نه از چینم حکایت کن نه از روم
که من دل با یکی دارم در این بوم
نمایش نسخه قابل چاپ
نه از چینم حکایت کن نه از روم
که من دل با یکی دارم در این بوم
کار با جذبه ی عشق است عزیزان ورنه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است
به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
ز زير زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از يمين و يسارت چه سوگوارانند
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست
یه عاشق چیزی جز عشق توسرش نیست
یه عاشق فکر سودوضررش نیست
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این جاست بده تا به سلامت بروم
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این جاست بده تا به سلامت بروم