ارزان تر از آنچه فكرش را بكنى بودى ،ولى براى من گران تمام شدى!!
http://images.persianblog.ir/407543_WeXDl8FP.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
ارزان تر از آنچه فكرش را بكنى بودى ،ولى براى من گران تمام شدى!!
http://images.persianblog.ir/407543_WeXDl8FP.jpg
دلم شکسته ، دلم را نمی خری آقا!؟
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا!؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم تو آبروی کسی را نمی بری آقا
چقدر خوبی و دل رحم و مهربان ،
عاشق و در دقایق عمرم شناوری آقا
همیشه از حرمت بوی مهر می آید
شبیه باغ پر از گل معطری آقا
تمام دفتر شعرم فدای چشمانت که از تمام غزلهام بهتری آقا
ولی بدون تو این شعر ها چه دلتنگند
بدون نام تو اصلا چه دفتری آقا
در اوج بی کسی ام در خیال من هستی تویی که یارترین یارو یاوری آقا...
گریه آخرین چیزی ست که باقی می ماند
و بغض یکی مانده به آخری ست
و امید پیش از بغض می ترکد
من این مرحله ها را
مثل مسیر خانه تا دانشگاه
مثل مسیر حول حالنا تا یلدا
کوچه به کوچه از برم
این کوچه ها هر شب پر از بادکنک هایی ست
که یکی یکی می ترکند
اول امید بعد بغض و گریه آخرین چیزی ست که...
" مهدیه لطیفی "
دلگیرماز دنیآ و روزگآرشاز بی کسی هآ و سکوت هآ!این منم که اینگونه خسته اممنی که همیشه خوب بودم و خندآنمنی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!چون “تـو”، “من” نیستی!پس لطفا قضآوتم نکن...
ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟــــﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻧﻘـــــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾــــﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...
فکـــرِ تـــو کـــه بـــاشَـــد
خیـــابـــان بـــه کِـــنار
اتـــاق هَـــم قَـــدَم زدن دارد ...
ببار بارون که من تنها ترین تنهای این دنیام
ببار بارون که پاک شه غصه از روزام
ببار بارون که من خسته ترین خسته ی این دنیام
ببار بارون تا در شه خستگی از پام
ببار بارون که من شیدا ترین شیدای این دنیام
ببار بارون تا مجنون کم بیاره از دردام
ببار بارون که من عاشق ترین عاشق این دنیام
ببار بارون،چیو کم داری جز اشکام؟
- - - به روز رسانی شده - - -
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بیپرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون
- - - به روز رسانی شده - - -
نه
همیشه برای عاشق شدن
به دنبال باران و بهار و بابونه نباش
گاهی
در انتهای خارهای یک کاکتوس
به غنچه ای می رسی
که ماه را بر لبانت می نشان
تو را دوست دارم
در این باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران میخواستم
میخواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده ش.م
چه دلگيراست
هم پنجشنبه باشد!
هم ابرباشد!
هم باران باشد
هم خيابان خيس باشد!
اما...
نه کسي باشد!!!
نه دستي براي فشردن!
نه پايي براي قدم زدن!
نه نگاهي براي زل زدن
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم
صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم
نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
- - - به روز رسانی شده - - -
فاجعــــه یعنى…[narahatish][narahatish]
آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــق یعنى همین…
اَگــــَر میدآنی دَر دُنیـآ کــَسی هست که بـآ دیدَنــَش
رَنگ رُخســآرَت تغیـــیر میکنــَد،
و صــِدای قــَلبـَت اَبرویــَت را به تــآراج میبــَرد،..
مــهـم نیــست که او مـآل تــو بــآشــَد…
مــهــِم این استــ که فـــَقــَط بــــآشـَد،
زِندگیـــ کــُند ، لــِذَت ببرَد و نــَفــَس بـــکشــَد …
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس …
مشتَرک مورِدِ نَظرِ من !!
خَستـه اَم اَز طَعنـه های آن صِدای تِکراری !
باور کـن اَگَر خُودَت بگویـی کِـه “خاموشـی” …؛
آرام تَر با خودم کِنار مـی آیَم
گذشته که حالم را گرفته است !
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !
و حال هم حالم را به هم میزند
چه زندگی شیرینی…
همه مرا با خنده های بلندم میشناسند،
بیچاره بالشم،
با گریه های بیصدا........
سـالـهـاسـت مـنـتـظـر آمـدن روزهـای بـهـتـرم
ولـی نـمـيـدانـم چـرا هـنـوز هـم ،
ديـروزهـا بـهـتـرنـد . . .
سرانجام یک عشق امروزی :
یکی " بود " و یکی " نابود "!
دیگر بهش فکر نمی کنم...
گناه است...
چشم داشتن به مال غریبه ها...
خوشبختی این نیست که مشکلی نداری...
خوشبختی اینه که با مشکلاتت مشکلی نداری
سلاخی را دیدم
زار می کریست
به قناری کوچکی دل بسته بود
گاهی وقت ها فرصت ها رو اینجوری از دست میدیم
http://uc-njavan.ir/images/tb8fga0qum1fjub99nm.jpg
و سخت ترین غصه ها از دست دادن فرصت هاست
دنیا دنیای ریاضی ست وقتی عشق را تقسیم کردند ،تو خارج قسمت من شدی...
http://iran.sc/upload/lovemea/13719268040.jpg
گر پرده ز رخ باز نماید مهدی(عج)
از خلق جهان دل برباید مهدی(عج)
ای شیعه چنان منتظر مولــی باش
گویی که همین جمعه بیاید مهدی(عج) . . .
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
در كودكی در كدام بازی
راهت ندادند
كه امروز
اینقدر دیوانه وار
تشنه بازی كردن با آدم هایی؟؟؟
می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....
هـَر چـقـدر هـم کــه ضعیف بـــاشی
گـاهــی اوقـات
مـی تـوانی تــِکیـهِ گـاه کسی بــاشی ،
که دُوستَت دارد...
با گفتن یک " دوســت من جــــایت خــــالیست "نه جای من پـــــــر میشود و نـه از عمق شـادی هایت کــــــــمتر ...!!!فـــــقط دلـــخوش مــیشوم کـــــــه ...هـــــــنوز بـــــــود و نـــــبودم بــــرایت مهم است ... !!!
حـــکایـت زنـــدگی مـا شـده مــثـل دکــمـه ی پـــیـراهـن
اولــی رو کـه اشــتـبـاه بـــسـتی ،
تــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــیـری !
بــــدبـخـتـی ایــنـه کـه ؛
زمــانی بـه اشـــتـبـاهـت پـــی می بـری کـه..
رســیـدی بـه آخــــرش . . .
خدایا...
میدانم این روزها حرفهایم بوی ناشکری میدهد...
اما تو...
بحساب تنهایی و درددل بگذار...
درد دلهایت را به کسى نگو
چون بعضی ها یاد مى گیرند چگونه دلت را به درد بیاورند…
زندگی مثل ورقه امتحان میمونه...
سئوالهاشو فقط یکبار میتونی جواب بدی،
مثل درس ریاضی هم بِهِت چرکنویس نمیدن.
یکی می بینی هرچی دلش خواست توش چرت وپرت می نویسه وبراش مهم نیس .
یکی کم می نویسه ولی درست می نویسه.
رمان شهریار
نسیه تهرانه.. امروز عمل کرده.. براش دعا کنید..2 سال پیش محمد مرد(برادر زاده ام)به دنیا اومد یک روز مونده اش وبعدش شبش مرد.. خیلی عذاب کشیدیم. گریه غماخه محمد بی گناه بود.. رفت.. اما خوشحالم شدم. نموند واون 2 سال زجر اونم بکشهحالا اون رفت وخدا انسیه داد. اما انسیه مریض امروز رفت تو 4 ماهگی.. اما عمل کرد..ای روزگار نیش میزنی مثل مار.. انسیه دوست دارم. اخه خودم کمبود محبت عمه دارممیخوام براش عمه باشم که خودم ازم عمه ام انتظار داشتم. مادرم میخواد بعد امتحانامزنگ بزنه وبه زن دادش بگه انسیه بیاره یک چند هفته پیشمون تا مامانم کمکش کنهانشا الله وقتی اومد. عمه اش میخواد یک سری جواهر براش بخره.. اما طلا نیستدروغ بده. ندارم طلا.. اما نقره براش میخرم.. چون اون دیگه دارم بخرم. براش. نمخوامحس کنه عمه دوستش نداره.. خیلی دوستش دارم.انسیه من. با اینکه هنوز لمسنکردم اون بدنتو. با اینکه هنوز نبوسیدم صورتت. با اینکه هنوز ندیدمت. عاشقتم..انسیه جونم. بابات عکست برام اورد دیدمش.. کلیپ خنده ات.. اما ندیدمت. میدونممقصر اصلی ماییم..اما نفسم. تو اونجا ومن اینجا. امان از درد دوری..میبینمتبخدا قسم تو خوب شو.. تو سالم شو... تو اروم باش.. شده باشه سرما به جون میخرممیام پیشت.. نمیزارم تنها بمونی.. عزیزم من دوست دارم.. خیلی زیاد..میبوسمتهمه کس =====حانیه=====انسیه
بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.
اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه
این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه
!
باشه قبول ...
من دوستت دارم اما تو دوستم نداشته باش!!!چون دوست داشتن قلب رامی شکند و روح را به زانو در می آورد.دوستم نداشته باش چون دوستداشتن هر چشم آرامی را مواج و بارانی می کندو از هر انسان آرامیشاعر می سازدآری شاعرو شاعر تنهایی و سکوت را به شور وخنده ترجیح می دهد.دوستم نداشته باش چون چشمان آرامت هم اکنون
خانه قلب من است
و اگر بارانی شود من آب می شومچون نوای خنده های دل نشینتو اگر تو تنها و ساکت شوی روحم می شکندچون وجودم بی نگاه نافذ وآرامت خاموش می شودولی من دوستت دارم......... تاتا همیشه، تا ابد، چه بدانی چه ندانیچه دوستم داشته باشیچه دوستش داشته باشیمن عاشقت می مانمولی تو مال من نباشباشه قبول
تو دوستم نداشته باشاما بگذار من دوستت داشته باشماین تنها خواسته من از توست
باز هم بلــند شو .
...
ایستـــادن کسی که زمینـش زده اند؛
از کســی که به زور سر پایش نگه داشته اند،
زیبــــاتر است..