آنها با عجله از تو تقاضاى عذاب مىكنند» و مىگويند: اگر راست مىگويى پس چرا مجازات الهى دامان ما را نمىگيرد؟ (وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ).
در پاسخ به آنها بگو: زياد عجله نكنيد: «خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد كرد»! (وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ).
براى او يك ساعت و يك روز و يك سال فرق نمىكند: «چرا كه يك روز در نزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد» (وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-1-50
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 48)
در اين آيه بار ديگر روى همان مسألهاى كه در چند آيه قبل تكيه شده بود تأكيد مىكند و به كافران لجوج اين چنين هشدار مىدهد: «چه بسيار شهرها و آباديها كه به آنها مهلت دادم در حالى كه ستمگر بودند (مهلت دادم تا اين كه بيدار شوند و هنگامى كه بيدار نشدند باز هم مهلت دادم تا در ناز و نعمت فرو روند) اما ناگهان آنها را زير ضربات مجازات گرفتم» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 224
آنها نيز مثل شما از دير شدن عذاب، شكايت داشتند و مسخره مىكردند و آن را دليل بر بطلان وعده پيامبران مىگرفتند.
آرى! «همه به سوى من باز مىگردند» (وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ) و تمام خطوط به خدا منتهى مىشود و همه اين اموال و ثروتها مىماند و وارث همه اوست.
(آيه 49)
از آنجا كه در آيات گذشته سخن از تعجيل كافران در عذاب الهى بود و اين مسألهاى است كه تنها به مشيت ذات پاك خداوند مربوط مىشود و حتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را در آن اختيارى نيست، اين آيه خطاب به پيامبر چنين مىگويد: «بگو:
اى مردم! من تنها براى شما انذار كننده آشكارى هستم» (قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ).
(آيه 50)
اين آيه و آيه بعد چهرهاى از مسأله بشارت و چهرهاى از انذار را ترسيم مىكند و از آنجا كه همواره رحمت واسعه خدا بر عذاب و كيفرش پيشى دارد نخست از بشارت، سخن مىگويد: «پس كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آمرزش خدا و روزى پر ارزشى در انتظار آنهاست» (فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ).
نخست با آب آمرزش و مغفرت الهى شستشو داده و پاك مىشوند، خاطرى آسوده و وجدانى آرام از اين ناحيه پيدا مىكنند. سپس مشمول انواع الطاف و نعمتهاى ارزشمند او مىگردند.
«رِزْقٌ كَرِيمٌ» مفهوم وسيعى دارد كه تمام نعمتهاى گرانبهاى معنوى و مادى را شامل مىشود.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-1-50
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 51)
و در اين آيه اضافه مىكند: آنها كه در (محو) آيات ما تلاش كردند، و چنين مىپنداشتند كه مىتوانند بر اراده حتمى ما غالب شوند، اصحاب دوزخند» (وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ).
(آيه 52)
وسوسههاى شياطين در تلاشهاى انبيا: از آنجا كه در آيات گذشته سخن از تلاش و كوشش مشركان و كافران براى محو آيين الهى و استهزاء و سخريه آنها نسبت به آن در ميان بود، در اينجا هشدار مىدهد كه اين توطئههاى برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 225
مخالفان برنامه تازهاى نيست، هميشه اين القائات شيطانى در برابر انبياء بوده و هست.
نخست چنين مىگويد: «و ما هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اين كه هر گاه آرزو مىكرد (و طرحى براى پيشبرد اهداف الهى خود مىكشيد) شيطان، القائاتى در آن طرح مىكرد» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ).
اما خداوند پيامبر خود را در برابر هجوم اين القائات شيطانى تنها نمىگذاشت «پس خداوند القائات شيطان را از ميان مىبرد، سپس آيات خود را استحكام مىبخشيد» (فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ).
و اين كار براى خدا آسان است چرا كه «خداوند دانا و حكيم مىباشد» (وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ). و از همه اين توطئهها و نقشههاى شوم با خبر است و طرز خنثى كردن آنها را به خوبى مىداند.
(آيه 53)
ولى همواره اين توطئههاى شيطانى مخالفان، ميدان آزمايشى براى آگاهان و مؤمنان و كافران تشكيل مىداد، لذا در اين آيه اضافه مىكند: اين ماجراها «براى اين بود كه خداوند القاى شيطان را آزمونى براى آنها كه در قلبشان بيمارى است و آنها كه سنگدلند قرار دهد» (لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ).
«و ظالمان (بيدادگر) در عداوت و مخالفت شديدى دور از حق قرار گرفتهاند» (وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 197 از قرآن کریم شامل آیات 41تا 55 از سوره ی حج
(آيه 54)
و نيز «هدف از اين ماجرا اين بود آنها كه عالمند و آگاه (حق را از باطل تشخيص دهند، و برنامههاى الهى را از القائات شيطانى جدا سازند و در مقايسه با يكديگر) بدانند كه آيين خدا حق است، و از سوى پروردگار تو است، در نتيجه به آن ايمان آورند و دلهايشان در برابر آن خاضع گردد» (وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ).
البته خدا اين مؤمنان آگاه و حق طلب را در اين مسير پر خطر تنها نمىگذارد برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 226
بلكه «خداوند افرادى را كه ايمان آوردند به سوى صراط مستقيم هدايت مىكند» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
(آيه 55)
در تعقيب آيات گذشته كه از تلاش و كوشش مخالفان براى محو آيات الهى سخن مىگفت در اينجا اشاره به ادامه اين تلاشها از ناحيه افراد متعصب و سر سخت مىكند.
نخست مىگويد: «كافران همواره در باره قرآن (و آيين توحيدى تو) در شك هستند، تا آن كه روز قيامت بطور ناگهانى فرا رسد، يا عذاب روز عقيم [- روزى كه قادر به جبران گذشته نيستند] به سراغشان آيد» (وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ).
بديهى است منظور از «كافران» در اينجا همه آنها نيستند چرا كه بسيارى در ادامه راه بيدار شدند و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و صفوف پيوستند، منظور سران آنها و افراد لجوج و فوق العاده متعصب و كينه توزند كه هرگز ايمان نياوردند.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
[golrooz] صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ فِي جَنَّٰتِ النَّعِيمِ(56)
در آن روز پادشاهي از آن خداست ميان آنان داوري ميكند و [در نتيجه] كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند در باغهاي پرناز و نعمت خواهند بود(56)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا فَأُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ(57)
و كساني كه كفر ورزيده و نشانه هاي ما را دروغ پنداشته اند براي آنان عذابي خفت آور خواهد بود(57)
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوٓا۟ أَوْ مَاتُوا۟ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّٰزِقِينَ(58)
و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده اند و آنگاه كشته شده يا مرده اند قطعا خداوند به آنان رزقي نيكو ميبخشد و راستي اين خداست كه بهترين روزي دهندگان است(58)
لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ(59)
آنان را به جايگاهي كه آن را ميپسندند درخواهد آورد و شك نيست كه خداوند دانايي بردبار است(59)
۞ ذَٰلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ(60)
آري چنين است و هر كس نظير آنچه بر او عقوبت رفته است دست به عقوبت زند سپس مورد ستم قرار گيرد قطعا خدا او را ياري خواهد كرد چرا كه خدا بخشايشگر و آمرزنده است(60)
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ الَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي الَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌۢ بَصِيرٌ(61)
اين بدان سبب است كه خدا شب را در روز درميآورد و روز را [نيز] در شب درميآورد و خداست كه شنواي بيناست(61)
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَٰطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ(62)
[آري] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاي او ميخوانند آن باطل است و اين خداست كه والا و بزرگ است(62)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ(63)
آيا نديده اي كه خدا از آسمان آبي فرو فرستاد و زمين سرسبز گرديد آري خداست كه دقيق و آگاه است(63)
لَّهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ(64)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و در حقيقت اين خداست كه خود بي نياز ستوده [صفات] است(64)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ(65)
آيا نديده اي كه خدا آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را نگاه ميدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است(65)
وَهُوَ الَّذِيٓ أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَٰنَ لَكَفُورٌ(66)
و اوست كه شما را زندگي بخشيد سپس شما را ميميراند و باز زندگي [نو] مي دهد حقا كه انسان سخت ناسپاس است(66)
لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَٰزِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَيٰ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَيٰ هُدًي مُّسْتَقِيمٍ(67)
براي هر امتي مناسكي قرار داديم كه آنها بدان عمل ميكنند پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند به راه پروردگارت دعوت كن زيرا تو بر راهي راست قرار داري(67)
وَإِن جَٰدَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ(68)
و اگر با تو مجادله كردند بگو خدا به آنچه ميكنيد داناتر است(68)
اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ(69)
خدا روز قيامت در مورد آنچه با يكديگر در آن اختلاف ميكرديد داوري خواهد كرد(69)
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَٰبٍ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ(70)
آيا ندانسته اي كه خداوند آنچه را در آسمان و زمين است ميداند اينها [همه] در كتابي [مندرج] است قطعا اين بر خدا آسان است(70)
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَٰنًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٍ(71)
و به جاي خدا چيزي را ميپرستند كه بر [تاييد] آن حجتي نازل نكرده و بدان دانشي ندارند و براي ستمكاران ياوري نخواهد بود(71)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
(آيه 56)
سپس به حاكميت مطلقه پروردگار در روز رستاخيز اشاره، كرده مىگويد: «حكومت و فرمانروايى در آن روز مخصوص خداست» (الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ).
البته اين اختصاص به روز قيامت ندارد، امروز و هميشه حاكم و مالك مطلق خداست، منتهى در صحنه قيامت بيش از هر زمان اين حقيقت آشكار مىگردد كه حاكم و مالك تنها اوست.
و چون مالك حقيقى اوست، حاكم حقيقى هم او خواهد بود، لذا «او در ميان همه انسانها (اعم از مؤمن و كافر) حكومت و داورى مىكند» (يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ).
و نتيجه آن همان است كه قرآن به دنبال اين سخن فرموده: «پس آنها كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند در باغهاى پر نعمت بهشت قرار دارند» باغهايى كه همه مواهب در آن جمع است و هر خير و بركتى كه بخواهند در آن موجود است (فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ).
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 227
(آيه 57)
«اما آنها كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، عذاب خوار كنندهاى براى آنهاست» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ).
عذابى كه آنها را پست و حقير مىكند و در برابر آن همه گردنكشيها و خود برتر بينيها و استكبار در برابر خلق خدا آنها را به پايينترين مرحله ذلت مىكشاند.
(آيه 58)
و از آنجا كه در آيات گذشته سخن از مهاجرانى به ميان آمد كه از خانه و كاشانه خود به خاطر نام «اللّه» و حمايت از آيين او بيرون رانده شدند، در اين آيه از آنها به عنوان يك گروه ممتاز ياد كرده، مىگويد: «و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند، سپس شربت شهادت نوشيدند و يا به مرگ طبيعى از دنيا رفتند خداوند به همه آنها روزى نيكويى مىدهد (و از نعمتهاى ويژهاى بر خوردار مىكند) چرا كه او بهترين روزى دهندگان است» (وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ).
بعضى از دانشمندان شأن نزولى براى اين آيه ذكر كردهاند كه خلاصهاش چنين است: «هنگامى كه مهاجران به مدينه آمدند بعضى از آنها به مرگ طبيعى از دنيا رفتند، در حالى كه بعضى شربت شهادت نوشيدند، در اين هنگام گروهى تمام فضيلت را براى شهيدان قائل شدند، آيه فوق نازل شد و هر دو دسته را مشمول بهترين نعمتهاى الهى معرفى كرد، لذا بعضى از مفسران از اين تعبير چنين نتيجه گرفتند كه مهم جان دادن در راه خداست چه از طريق شهادت باشد و چه از طريق مرگ طبيعى، هر كس براى خدا و در راه خدا بميرد مشمول ثواب شهيدان است.
(آيه 59)
و در اين آيه نمونهاى از اين رزق حسن را باز گو كرده، مىگويد:
«خداوند آنها را در محلى وارد مىكند كه از آن راضى و خشنود خواهند بود» (لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ).
اگر در اين جهان از منزل و مأواى خود به ناراحتى تبعيد و اخراج شدند خداوند در جهان ديگر آنها را در منزل و مأوايى جاى مىدهد كه از هر نظر مورد رضايت آنهاست. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 228
و در پايان مىفرمايد: «و خداوند دانا و بردبار است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ). از اعمال بندگانش با خبر و در عين حال بردبار است و در مجازات و كيفر عجله نمىكند تا مؤمنان در اين ميدان آزمايش پرورش يابند و آزموده شوند.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx
پاسخ : صفحه ی 198 از قرآن کریم شامل آیات 56 تا 71 از سوره ی حج
(آيه 60)
شأن نزول:
در بعضى از روايات آمده است كه جمعى از مشركان مكّه با مسلمانان رو برو شدند در حالى كه فقط دو شب به پايان ماه محرم باقى مانده بود، مشركان به يكديگر گفتند: ياران محمّد صلّى اللّه عليه و آله در ماه محرم دست به پيكار نمىزنند و جنگ را حرام مىدانند و به همين دليل حمله را آغاز كردند، مسلمانان نخست با اصرار از آنها خواستند كه در اين ماه حرام جنگ را آغاز نكنند، ولى آنها گوش ندادند، ناچار براى دفاع از خود وارد عمل شدند و مردانه جنگيدند و خداوند آنها را پيروز كرد.
تفسير:
پيروزمندان كيانند؟ در آيات گذشته سخن از مهاجران فى سبيل اللّه بود و وعدههاى پاداش بزرگى كه خداوند در قيامت به آنها داده است.
براى اين كه تصور نشود كه وعده الهى، مخصوص آخرت است در اين آيه سخن از پيروزى آنها- در سايه لطف الهى- در اين جهان مىگويد.
مىفرمايد: «مسأله چنين است و هر كس در برابر ستمى كه به او شده به همان اندازه دست به مجازات زند، سپس بر او ظلم شود، خداوند او را يارى خواهد كرد» (ذلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ).
اشاره به اين كه دفاع در مقابل ظلم و ستم، يك حق طبيعى است و هر كس مجاز است به آن اقدام كند.
و از آنجا كه هميشه قصاص و مجازات بايد با عفو و رحمت، آميخته شود تا افرادى كه از كار خود پشيمان گشتهاند و سر تسليم فرود آوردهاند زير پوشش آن قرار گيرند در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند بخشنده و آمرزنده است» (إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ).
اين درست به آيات قصاص مىماند كه از يك طرف به اولياى دم اجازه قصاص مىدهد، و از سوى ديگر دستور عفو را به عنوان يك فضيلت (در مورد برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 229
كسانى كه شايسته عفوند) در كنار آن مىگذارد.
(آيه 61)
و از آنجا كه وعده نصرت و يارى هنگامى دلگرم كننده و مؤثر است كه از شخص قادر و توانايى بوده باشد، لذا در اين آيه گوشهاى از قدرت بىپايان خدا را در پهنه عالم هستى چنين باز گو مىكند: «اين به خاطر آن است كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل مىكند» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ). دائما از يكى مىكاهد و طبق نظام معينى بر ديگرى مىافزايد، نظامى پايدار و كاملا حساب شده كه هزاران بلكه ميليونها سال برقرار است.
و در پايان آيه مىگويد: «و خداوند شنوا و بيناست» (وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ).
تقاضاى كمك مؤمنان را مىشنود، و از حال و كار آنها آگاه است و در موقع لزوم، لطفش به يارى آنها مىشتابد، همانگونه كه از اعمال و نيات دشمنان حق با خبر است.
(آيه 62)
در اين آيه كه در واقع دليلى است براى آنچه قبلا گذشت، مىگويد: «اين به خاطر آن است كه خداوند حق است، و آنچه را غير از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ است» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ).
اگر مىبينيد لشكريان حق پيروز مىشوند، باطل عقب نشينى مىكند، لطف خدا به يارى مؤمنان مىشتابد و كافران را تنها مىگذارد، به خاطر آن است كه آنها باطلند و اينان حق، آنها بر خلاف نظام عالم هستى هستند و سرنوشتشان فنا و نيستى است و اينها هماهنگ با قوانين جهان هستى.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/haj-51-78.aspx