Warlord = جنگ سالار
نمایش نسخه قابل چاپ
Warlord = جنگ سالار
doctrine
افراس، افراه ، عقیده ، اصول، حکمت، تعلیم، گفته
expunge:پاک کردن ،تراشیدن[porenerji]
enamel
مینا کاری
limitation
محدوديت
nephew:
پسر خواهر،پسر برادر[golrooz]
wilt:پژمرده شدن[esteghbal]
terrifiedترسو
disorder:بی نظمی،مختل کردن[porenerji]
relation: رابطه
negro:سیاه،سیاه پوست
occupation:شغل یا کار یک شخص
newsreel:فیلم خبری[esteghbal]
layer = لایه
recovery: ریکاوری
one plus one:جايزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
enmity:دشمنی ،کینه
youth:جواني
Hand Shake >>> دست (دادن/تکان دادن)
Endorse: پشت نویسی کردن، امضا کردن؛ تصدیق کردن؛ به خود گرفتن؛ زیر پر و بال گرفتن، پشتیبانی کردن؛ روی پا نگه داشتن؛ تاب آوردن؛ مواد فاسد زیر زمینی.[taajob]
elder:بزرگتر،ارشد
rancour:كينه ،دشمني
rectangle: مستطیل
Azure: نیلگون؛ سنگ لاجوردی
[az·ure || 'æʒə]
[tashvigh]
Ezra: عزیز؛ عزرا (نام یکی از پیامبران یهود)؛ کتب مقدّس[tashvigh]
anxious: مضطرب، نگران
southpole = قطب جنوب
Elicit: [پاسخ، اطلاعات و ...] بیرون کشیدن، درآوردن
[cheshmak]
Tod = بوته، شاخ و برگ
decline: رد کردن قبول نکردن
excellent: عالی
TTT: انتقال از یک شاه سیم به شاه سیم دیگر
[tashvigh]
tadpole
بچه قورباغه
Empire
Earth=زمین
Hype: اعتیاد به مواد مخدّر
[tahavoo]
Eagle=عقاب
embodiment:تجسم[porenerji]
transient: زودگذر، فانی
تشکّر لازم نیست، امتیاز فراموش نشود![esteghbal]
True=درست