پاسخ : صفحه ی 182 از قرآن کریم شامل آیات 16تا 46 از سوره ی طه
(آيه 40)
كاخ فرعون بر گوشهاى از شط نيل ساخته شده بود، در حالى كه فرعون و همسرش در كنار آب به تماشاى امواج مشغول بودند، ناگهان اين صندوق مرموز توجه آنها را به خود جلب كرد، به مأموران دستور داد صندوق را از آب بگيرند، هنگامى كه در صندوق گشوده شد با كمال تعجب نوزاد زيبايى را در آن ديدند، چيزى كه شايد حتى احتمال آن را نمىدادند.
فرعون متوجه شد كه اين نوزاد بايد از بنى اسرائيل باشد كه از ترس مأموران به چنين سرنوشتى گرفتار شده است و دستور كشتن او را صادر كرد، ولى همسرش كه «نازا» بود سخت به كودك دل بست و شعاع مرموزى كه از چشم نوزاد جستن نمود در زواياى قلب آن زن نفوذ كرد، و او را مجذوب و فريفته خود ساخت.
دست به دامن فرعون زد و در حالى كه از اين كودك به نور چشمان (قُرَّتُ عَيْنٍ) تعبير مىنمود، تقاضا كرد از كشتنش صرف نظر شود. و بالاخره موفق شد سخن خود را به كرسى بنشاند.
اما از سوى ديگر كودك گرسنه شده و شير مىخواهد، گريه مىكند اشك مىريزد. ولى هر دايهاى آوردند نوزاد، پستان او را نگرفت.
اكنون بقيه داستان را از زبان قرآن مىخوانيم:
آرى! اى موسى ما مقدر كرده بوديم كه در برابر ديدگان (علم) ما پرورش بيابى «در آن هنگام كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مىرفت» (إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ). و به دستور مادر، مراقب اوضاع و سر نوشت تو بود.
او به مأموران فرعون «مىگفت: آيا زنى را به شما معرفى بكنم كه توانايى برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 120
سر پرستى اين نوزاد را دارد»؟ (فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ).
و شايد اضافه كرد: اين زن شير پاكى دارد كه من مطمئنم نوزاد آن را پذيرا خواهد شد.
مأموران خوشحال شدند به همراه او حركت كردند.
خواهر موسى كه خود را به صورت فردى ناشناس و بيگانه، نشان مىداد، مادر را از جريان امر آگاه كرد، مادر نيز بىآنكه خونسردى خود را از دست دهد، به دربار فرعون آمد، كودك را به دامن او انداختند كودك بوى مادر را شنيد، بويى آشنا، ناگهان پستان او را همچون جان شيرين در بر گرفت و با عشق و علاقه بسيار، مشغول نوشيدن شير شد، غريو شادى از حاضران برخاست و آثار خشنودى و شوق در چشمان همسر فرعون نمايان شد.
فرعون كودك را به او سپرد، و همسرش تأكيد فراوان نسبت به حفظ و حراست او كرد، و دستور داد در فاصلهاى كوتاه كودك را به نظر او برساند.
اينجاست كه قرآن مىگويد: «پس ما تو را به مادرت بازگردانديم تا چشمش به تو روشن شود، و غم و اندوهى به خود راه ندهد» (فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ).
سالها گذشت، و موسى (ع) در ميان هالهاى از لطف و محبت خداوند و محيطى امن و امان پرورش يافت، كم كم به صورت نوجوانى در آمد.
روزى از راهى عبور مىكرد دو نفر را در برابر خود به جنگ و نزاع مشغول ديد كه يكى از بنى اسرائيل و ديگرى از قبطيان (مصريان و هواخواهان فرعون) بود، موسى به كمك مظلوم كه از بنى اسرائيل بود شتافت و براى دفاع از او، مشتى محكم بر پيكر مرد قبطى وارد آورد، اما اين دفاع از مظلوم به جاى باريكى رسيد، و همان يك مشت كار قبطى را ساخت.
موسى طبق توصيه بعضى از دوستانش، مخفيانه از مصر بيرون آمد و به سوى مدين شتافت و در آنجا محيطى امن و امان در كنار شعيب پيغمبر كه شرح آن به خواست خدا در تفسير سوره قصص خواهد آمد پيدا كرد. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 121
اينجاست كه قرآن مىگويد: «و تو يكى (از فرعونيان) را كشتى (و در اندوه فرو رفتى) اما ما تو را از غم و اندوه رهايى بخشيديم» (وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ).
و پس از آن «بارها تو را (در كورههاى حوادث) آزموديم» (وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً).
«پس از آن ساليانى در ميان مردم مدين توقف نمودى» (فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ).
و بعد از پيمودن اين راه طولانى و آمادگى روحى و جسمى و بيرون آمدن از كوره حوادث با سر افرازى و پيروزى «سپس در زمانى كه براى گرفتن فرمان رسالت مقدّر بود به اينجا آمدى اى موسى!» (ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-1-50.aspx
پاسخ : صفحه ی 182 از قرآن کریم شامل آیات 16تا 46 از سوره ی طه
(آيه 41)
سپس اضافه مىكند: «من تو را براى خودم پرورش دادم و ساختم» (وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي).
براى وظيفه سنگين دريافت وحى، براى قبول رسالت، براى هدايت و رهبرى بندگانم، تو را پرورش دادم و در كورانهاى حوادث آزمودم و نيرو و توان بخشيدم و اكنون كه اين مأموريت بزرگ بر دوش تو گذارده مىشود از هر نظر ساخته شده اى!
(آيه 42)
نخستين برخورد با فرعون جبّار: اكنون كه همه چيز رو به راه شده، و تمام وسايل لازم در اختيار موسى قرار گرفته، او و برادرش هارون هر دو را با هم مخاطب ساخته، مىگويد: «تو و برادرت با آيات من كه در اختيارتان گذاردهام برويد» (اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي).
آياتى كه هم شامل دو معجزه بزرگ موسى مىشود، و هم ساير نشانههاى پروردگار و تعليمات و برنامههايى كه خود نيز بيانگر حقانيت دعوت اوست.
و براى تقويت روحيه آنها و تأكيد بر تلاش و كوشش هر چه بيشتر، اضافه مىكند:
«و در ذكر و ياد من و اجراى فرمانهايم سستى به خرج ندهيد» (وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي).
چرا كه سستى و ترك قاطعيت تمام زحمات شما را بر باد خواهد داد، محكم بايستيد و از هيچ حادثهاى نهراسيد، و در برابر هيچ قدرتى، سست نشويد.
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 122
(آيه 43)
بعد از آن، هدف اصلى اين حركت و نقطهاى را كه بايد به سوى آن جهت گيرى شود، مشخص ساخته، مىگويد: «به سوى فرعون برويد، چرا كه او طغيان كرده است» (اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى).
عامل تمام بد بختيهاى اين سرزمين پهناور اوست، چرا كه عامل پيشرفت يا عقبافتادگى، خوشبختى يا بد بختى يك ملت، قبل از هر چيز، رهبران و سردمداران آن ملت است.
(آيه 44)
سپس طرز برخورد مؤثر با فرعون را در آغاز كار به اين شرح، بيان مىفرمايد: براى اين كه بتوانيد در او نفوذ كنيد و اثر بگذاريد «با سخن نرم با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود يا از خدا بترسد» (فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى).
(آيه 45)
اما با اين حال موسى و فرعون از اين معنى نگران بودند كه ممكن است اين مرد قلدر زورمند مستكبر كه آوازه خشونت و سر سختى او همه جا پيچيده بود قبل از آن كه موسى (ع) و هارون (ع) ابلاغ دعوت كنند، پيش دستى كرده، آنها را از بين ببرد لذا، «گفتند: پروردگارا! از اين مىترسيم كه بر ما پيشى گيرد (و قبل از بيان حق، ما را آزار دهد) يا طغيان كند» و نپذيرد! (قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى).
(آيه 46)
اما خداوند به آنها بطور قاطع «فرمود: شما هرگز نترسيد، من خود با شما هستم مىشنوم و مىبينم» (قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى).
بنا بر اين با وجود خداوند توانايى كه همه جا با شماست و به همين دليل همه سخنها را مىشنود، و همه چيز را مىبيند و حامى و پشتيبان شما است، ترس و وحشت معنايى ندارد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-1-50.aspx
صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَأْتِيَاهُ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَٰكَ بَِٔايَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَٰمُ عَلَيٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَيٰٓ(47)
پس به سوي او برويد و بگوييد ما دو فرستاده پروردگار توايم پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست و عذابشان مكن به راستي ما براي تو از جانب پروردگارت معجزه اي آورده ايم و بر هر كس كه از هدايت پيروي كند درود باد(47)
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَآ أَنَّ الْعَذَابَ عَلَيٰ مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّيٰ(48)
در حقيقت به سوي ما وحي آمده كه عذاب بر كسي است كه تكذيب كند و روي گرداند(48)
قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَيٰ(49)
[فرعون] گفت اي موسي پروردگار شما دو تن كيست(49)
قَالَ رَبُّنَا الَّذِيٓ أَعْطَيٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَيٰ(50)
گفت پروردگار ما كسي است كه هر چيزي را خلقتي كه درخور اوست داده سپس آن را هدايت فرموده است(50)
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَيٰ(51)
گفت حال نسلهاي گذشته چون است(51)
قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَٰبٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَي(52)
گفت علم آن در كتابي نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا مي كند و نه فراموش مي نمايد(52)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجْنَا بِهِۦٓ أَزْوَٰجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّيٰ(53)
همان كسي كه زمين را برايتان گهواره اي ساخت و براي شما در آن راهها ترسيم كرد و از آسمان آبي فرود آورد پس به وسيله آن رستنيهاي گوناگون جفت جفت بيرون آورديم(53)
كُلُوا۟ وَارْعَوْا۟ أَنْعَٰمَكُمْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّأُو۟لِي النُّهَيٰ(54)
بخوريد و دامهايتان را بچرانيد كه قطعا در اينها براي خردمندان نشانه هايي است(54)
۞ مِنْهَا خَلَقْنَٰكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَيٰ(55)
از اين [زمين] شما را آفريده ايم در آن شما را بازمي گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مي آوريم(55)
وَلَقَدْ أَرَيْنَٰهُ ءَايَٰتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَيٰ(56)
در حقيقت [ما] همه آيات خود را به [فرعون] نشان داديم ولي [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذيرفت(56)
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَٰمُوسَيٰ(57)
گفت اي موسي آمده اي تا با سحر خود ما را از سرزمينمان بيرون كني(57)
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَآ أَنتَ مَكَانًا سُوًي(58)
ما [هم] قطعا براي تو سحري مثل آن خواهيم آورد پس ميان ما و خودت موعدي بگذار كه نه ما آن را خلاف كنيم و نه تو [آن هم] در جايي هموار(58)
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًي(59)
[موسي] گفت موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد مي آيند(59)
فَتَوَلَّيٰ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَيٰ(60)
پس فرعون رفت و [همه] نيرنگ خود را گرد آورد و بازآمد(60)
قَالَ لَهُم مُّوسَيٰ وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا۟ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَيٰ(61)
موسي به [ساحران] گفت واي بر شما به خدا دروغ مبنديد كه شما را به عذابي [سخت] هلاك مي كند و هر كه دروغ بندد نوميد مي گردد(61)
فَتَنَٰزَعُوٓا۟ أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا۟ النَّجْوَيٰ(62)
[ساحران] ميان خود در باره كارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند(62)
قَالُوٓا۟ إِنْ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَيٰ(63)
[فرعونيان] گفتند قطعا اين دو تن ساحرند [و] مي خواهند شما را با سحر خود از سرزمينتان بيرون كنند و آيين والاي شما را براندازند(63)
فَأَجْمِعُوا۟ كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا۟ صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَيٰ(64)
پس نيرنگ خود را گرد آوريد و به صف پيش آييد در حقيقت امروز هر كه فايق آيد خوشبخت مي شود(64)
قَالُوا۟ يَٰمُوسَيٰٓ إِمَّآ أَن تُلْقِيَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَيٰ(65)
[ساحران] گفتند اي موسي يا تو مي افكني يا [ما] نخستين كس باشيم كه مي اندازيم(65)
قَالَ بَلْ أَلْقُوا۟ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَيٰ(66)
گفت [نه] بلكه شما بيندازيد پس ناگهان ريسمانها و چوبدستي هايشان بر اثر سحرشان در خيال او [چنين] مي نمود كه آنها به شتاب مي خزند(66)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَيٰ(67)
و موسي در خود بيمي احساس كرد(67)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 47)
سپس دقيقا چگونگى پياده كردن دعوتشان را در حضور فرعون در پنج جمله كوتاه و قاطع و پر محتوا براى آنها بيان مىفرمايد، كه يكى مربوط به اصل مأموريت است و ديگرى بيان محتواى مأموريت و سومى دليل و سند و چهارمى تشويق پذيرندگان و سر انجام تهديد مخالفان. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 123
نخست مىگويد: «شما به سراغ او برويد و به او بگوييد: ما فرستادگان پروردگار توايم» (فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ).
ديگر اين كه: «بنى اسرائيل را همراه ما بفرست و آنها را اذيت و آزار مكن» (فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ).
سپس اشاره به دليل و مدرك خود كرده، مىگويد به او بگوييد: «ما نشانهاى از پروردگارت براى تو آوردهايم» (قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ).
بنا بر اين به حكم عقل لازم است لا اقل در سخنان ما بينديشى و اگر درست بود بپذيرى.
سپس به عنوان تشويق مؤمنان اضافه مىكند: «درود بر آنها كه از هدايت پيروى مىكنند» (وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى).
اين جمله ممكن است به معنى ديگرى نيز اشاره باشد و آن اين كه سلامت در اين جهان و جهان ديگر از ناراحتيها و رنجها و عذابهاى دردناك الهى، و مشكلات زندگى فردى و اجتماعى از آن كسانى است كه از هدايت الهى پيروى كنند و اين در حقيقت نتيجه نهايى دعوت موسى است.
(آيه 48)
سر انجام عاقبت شوم سر پيچى از اين دعوت را نيز به او بفهمانيد و بگوييد: «به ما وحى شده است كه عذاب الهى دامان كسانى را كه تكذيب آياتش كرده و از فرمانش سر پيچى نمايند خواهد گرفت»! (إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى).
و اين واقعيتى است كه بايد بىپرده به فرعون گفته مىشد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-1-50.aspx
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 49)
در اينجا قرآن مجيد مستقيما به سراغ گفتگوهاى موسى و هارون با فرعون مىرود.
هنگامى كه موسى در برابر فرعون قرار گرفت، جملههاى حساب شده و مؤثرى را كه خداوند به هنگام فرمان رسالت به او آموخته بود باز گو كرد كه در آيات قبل خوانديم.
سپس هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد نخستين عكس العملش اين برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 124
بود «گفت: بگوييد ببينم پروردگار شما كيست اى موسى»؟ (قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى).
عجيب اين كه فرعون مغرور و از خود راضى حتى حاضر نشد بگويد پروردگار من كه شما مدعى هستيد كيست؟ بلكه گفت: پروردگار شما كيست؟
(آيه 50)
موسى بلا فاصله معرفى بسيار جامع و در عين حال كوتاهى از پروردگار كرد «گفت: پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى آنچه لازمه آفرينش او بوده است داده، و سپس او را در مراحل هستى رهبرى و هدايت فرموده است» (قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى).
در اين سخن كوتاه، موسى اشاره به دو اصل اساسى از آفرينش و هستى مىكند كه هر يك دليل مستقل و روشنى براى شناسايى پروردگار است.
موسى (ع) مىخواهد به فرعون بفهماند كه اين عالم هستى نه منحصر به تو است و نه منحصر به سر زمين مصر، نه مخصوص امروز است و نه گذشته، اين عالم پهناور گذشته و آيندهاى دارد كه نه من در آن بودهام و نه تو و دو مسأله اساسى در اين عالم چشمگير است، تأمين نيازمنديها و سپس به كار گرفتن نيروها و امكانات در مسير پيشرفت موجودات، اينها به خوبى مىتواند تو را به پروردگار ما آشنا سازد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-1-50.aspx
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 51)
فرعون با شنيدن اين جواب جامع و جالب، سؤال ديگرى، مطرح كرد، «گفت: (اگر چنين است) پس تكليف پيشينيان ما چه خواهد شد؟» (قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى).
(آيه 52)
موسى در جواب «گفت: تمام مشخصات اقوام گذشته، نزد پروردگار من در كتابى ثبت است، هيچ گاه پروردگار من (براى حفظ آنها) گمراه نمىشود و نه فراموش مىكند» (قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى).
بنا بر اين حساب و كتاب آنها محفوظ است، و سر انجام به پاداش و كيفر اعمالشان خواهند رسيد.
(آيه 53)
و از آنجا كه بخشى از سخن موسى (ع) پيرامون مسأله توحيد برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 125
و شناسايى خدا بود قرآن در اينجا فصل ديگرى در همين زمينه بيان مىدارد: «همان خداوندى كه زمين را براى شما مهد آسايش قرار داد، و راههايى در آن ايجاد كرد، و از آسمان، آبى فرستاد» (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلًا وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
«سپس ما به وسيله اين آب، انواع گوناگون از گياهان مختلف را از خاك تيره بر آورديم» (فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى).
در اين آيه به چهار بخش از نعمتهاى بزرگ خدا اشاره شده است: كه اولويتهاى زندگى انسان را تشكيل مىدهد، قبل از همه چيز، محل سكونت و آرامش لازم است، و به دنبال آن راههاى ارتباطى، سپس آب، و فرآوردههاى كشاورزى.
(آيه 54)
سر انجام اشاره به پنجمين و آخرين نعمت از اين سلسله نعمتهاى الهى كرده، مىگويد: از اين فرآوردههاى گياهى «هم خودتان بخوريد و هم چهار پايان خود را در آن به چرا ببريد» (كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ).
و در پايان به همه اين نعمتها اشاره كرده، مىفرمايد: «در اين امور، نشانههاى روشنى است براى صاحبان عقل و انديشه» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى).
يعنى، عقل و انديشههاى مسؤول مىتواند به اين واقعيت پى ببرد.
(آيه 55)
و به تناسب اين كه در بيان توحيدى اين آيات، از آفرينش زمين و نعمتهاى آن استفاده شده «معاد» را نيز با اشاره به همين زمين در اين آيه بيان كرده، مىفرمايد: «از آن شما را آفريديم و در آن باز مىگردانيم، و از آن نيز شما را بار ديگر بيرون مىآوريم» (مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-51-100.aspx
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 56)
فرعون خود را براى مبارزه نهايى آماده مىكند: در اينجا مرحله ديگرى از درگيرى موسى (ع) و فرعون منعكس شده است، قرآن مجيد، اين قسمت را با اين جمله شروع مىكند: «و ما همه آيات خود را به فرعون نشان داديم (اما هيچ يك از آنها در دل تيره او اثر نگذاشت) پس همه را تكذيب كرد و از پذيرش آنها امتناع ورزيد» (وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 126
اين مربوط به معجزاتى است كه در آغاز دعوت به فرعون ارائه داد، «معجزه عصا» و «يد بيضا» و «محتواى دعوت جامع آسمانيش».
(آيه 57)
اكنون ببينيم فرعون طغيانگر، مستكبر و لجوج در برابر موسى و معجزات او چه گفت، و او را چگونه- طبق معمول همه زمامداران زورگو- متهم ساخت؟ «گفت: اى موسى! آيا آمدهاى كه ما را از سر زمين و وطنمان با سحرت بيرون كنى؟!» (قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسى).
اشاره به اين كه: ما مىدانيم مسأله نبوت و دعوت به توحيد، و ارائه اين معجزات همگى توطئه براى غلبه بر حكومت و بيرون كردن ما و قبطيان از سر زمين آباء و اجدادمان است.
اين تهمت درست همان حربهاى است كه همه زور گويان و استعمار گران در طول تاريخ داشتهاند كه هر گاه خود را در خطر مىديدند، براى تحريك مردم به نفع خود، مسأله خطرى كه مملكت را تهديد مىكرد، پيش مىكشيدند مملكت يعنى حكومت اين زورگويان و موجوديتش يعنى موجوديت آنها!
(آيه 58)
فرعون سپس اضافه كرد: گمان نكن ما قادر نيستيم همانند اين سحرهاى تو را بياوريم، «پس يقينا بدان به همين زودى سحرى همانند آن براى تو خواهيم آورد» (فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ).
و براى اين كه قاطعيت بيشترى نشان دهد گفت: «هم اكنون تاريخش را معين كن، بايد ميان ما و تو و عدهاى باشد كه نه ما از آن تخلف كنيم و نه تو از آن، آن هم در مكانى كه نسبت به همگان يكسان باشد» (فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً).
(آيه 59)
ولى موسى بىآنكه خونسردى خود را از دست دهد و از جنجال فرعون هراسى به دل راه دهد با صراحت و قاطعيت «گفت: (من هم آمادهام، هم اكنون روز و ساعت آن را تعيين كنم) ميعاد ما و شما روز زينت (روز عيد) است، مشروط بر اين كه مردم همگى به هنگامى كه روز بالا مىآيد در محل جمع شوند» (قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى).
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 127
(آيه 60)
به هر حال فرعون بعد از مشاهده معجزات شگفتآور موسى و مشاهده تأثير روانى اين معجزات در اطرافيانش تصميم گرفت با كمك ساحران به مبارزه با او برخيزد، لذا قرار لازم را با موسى گذارد، «پس آن مجلس را ترك گفت و تمام مكر و فريب خود را جمع كرد و سپس همه را در روز موعود آورد» (فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-51-100.aspx
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 61)
سر انجام روز موعود فرا رسيد، موسى (ع) در برابر انبوه جمعيت قرار گرفت، جمعيتى كه گروهى از آن ساحران بودند و تعداد آنها به گفته بعضى از مفسران 72 نفر و به گفته بعضى ديگر به چهار صد نفر مىرسيد و بعضى ديگر نيز تعداد بيشترى گفتهاند.
و گروهى از آنها، فرعون و اطرافيان او را تشكيل مىدادند و بالاخره گروه سوم كه اكثريت از آن تشكيل يافته بود تودههاى تماشاچى مردم بودند.
موسى در اينجا رو به ساحران و يا فرعونيان و ساحران كرد و «به آنان چنين گفت: واى بر شما، دروغ بر خدا نبنديد كه شما را با مجازات خود، نابود و ريشه كن خواهد ساخت» (قالَ لَهُمْ مُوسى وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ).
«و شكست و نوميدى و خسران از آن آنهاست كه بر خدا دروغ مىبندند و به او نسبت باطل مىدهند» (وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى).
منظور موسى از افتراء بر خدا، آن است كه كسى يا چيزى را شريك او قرار داده، معجزات فرستاده خدا را به سحر نسبت دهند و فرعون را معبود و اله خود بپندارند.
(آيه 62)
اين سخن قاطع موسى كه هيچ شباهتى به سخن ساحران نداشت، بلكه آهنگش آهنگ دعوت همه پيامبران راستين بود، بر بعضى از دلها اثر گذاشت، و در ميان جمعيت اختلاف افتاد، بعضى طرفدار شدت عمل بودند، و بعضى به شك و ترديد افتادند و احتمال مىدادند موسى پيامبر بزرگ خدا باشد و تهديدهاى او مؤثر گردد، بخصوص كه لباس ساده او و برادرش هارون، همان لباس ساده چوپانى بود، و چهره مصمم آنها كه على رغم تنها بودن، ضعف و فتورى برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 128
در آن مشاهده نمىگشت، دليل ديگرى بر اصالت گفتار و برنامههاى آنها محسوب مىشد، لذا قرآن مىگويد: «پس آنها در ميان خود در باره كارهايشان به نزاع برخاستند، و مخفيانه و در گوشى با هم سخن گفتند» (فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى).
(آيه 63)
ولى به هر حال طرفداران ادامه مبارزه و شدت عمل، پيروز شدند و رشته سخن را به دست گرفتند و از طرق مختلف، به تحريك مبارزه كنندگان با موسى پرداختند.
نخست: «گفتند: اين دو مسلما ساحرند»! (قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ).
بنا بر اين، وحشتى از مبارزه با آنها نبايد به خود راه داد، چرا كه شما بزرگان و سردمداران سحر در اين كشور پهناوريد.
ديگر اين كه «آنها مىخواهند شما را از سرزمينتان با سحرشان بيرون كنند» (يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما). سرزمينى كه همچون جان شما عزيز است و به آن تعلق داريد آن هم به شما تعلق دارد.
به علاوه اينها تنها به بيرون كردن شما از وطنتان قانع نيستند، اينها مىخواهند مقدسات شما را هم بازيچه قرار دهند «و آيين عالى و مذهب حق شما را از ميان ببرند»! (وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى).
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-51-100.aspx
پاسخ : صفحه ی 183 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 67 از سوره ی طه
(آيه 64)
«اكنون كه چنين است (به هيچ وجه به خود ترديد راه ندهيد، و) تمام نيرو و نقشه خود را جمع كنيد ...» (فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ).
«و در يك صف (به ميدان مبارزه) بياييد» (ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا).
چرا كه وحدت و اتحاد رمز پيروزى شما در اين مبارزه سر نوشت ساز است.
و بالاخره «فلاح و رستگارى، امروز، از آن كسى است كه برترى خود را بر (بر حريفش) اثبات نمايد» (وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى).
(آيه 65)
موسى (ع) نيز به ميدان مىآيد- ساحران ظاهرا متحد شدند و عزم را جزم كردند كه با موسى به مبارزه برخيزند، هنگامى كه گام به ميدان نهادند «گفتند: اى موسى! آيا تو اوّل (عصاى خود را) مىافكنى يا ما كسانى باشيم كه اول برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 129
بيفكنيم» (قالُوا يا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى).
(آيه 66)
ولى موسى بىآنكه عجلهاى نشان بدهد، چرا كه به پيروزى نهايى خود كاملا اطمينان داشت و حتى قطع نظر از آن در اين گونه مبارزهها معمولا برنده كسى است كه پيشقدم نمىشود، لذا به آنها «گفت: شما اول بيفكنيد»! (قالَ بَلْ أَلْقُوا).
ساحران نيز پذيرفتند و آنچه عصا و طناب براى سحر كردن با خود آورده بودند يكباره به ميان ميدان افكندند، و اگر روايتى را كه مىگويد: آنها هزاران نفر بودند بپذيريم مفهومش اين مىشود كه در يك لحظه هزاران عصا و طناب كه مواد مخصوصى در درون آنها ذخيره شده بود، به وسط ميدان انداختند.
«پس ناگهان طنابها و عصاهايشان به خاطر سحر آنها، چنان به نظر (مردم و) موسى مىرسيد كه دارند حركت مىكنند»! (فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى).
آرى به صورت مارهايى كوچك و بزرگ، رنگارنگ در اشكال مختلف به جنب و جوش در آمدند.
صحنه بسيار عجيبى بود، ساحران كه هم تعدادشان زياد بود و هم طرز استفاده از خواص مرموز فيزيكى و شيميايى اجسام و مانند آن را به خوبى مىدانستند، توانستند آن چنان در افكار حاضران نفوذ كنند كه اين باور براى آنها پيدا شود كه اين همه موجودات بىجان، جان گرفتند.
غريو شادى از فرعونيان برخاست، گروهى از ترس و وحشت فرياد زدند و خود را عقب مىكشيدند!
(آيه 67)
«پس در اين هنگام موسى احساس ترس خفيفى در دل كرد» (فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى). كه نكند مردم تحت تأثير اين صحنه واقع شوند، آن چنان كه بازگرداندن آنها آسان نباشد.
منبع : http://qurangloss.blogfa.com/page/taha-51-100.aspx
صفحه ی 184 از قرآن کریم شامل آیات 68تا 84 از سوره ی طه
صفحه ی 184 از قرآن کریم شامل آیات 68تا 84 از سوره ی طه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَيٰ(68)
گفتيم مترس كه تو خود برتري(68)
وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوٓا۟ إِنَّمَا صَنَعُوا۟ كَيْدُ سَٰحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَيٰ(69)
و آنچه در دست راست داري بينداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد در حقيقت آنچه سرهم بندي كرده اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمي شود(69)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَمُوسَيٰ(70)
پس ساحران به سجده درافتادند گفتند به پروردگار موسي و هارون ايمان آورديم(70)
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَٰفٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَآ أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَيٰ(71)
[فرعون] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است پس بي شك دستهاي شما و پاهايتان را يكي از راست و يكي از چپ قطع مي كنم و شما را بر تنه هاي درخت خرما به دار مي آويزم تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سخت تر و پايدارتر است(71)
قَالُوا۟ لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَيٰ مَا جَآءَنَا مِنَ الْبَيِّنَٰتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَآ أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَآ(72)
گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتي كه به سوي ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است ترجيح نخواهيم داد پس هر حكمي مي خواهي بكن كه تنها در اين زندگي دنياست كه [تو] حكم مي راني(72)
إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَٰيَٰنَا وَمَآ أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَيٰٓ(73)
ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهان ما و آن سحري كه ما را بدان واداشتي بر ما ببخشايد و خدا بهتر و پايدارتر است(73)
إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَيٰ(74)
در حقيقت هر كه به نزد پروردگارش گنهكار رود جهنم براي اوست در آن نه مي ميرد و نه زندگي مي يابد(74)
وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّٰلِحَٰتِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَٰتُ الْعُلَيٰ(75)
و هر كه مؤمن به نزد او رود در حالي كه كارهاي شايسته انجام داده باشد براي آنان درجات والا خواهد بود(75)
جَنَّٰتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَذَٰلِكَ جَزَآءُ مَن تَزَكَّيٰ(76)
بهشتهاي عدن كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است جاودانه در آن مي مانند و اين است پاداش كسي كه به پاكي گرايد(76)
وَلَقَدْ أَوْحَيْنَآ إِلَيٰ مُوسَيٰٓ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَٰفُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَيٰ(77)
و در حقيقت به موسي وحي كرديم كه بندگانم را شبانه ببر و راهي خشك در دريا براي آنان باز كن كه نه از فرارسيدن [دشمن] بترسي و نه [از غرق شدن] بيمناك باشي(77)
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ(78)
پس فرعون با لشكريانش آنها را دنبال كرد و[لي] از دريا آنچه آنان را فرو پوشانيد فرو پوشانيد(78)
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَيٰ(79)
و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت ننمود(79)
يَٰبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ قَدْ أَنجَيْنَٰكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَٰعَدْنَٰكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَيٰ(80)
اي فرزندان اسرائيل در حقيقت [ما] شما را از [دست] دشمنتان رهانيديم و در جانب راست طور با شما وعده نهاديم و بر شما ترنجبين و بلدرچين فرو فرستاديم(80)
كُلُوا۟ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقْنَٰكُمْ وَلَا تَطْغَوْا۟ فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَيٰ(81)
از خوراكيهاي پاكيزه اي كه روزي شما كرديم بخوريد و[لي] در آن زياده روي مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد و هر كس خشم من بر او فرود آيد قطعا در [ورطه] هلاكت افتاده است(81)
وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحًا ثُمَّ اهْتَدَيٰ(82)
و به يقين من آمرزنده كسي هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست راهسپر شود(82)
۞ وَمَآ أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَٰمُوسَيٰ(83)
و اي موسي چه چيز تو را [دور] از قوم خودت به شتاب واداشته است(83)
قَالَ هُمْ أُو۟لَآءِ عَلَيٰٓ أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَيٰ(84)
گفت اينان در پي منند و من اي پروردگارم به سويت شتافتم تا خشنود شوي(84)
صدق الله العلي العظيم