و شاید هیچکس به سکوت پر از فریاد قلب ها توجهی نکند....
نمایش نسخه قابل چاپ
و شاید هیچکس به سکوت پر از فریاد قلب ها توجهی نکند....
این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت !این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق !
تــــو ، دمی با من ِ دل داده به سر کن ...
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی
نترس گردوی کوچک
آنچه سیاه میشود روی تو نیست دست آنهاست . . . . . . [golrooz]
We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart? Because the other was given to someone else. For us to find
به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
http://www.pcparsi.com/uploaded/pc8a...7n3rok1jd3.jpg
گاهی گمان نمیکنی و می شود / گاهی نمی شود که نمی شود گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست / گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت نیست /گاهی تمام شهر گدای تو میشود . . .
کاش می شد به درونم بیشتر سر بزنم که مبادا خطایی از من سر بزنه که از قولی که به خدا دادم شرمسارم کنه........
جای گامهایت ستاره میگذارم ..
گم نمیشوی....
باز هم بیااا
بی فروغ روی یاران زندگی تابنده نیست
دولت بی دوست در جهان پابنده نیست
از فریب انسان ها دلگیر نشو ...آن ها در زمینی زندگی می کنند که هر روز خودش را یک بار دور میزند...
همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست
گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان منست
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست
من ارگ بمم خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
درهر نفس این است دعایم جانا
در زیر و بم خاطره آزرده نباشی...
آسمان وقف نگاهت گل من، مانده ام چشم به راهت گل من،
هر كجا هستی و باشی گویم، كه خدا پشت و پناهت گل من
ساکنان دریا بعدازمدتی صدای امواج دریارا نمی شنوند
چه تلخه...
قصه ی عادت...
وقتي پايت خواب مي رود
نمي تواني درست راه بروي
لنگ مي زني!
وقتي قلبت خواب مي رود
نمي تواني درست فكر كني.
عاشق مي شوي!!!
درد را از هر طرف كه بخواني درد است...
انسانها گاهي سيگار، گاهي درد ميكشند...
انسانها گاهي سيگار را با درد ميكشند...
درد را چه بخواني چه نخواني درد است...
وقتي درمان هميشه از آخر به اول نامرد است...
[golrooz]
وقتی سرفه ام میگیرد
همه بالیوانی اب به سراغم می ایند
اما وقتی دلم میگیرد...
کوله بارم بر دوش
سفری می باید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
هرکجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
توبگو از ته دل:
من خدا را دارم
من و سازم چندیست که فقط با اوییم...
خاطراتت را در پاییز زرد کردم
به زمین ریختند
اما....
فراموش کرده بودم جوانه زدن دوباره در فصل بهار را
تجربه بهترین درس است هر چند حق التدریس آن گران باشد . . .
کارلایل
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد
همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه ی دریا
تمام صورت من در پی کرانه بیفتد
چندانم دخيل نبند كه بخشكاني ام...
از شرم ناتواني خيش...
درخت معجزه نيستم...!
تنها يكي درختم و جز اين هنري نيست...
كه آشيان تــــــــــــو باشم...
تخت و تابوتت...
[golrooz]
[khande][khande]زندگی زیباست
مثل یک کودک در حال خوردن پفک[khande][khande]
آن روز که همه به دنبال چشم زيبا هستند،
تو به دنبال نگاه زيبا باش[golrooz]
فقر یعنی در خیابان آشغال بریزیم و از تمیزی خیابونای اروپا تعریف کنیم!
عاشقش بودم عاشقم نبود
وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود
حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛ یکی بود یکی نبود !
وجدانت را مجبور مکن نفهمد انچه را که می بیند
خدایا تن سالم را از ما نگیر
درد را از هر طرف بخوانی درد است;
امان از "درمان " که از آخر ""نامرد "" است...
ايدل چو زمانه ميکند غمناکت ناگه برود ز تن روان پاکت بر سبزه نشين و خوش بزي روزي چند زان پيش که سبزه بردمد از خاکت
لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ
دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند
دکتر علی شریعتی
آنانی را که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند
.هرگز هراسی از فراموشی نیست زیرا جاودانه هستند(کوروش بزرگ)
باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .
سعی کن خودت باشی. گمشده واقعی تو ،تو را آنطور که هستی دوست می دارد نه آنطور که خود می پسندد
چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی و دست دعا
به درگاه خداوند برداری . . . .
تو شاهکار خالقی....
تحقیر را باور نکن....
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش.......
زیبا و زشتش پای توست......
تقدیر را باور نکن.....
تصویر اگر زیبا نبود.......
نقاش خوبی نیستی . . . .
از نو دوباره رسم کن.......
تصویر را باور نکن....
خالق تو را شاد آفرید.....
آزاد آزاد آفرید.....
پرواز کن تا آرزو........
زنجیر را باور نکن........
مهرناز
شنبه
1/8/1390
21:10
دیوار که باشی
عاشقِ کسی می شوی
که یادش نیست
کِی، کجا
به سینه ات « تکیه » داده است...!
کاش می شد...
بعضی وقت ها...
از خط قرمزهای زندگی...
رد شد
در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی
توی چمدان ماه ، خورشیدی هست