پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
من سایه ای ازنیمه پنهانی خویشم
تصویرهزارآینه حیرانی خویشم
صدبارپشیمانی وصدمرتبه توبه
هربارپشیمان زپشیمانی خویشم
عالم همه هرچندکه زندان من وتوست
ازاین همه آزادم وزندانی خویشم
تادرخم آن گیسوی آشفته زدم دست
چون خاطرخودجمع پریشانی خویشم
فردایی اگرباشدبازازپی امروز
شرمنده چوحافظ زمسلمانی خویشم
حافظ مگرازعهده وصف توبرآید
باحسن توحیران غزلخوانی خویشم
«مرحوم قیصرامین پور»
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
باستان شناس
درود بر شهیدان ایرانم که از گذشته تا هنوز که ادامه دارد[golrooz]
درود بر روحشون که فدای کشورم شد......[golrooz]
سبز پا برجا خواهند ماند.........[golrooz]
ما هستیم
[golrooz]
سارا بهنام
ساعت 12:15
پنج شنبه 26 مرداد 1390
اين جمله ها مشكوك به نظر ميرسد
اگر اعتماد داشتم خيلي حرفها ميشد زد درباره سبز بودن
اما ديوار پر است از جرز
[shaad]
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sts92
اين جمله ها مشكوك به نظر ميرسد
اگر اعتماد داشتم خيلي حرفها ميشد زد درباره سبز بودن
اما ديوار پر است از جرز
[shaad]
سلام ورودتو تبریک میگم ولی اگه از اسپم خودداری کنی و سعی کنی که مشکوک به چیزی نگاه نکنی ممنون.
شهدا سبزن به زیبایی سرسبزی جنگل و طبیعت
ممنون
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
ای سلسله موی تو سر سلسله از عشق
بنواز دمی تا که کنم هلهله از عشق
دل سوخته از خال لب و شعله ی چشمت
نگذاشته تا آنکه کنم یک گِله از عشق
سرمایه ی جان از کف خود داد وجودم
حیران شده دل بر سر یک مسئله از عشق
مجنون صفتان از غم هجران تو دل خون
آغاز گر نقطه این مرحله از عشق
در دایره "میم" تو عالم شده مجنون
یک "میم" تو تنها سر یک سلسله از عشق
تا "میم" رسد بر سر "یِ" جان به لب آید
باز آی که شد سست سر قافله از عشق
ای نی ز چه رو پلک تو سنگین شده از خواب
هش دار، مگیری قدمی فاصله از عشق
برخیز که شد صبح فرج با قدم یار
خواندیم چو یک رکعت این نافله از عشق
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
مرا بسپــــــــار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید مــــــــــیلرزد ،
دعایم کن که من محتاج محتاجم . . .
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
الا يا اَيُها المَهدي مُداوم الوَصل ناولها
كه در دوران هجرانت بسي افتاده مشكلها
صبا از نكهت كويت نسيمي سوي ما آورد
ز سوز شعلة شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابيد بر دلهاي مشتاقان
ز خود آهنگ حق كردند و بربستند محملها
دل بيبهره از مهرت حقيقت را كجا يابد
حق از آئينه رؤيت تجلي كرد بر دلها
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
داداشی
سلام ورودتو تبریک میگم ولی اگه از اسپم خودداری کنی و سعی کنی که مشکوک به چیزی نگاه نکنی ممنون.
شهدا سبزن به زیبایی سرسبزی جنگل و طبیعت
ممنون
ممنون اما ما همیشه هستیم
و اینکه ببین داداشی شهدا جاشون و کارشون درسته چون پيش خدا هستند و خدا هواشونو داره
فقط خواستم بگم حواشمون جمع باشه
بعضی وقتها بعضی ها بحث هایی رو راه میندازن تا کسایی شناسایی بشن
وگرنه من نه با چپ کار دارم نه با راست نه اهل نگاه بدم نه مشکوک
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
بكوي خود نشاني ده كه شوق تو محبّان را
ز تقوي داد زاد ره، ز طاعت بست محملها
بحق سجّاده تزيين كن مهل محراب و منبر را
كه ديوان فلك صورت از آن سازند محفلها
شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين حائل
ز غرقاب فراق خود رهي بنما به ساحلها
اگر دانستمي كويت بسر ميآمدم سويت
خوشا گر بودمي آگه از راه و رسم منزلها
چو بيني حجت حق را بپايش جان فشان اي فيض
مَتي ما تَلْقَ مَنْ تَهْوي، دَعِ الدُّنيا وَ اَهْمِلها
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
بهار من، بهار من ،تومی ایی. پرستوها که برگشتند می گفتند.......................