پاسخ : اشعار استاد اخوان ثالث
آوار عید
بس که همپایش غم و ادبار می آید فرود
بر سر من عید چون آوار می آید فرود
می دهم خود را نوید سال ِ بهتر ، سالهاست
گرچه هر سالم بتر از پار می آید فرود
در دل من خانه گیرد ، هر چه عالم را غم است
می رسد وقتی به منزل ، بار می آید فرود
رنگ راحت کو به عمر ، -این تیر پرتاب اجل- ؟
می گریزد سایه ، چون دیوار می آید فرود
شانه زلفش را به روی افشاند و بست از بیم چشم
شب چو آید ، پرده خمّار می آید فرود
بهر یک شربت شهادت ، داد یک عمرم عذاب
گاه تیغ مرگ هم دشوار می آید فرود
وارثم من تخت ِ عیسی را ، شهید ثالثم
وقت شد، منصور اگر از دار می آید فرود
بر سر من عید چون آوار می آید ، امید !
بس که همپایش غم و ادبار می آید فرود
پاسخ : اشعار استاد اخوان ثالث
پارینه
چون سبویی ست پر از خون ، دل بی کینه ی من
این که قندیل غم آویخته در سینه ی من
ندهد طفل ِ مرا شادی و غم راحت و رنج
پر تفاوت نکند شنبه و آدینه ی من
زندگی نامدم این مغلطه ی مرگ و دم ، آه
آب از جوی ِ سرابم دهد ، آیینه ی من
کهکشانها همه با آتش و خون ، فرش شود
سر کشد یک دم اگر دود ِ دل از سینه ی من
پر شد از قهقه دیوانگیش چاه ِ شغاد
شکر ِ کاووس شه این است ز تهمینه ی من
با می ِ ناب ِ مغان ، در خم ِ خیام ، امید !
خیز و جمشید شو از جام سفالینه ی من
شعر قرآن و اوستا ست ، کزین سان دم ِ نزع
خانه روشن کند از سوز من و سینه ی من
سال دیگر که جهان تیره شد از مسخ ِ فرنگ
یاد کن ز آتش ِ روشنگر ِ پارینه ی من
پاسخ : اشعار استاد اخوان ثالث
مردُم! ای مردُم
مردم ! ای مردم
من همیشه یادم ست این ، یادتان باشد
نیم شبها و سحرها ، این خروس پیر
می خروشد ، با خراش سینه می خواند
گوشها گر با خروش و هوش با فریادتان باشد
مردم ! ای مردم
من همیشه یادم ست این ، یادتان باشد
و شنیدم دوش ، هنگام سحر می خواند
باز
این چنین با عالم خاموش فریاد از جگر می خواند
مردم ! ای مردم
من اگر جغدم ، به ویران بوم
یا اگر بر سر
سایه از فرّ ِ هما دارم
هر چه هستم از شما هستم
هر چه دارم ، از شما دارم
مردم ! ای مردم
من همیشه یادم ست این ، یادتان باشد
منبع اشعار : آوای آزاد