بعضی وقتا باید یقه احساستو بگیری با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی:
تورو خدا بسه...
بسه دیگه تا حالا هرچی کشیدم از دست تو بود
نمایش نسخه قابل چاپ
بعضی وقتا باید یقه احساستو بگیری با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی:
تورو خدا بسه...
بسه دیگه تا حالا هرچی کشیدم از دست تو بود
خــــــــودت را تصـــــورکن بی "او"میفهـــــــــمی که چی کشیدم بی "تـــــــــــــو"!!!
تنــهایی یعنی:هـــرچقدرهم لیســــت شماره های گوشیــــــتواز اول تا آخــرنگـــــاه کنی کســـــی راپیـــدا نکنی باهـــــاش دردو دل کنـــــــــی!!!
به سلامتــــی اونــــی که واســــــه رفتنــــــــش گـــــــریــــــه کردولـــــــی اون رفـــــــــت واسه دوستـــــــاش تعریــــــــــف کردوهمه باهم خنـــــــــــــدیدن...
عشق چیست؟
برای همه رجاله ها یک هرزگی یک ولنگاری موقتی است .
عشق رجاله ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد
سالهاست دروغ را ترك گفته ام
حتي اگر به زيانم باشد،
اما
چنديست
زياد گفته ام:
خوبم ...
همیشه ساده بودم...
ساده سلام کردم...
ساده دل دادم...
ساده محبت کردم...
ساده باور کردم...
ساده چشم گفتم...
ساده وابسته شدم...
اماسختدلم را شکستند...!خیلی سخت...!
کاش انقدر ساده نبودم...!
- - - به روز رسانی شده - - -
اِسمـهـآے مـَجـآزے
تَصوـیـرهـآے مـَجـآزے
مٌشـَפֿـَصـآتــ مـَجـآزے وَ . . .
בر بیـטּ ایـטּ هَمـﮧ چـیــزـهـآے مـَجــآزے ،
تـَنـــهـآ یــڪ چیـــــز פـَـقیــــقـَـتــ בآرَב :
تـَטּـهـآیــے مَـــטּ و تــــو . .
http://upload.tehran98.com/img1/jt7j...17vna5hfca.jpg
مهربانـی هایت
بهانه ای است محکم
برای دوست داشتن دنیا !
- - - به روز رسانی شده - - -
چندگاهی ست
جای خالیت،
در دلم
سنگینی میکند و
وزنه های بغض های آویزان
در گلویم.
دیگر خــــــــــاطره ها
کفاف تنهایــــــــــــــــی هایم را نمیدهند
بیــــــــــــــ ــــــــــــــ ـــــــــــــــــــا.....
دو روز....چند وقت دیگه چهار روز...یه هفته...تا کی ادامه بدم؟!
درد داره...بخدا درد داره...کسی حرفمو نمیفهمه...میگن بگو..من چی بگم..؟!
چشاتونو، دهنتونو ببندین! خواهش میکنم! وقتی خودتو نمیتونین جای طرف قرار بدید...درک نمیخوام....هم دردیاتونو نمیخواام...دلم مرگ میخواد
اگر جا داشته باشه به همتون میگم خفه شین...حیف که...
خدایا دوباره سلام...
خدا از همین اول بگم...آخه این انصافه؟[gerye]
نه خدا...انصافه؟
باورکن کم آوردم...دیگه طاقتم تموم شده...آخه چقدر هی سرد و گرم میکنی منو؟
چقدر دل گرمم میکنی به عشقش و بعدش تمام رویاهامو با یه حرف نابود میکنی؟[narahatish]
خدایا...سخته...خیلی سخته...
خدایا به خدا روم نمیشه دیگه حتی توی آینه به خودم نگاه کنم...ببین چی شدم...اینه اون ستاره ای که یه سال پیش بود؟
اینه اون بنده ای که دعاهاشو دوست داشتی و حاجت هاشو برآورده میکردی؟
نه...نیست...به خدا نیست...به والله نیست...به هرچی مقدساته نیست..
ببین چه افسرده شدم..
ببین عشقش باهام چیکارکرده...
هی امیدوارم میکنه...بعد که میام ازخوشی عشقش لذت ببرم نابودم میکنه...
خدایا تو به اونم قلب دادی؟
ندادی؟
به خدا ندادی...
اگه داده بودی نمیگفت حاضرم ازهمه چی بگذرم...
خدایا مگه نمیگن عشق آدمو به تعالی میرسونه؟پس چرا من دارم سقوط میکنم؟
به خدا هوس نیست...باورکن هوس نیست...عشقه...دوست داشتنه...اما پس چرا من تعالی نمی بینم؟
چرا خدا...چرااااااا...
خدایا سخته که اینو با گوشت و پوست و استخونم احساس کنم که دارم ذره ذره خرد میشم...له میشم...و اون نمیفهمه...نمیفهمه که اگه نگرانیم رو بروز میدم واسه اینه که برام مهمه...نه این که برای خودم دارم تلاش میکنم...
خدایا به خدا راضیم که ازمن بگذره اما خوشبخت باشه...مثل اسمش...
البته اگه ازمن گذشتنی هم درکار باشه...اصلا اگه من واسش مهم باشم...
خدایا من کی ناشکری کردم؟ کی؟
خدایا این بار نمیدونم چرا اینقدر دلم پره...نمیدونم چرا فقط میخوام بگم...فقط شکایت کنم...فقط گله کنم...و تو مثل همیشه گوش کنی...آخرش رو سرم دست بکشی بگی "بازم عجول شدی بنده ی من...مگه بهم اعتماد نداری؟"
بعد من بگم "دارم...دارم...به خدا دارم...به والله دارم...به پیر به پیغمبر دارم...به علی دارم...به فاطمه دارم...به حسن و حسینشون دارم...اما خدا پس چرا این بار اینهمه طول کشیده...چرا حکمتت این بار اینجوریه؟"
بعد تو بهم بگی "وقتی با منی نترس، از هیچی نترس...بهم اعتماد کن و همه چی رو به من بسپار..."
و من همه چی رو به تو بسپارم...همه چی رو...
خدایا توروخدا کمکم کن...دارم نابود میشم...دارم له میشم...زیر بار این عشق دارم خرد میشم...اگه تحملش رو نداشتم واسه چی بهم دادیش؟
واسه چی داری اینجوری آزمایشم میکنی؟تو که میدونی حالا که دلمو بهش باختم نمیتونم فراموشش کنم...نمیتونم حتی یه لحظه هم از فکرش بیام بیرون...
خدایا منجیت رو فرستادی کمکم کنه...اینهمه واسم حرف زد...حالا چی بگم بهش؟
بگم شرمنده ام هرچی رشته کردی پنبه شد؟
چی بگم خدااااااا....هااااااا؟[narahatish]
خدایا یه راهی جلو پام بذار...توروخدا...خدایا التماست میکنم...کمکم کن...من غیر تو هیشکی رو ندارم...
http://www.img.ir/jqGc.jpg
http://www.img.ir/yqGc.jpg
http://www.img.ir/vqGc.jpg
http://www.img.ir/sqGc.jpg
http://www.img.ir/rqGc.jpg
http://www.img.ir/qqGc.jpg
http://www.img.ir/pqGc.jpg
http://www.img.ir/nqGc.jpg
http://www.img.ir/mqGc.jpg
http://www.img.ir/kqGc.jpg
http://www.img.ir/xqGc.jpg
دل هیچی ننوشته
کاغذ سفیدی که هنوز باطل نشده
مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی...
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من
بی انتهاست...
http://img11.ownskin.com/powerwall/m...2/b536c34f.gif
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
انشاالله هر چه زودتر به آرامش برسین.آرامش تک تک شماهاست که جامعه رو تبدیل به جامعۀ سالم میکنه. جامعه ای که همدلی در آن حرف اول را می زند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ای دل ، درد مردم را داشتن و درد خود را فراموش کردن اصل خوشبختی است.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------------------------
از اینکه کنار شما دوستان بودم خیلی چیزا یاد گرفتم.
از همتون ممنونم. نمیتونم قدر دان حتی یک آموخته ام که از شما عزیزان یادگرفتم باشم. خیلی خوشحالم که با این جمع آشنا شدم.
انشاالله بتونم روزی برگردم.
انشاالله همتون عاقبت بخیر بشین و به تمامی خواسته های خوبتون برسین.
برای تک تک عزیزان آرزوی خوشبختی دارم. انشاالله بدی هام رو حلال کنین.
انشاالله دلی از بنده نرنجیده باشه.
موفق باشین.
خداحافظ همۀ عزیزان.
راستی با اکانت دیگری هم فعالیت نمیکنم چون اگه قرار به فعالیت باشه بااکانت عبدالله راحت تر هستم.حرفامو راحت با این اکانت میزنم.
یامولاعلی(ع)
می خواهمت ....
تو را که نابترین حس عالمی!!!!!!
عاشقانه...
صادقانه...
خالصانه می خواهمت
تو را.....تویی که به من حس بودن...
حس زندگی میدهی
می خواهمت .....
و چه بیتابانه در انتظار دیدارت ثانیه ها را خط میزنم!!
دوستت دارم !!!
- - - به روز رسانی شده - - -
این روزها دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!!!
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟؟؟
اینکه هرکاری در توانت هست براش انجام بدی ،آخرش برگرده بگه :" مگه من ازت خواستم ..../؟
http://s1.picofile.com/file/7539791505/daqon.jpg
آدمها گاهی اوقات گریه میکنند
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند
بلکه برای اینکه برای مدت طولانی
قوی بوده اند
http://s5.picofile.com/file/81031538...94200_5356.jpg
تکـﺜﯿﺮ ﺗــــــﻮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ...
ﯾﻌﻨــــــﯽ ..
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .....
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!
خداوندا
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن
تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم
آنجا که تقصیر وگناه است ببخشایم
آنجا که تفرقه وجدایی است پیوند بزنم
گاهی یک تهمت که طبق تصورات ما یک نظر هست
زندگی را برای شنوندۀ آن چنان تنگ میکند که ساکت می شود
و حرفی برای گفتن پیدا نمیکند و آرام می رود...
نفس .................... ابر ...................... . دوست ........................... رنگ ............................ تعویض ..................... قلب .......................... بیخیالی
. درد ............................... سکوت .............................. خنده ........................... تعجب ................................................ . فراموشی
..
.................گریه .............................. . عادت ............................. . انتظار ................................... قید................................................. . واژه
.
حمایت ............................ معرفت .................................. . شکستن .......................... گاهی .................................... بغض ............................... شادی
........................خاک .............................. باد ....................................... دل ......................................... . یاد ................................ همیشگی
..
خسته .................................... انرژی ..................................... پایان.................................. . گذشت
.
......................گذر ................................. فقط ....................................... بزن .................................. یکسان ........................................... . جاده
همه ..................................... نیستی .............................. . حرف ................................ . گرفته
.
........................پنجره ............................... شیشه............................... . خاکستر ....................................... زخم ............................. درمان
..
قاصدکای هوای اینروزای من... شدن بارون و میبارن....
آدم بعضی اوقات دلش رو سیمان کاری می کنه ، بعد یهو ناغافل یکی از راه
می رسه ، به عمد یا سهو پاشو می ذاره رو دلمون که ازش عبور کنه.بقیه مسیرش رو ادامه بده
یهو به خودت میای می بینی
ای وای دلت شده یه پل ، یه گذرگاه
وای از اون روزی که عابر پل دلت خسته باشه بخواد استراحت کنه.
روی پل دلت یه چایی بخوره ، یه سیگار بکشه ، یه چرتی بزنه .......
هی داد می زنی : " پاتو از روی دلم بردار، سیمانش خیسه ، خراب می شه "
ولی بیشتر پافشاری می کنه .گاهی جاشو عوض می کنه که از یه نمای دیگه به منظره های اطراف نگاه کنه
اونوقته که به جای پاش نگاه می کنی ؛ خوشت میاد.خودت هم وسوسه می شی بمونه ، امگار یه جورایی یه حسی قلقلکت می ده
دیگه به عابر دلت نمی گی برو
همه سعیتو می کنی تا بمونه ،
یادت می ره که سیمان دلت هنوز خیسه
یادت می ره چقدر تلاش کردی براش
هی برای عابر چای میاری
سیگار جدید میاری
خودتو
دلتو
هویتتو
تغییر می دی تا شاید عابر دیگه عابر نباشه
موندگار شه .....
ولی یه روز بیدار میشی ، می بینی عابره شال و کلاهش رو پوشیده
با خودت می گی : بر می گرده ، رد پاش اینجاست ، نمی تونه جایی بره ، برمی گرده،بر می گرده، بر می گرده
خودتو گول می زنی
غرورت که تا حالا خوابیده بود ، بیدار می شه
و
عابر پل دلت مـــــــــــِ ره
یک روز
ذو روز
سه روز
.
.
.
.
هزار روز
هزار ماه
هزار سال
که هر ثانیه اش برات یه قرن می گذره
ولی
خبری ازش نمی شه
به هرطرف سر می زنی ردی ازش پیدا نمی کنی
گاهی یه نشونه کوچولو ،یه کورسوی امید می بینی
ولی عابر دلت اونو از بن می بره همونطور که همه نشونه های قبلیش رو از بین برده ( آخه از اول هم موندگار نبود، عابر بود )
این وسط دلت هم هی بهونه می گیره ، حفره های خالی رو نشونت می ده
ولی سهمیه سیمانت دیگه تموم شده نمی تونی پرش کنی
سعی می کنی حفره ها رو صاف کنی ولی نمیشه
دلت سفت شده
سنگ شده
از چشمت کمک می گیری
سعی می کنی با اشکات سیمان ها رو دوباره نرم کنی ولی نمیشه.....
باز هم از پل دلت عابر رد میشه
بعضی ها توقف می کنن ، پا می ذارن رو حفره ها
ولی می بینی حفره های دلت زشت شد
عابر رو از دلت بیرون می کنی
بعضی هاشون اصرار به موندن دارن
می خوان موندگار شن
ولی دلت لج می کنه ، چشمات لج می کنن
همدست میشن و عابر جدید رو پرتش می کنن بیرون
تعداد این عابر ها که زیاد شد
کم کم اون حفره ها هم ترک می خورن
یهو به خودت میای ، میبینی یه قلب سنگی داری پر از ترک و شکاف که مرهمش نیست
که هیچ کس بهش علاقمند نمی شه
که به هیچ کس علاقمند نمی شه
.
راستی قلبت اول چه شکلی بود ؟؟؟؟
یادته ؟!!!![afsoorde]
دَر ذِهن ِ زَنـآنـﮧے مـَن ...مـَرد یـَعـنـے تـِکـیـﮧ گـآهـے اَمـن یـَعـنـے بـوسـﮧ اے اَز روے دوست دآشتـَن، بــِدون ِاَنـدَکـے شـَرم !دَر ذِهـن زَنآنـﮧے مـَن ...مـَرد یـَعـنـے کـوه بـودَن .. پـُر اَز سـِخـآوَت ، پـُر اَز حـَیـآے مـَردآنـﮧ دَر کـِنـآر ِ ایـن اُبـُهـَت، لـوس شـُدَن ـهـآے کـودَکـآنـﮧ ! :)دَر ذِهن ِ زَنـآنـﮧے خـوش ـبـیـن مـَن ...مـَرد یـَعـنـے دوست مـےـدآرَمـِت ، تـو هـَر لـَحـظـﮧ بـآ مـَنـے!تـو مـَردے ..مـَن بـے تـو بـآ تـَمـآم آفـَریـنـِش بـےگـآنـﮧاَم!کـآفـےـست دَست ِ رَد بــِزَنـے!مـےـرَوَم پـے زِنـدِگـے اَم ، بـَرآے آرآمـِشَت تـآ بــِدآنـے چــِقـَدر مـُحـتـَرَم َـست ایـن آسـآیــِشـَت ..
http://up.98love.ir/up/98love/Pictur...%D8%AF_(1).png حکایت ما آدم ها …حکایت کفشاییه که …اگه جفت نباشند …هر کدومشون …هر چقدر شیک باشند …هر چقدر هم نو باشندتا همیشه …لنگه به لنگه اند …کاش …خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …جفت هر کس رو باهاش می آفرید …تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…!
http://amir17271.persiangig.com/imag...20%2817%29.jpg
بعضی وقتا
اینقدر دلت از یه حرف میشکنه که...حتی نای اعتراضم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا...میشکنی....
http://mj10.persianfun.info/img/92/1...Ehsas19/04.jpg
عطرهای خوب،
جای خالیشان هم بوی خوب می دهد….
درست مثل جای خالی تـــو…!
http://www.8pic.ir/images/58664818808838773998.jpg
نگاهم اما...
گاهي حرف ميزند...گاهي فرياد ميكشد...و من هميشه به دنبال كسي ميگردمكه بفهمد يك نگاه خسته چه مي خواهد بگويد...
گاهـی مجبـــوری برای راحـت کـردن خیـال دیگـران
خود را خوشحـال نشان بـدهی
ولـی چه حیـف که درونــت غوغــاست !
مثل همه عصرها
زویا پیرزاد
روشن است که خسته ام
زيرا آدميان در جايي بايد خسته شوند
از چه خسته ام ، نمي دانم !
دانستنش به هيچ رو به کارم نيايد
زيرا خستگي همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاري نيست
آري خسته ام
و به نرمي لبخند مي زنم،
بر خستگي که فقط همين است
در تن آرزويي براي خواب
در روح تمنايي براي نينديشيدن
فرناندو پسوآ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم...!!!!
حالمان بد نیست کم غم می خوریم/کم که نه ! هر روز کم کم می خوریمآب می خواهم سرابم می دهند / عشق می ورزم عذابم می دهندخود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟؟؟؟؟؟خنجری بر قلب بیمارم زدند / بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکستسنگ را بستند و سگ آزاد شد / یک شبه بیداد آمد داد شدعشق آخر تیشه زد بر ریشه ام / تیشه زد بر ریشه اندیشه امعشق اگر این است مرتد می شوم / خوب اگر این است من بد می شومبس کن ای دل، نابسامانی بس است / کافرم دیگر مسلمانی بس استدر میان خلق سر در گم شدم / عاقبت آلوده مردم شدمبعد از این با بی کسی خو می کنم / هرچه در دل داشتم رو می کنمنیستم از مردم خنجر به دست / بت پرستم بت پرستم بت پرستبت پرستم بت پرستی کار ماست / چشم مستی تحفه ی بازار ماستدرد می بارد چو لب تر می کنم / طالعم شوم است باور میکنممن که با دریا تلاطم کرده ام / راه دریا را چرا گم کرده ام ؟؟؟قفل غم بر درب سلولم مزن / من خودم خوشباورم گولم مزنمن نمی گویم که با من یار باش / من نمی گویم مرا غم خوار باشمن نمی گویم ... دگر گفتن بس است / گفتن اما هیچ نشنفتن بس استروزگارت باد شیرین! شاد باش / دست کم یک شب تو هم فرهاد باشآه! در شهر شما یاری نبود / قصه هایم را خریداری نبود !!!وای ! رسم شهرتان بیداد بود / شهرتان از خون ما آباد بوداز درو دیوارتان خون می چکد / خون من . فرهاد. مجنون می چکدخسته ام از قصه های شومتان / خسته از همدردی مسمومتاناین همه خنجر دل کس خون نشد / این همه لیلی .کسی مجنون نشدآسمان خالی شد از فریادتان / بی ستون در حسرت فرهادتانکوه کندن گر نباشد پیشه ام / بویی از فرهاد دارد تیشه امعشق از من دور و پایم لنگ بود / قیمتش بسیار و دستم تنگ بودگر نرفتم هر دو پایم خسته بود / تیشه گر افتاد دستم بسته بودهیچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه! / فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه!هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه! / هیچ کس اندوه ما را دید ؟ نه!هیچ کس اشکی برای ما نریخت / هر که با ما بود از ما میگریختچند روزی هست حالم دیدنیست / حال من از این و آن پرسیدنیستگاه بروی زمین زل می زنم / گاه بر حافظ تفائل میزنمحافظ دیووانه فالم را گرفت / یک غزل آمد که حالم را گرفتما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
بانو...
کـــو ر بــاش بانـــو
نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!
عـبوس بــاش بانــــو
لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!
لال بــاش بانــــو
حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!
شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ،
شاید...!!!!!!!!!
خدایا...
خدایا باهات قهرم...کی گفته همیشه باهامی؟
مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟
مگه میشه هرچی رو که دوست دارم ازم بگیری؟
مگه میشه...
که چی؟ که خدایی تو ثابت کنی؟
این روزا شیطونو بیشتر از تو حس میکنم!
پس کجایی؟ مگه میشه حواست به بقیه باشه جز من؟
مگه میشه هرکی هرچی میخواد بهش بدی جز من؟
اصلا تو که واسه من وقت نداری چرا خلقم کردی؟
خدایا نگام کن ... اشکامو میبینی؟
نگو تاحالا اشکامو دیده بودی و کاری نکرده بودی...
نگو که واسه توام بی ارزش شدم....
خدایا خسته شدم...
بغلم کن ، دستامو بگیر...فقط تورو کم دارم...
روی بعضی آدما باید تشدید گذاشتانقد که ماهن …
جانم
"تو"جازدی
"من"جاخوردم
"او"جاگرفت
همین یک جابجایی "جانم"راگرفت.................
برا
یت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/2.gif
آرزو میكنم. روزهای شــــاد
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/3.gif
، فوقالعاده و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/4.gif
داشته باشی. خیلی خودت رو با
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/5.gif
مشغول نكن؛ مواظب خودت باش
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/8.gif
؛ برای خودت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/9.gif
قشنگقشنگ بخـــر. امیدوارم از آسمون برات
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/10.gif
بباره كه بتونی باهاش یه
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/11.gif
یا شایدم
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/12.gif
بخری و هیچوقت به
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/13.gif
نیاز زیادی نداشته باشی؛ فقط
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/14.gif
باش و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/15.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/16.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/17.gif
برو. راستی... فكر خوبی كه
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/18.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/19.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/20.gif
و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/21.gif
بیشتر بخوری ولی زیــــاد نخور
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/22.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/23.gif
؛ هیچوقت با دوستت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/25.gif
نكن و از اینكه بگی
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/26.gif
خجالت نكش. از لحظههای رمانتیكت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/27.gif
لذت ببر؛
نرم باش!
"فقولا له قولاً لینّا لعلّه یتذکر او یخشی"
(سوره طه/45)
بزازها دائم قیچی را تیز میکنند ، چرا؟
چون به پارچه خورده است و پارچه نرم است و نرمی پارچه آن را کُند میکند
یادت باشد بعضی ها مثل قیچی هستند میخواهند تو را قیچی کنند جدا کنند
با آنها نقش پارچه را ، نقش ابریشم را بازی کن آنها هم کند می شوند دست بر میدارند
فرعون قیچی بود خدا به موسی گفت: ابریشم باش ، یعنی با او نرم رفتار کن و نرم سخن بگو