-
پاسخ : عشق ممنوع
تا زنده ای ..
در برابر کسی که به خودت علاقه مند کرده ای مسئولی....
و بدان همه چیز فقط رسیدن و رسیدن و رسیدن نیست ....
مسئولی در قبال احساس زیبایش .
- - - به روز رسانی شده - - -
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم!!!
من شرمسار این همه
تحملم …
- - - به روز رسانی شده - - -
فـرهـاد مـیـدانـسـت،
صـد سـال نـمـیـتـوانـد،
کــوه را بـکـنـد..!
فـقـط مـیـخـواسـت یـک عُـمـر،
اسـمـش را بـا "شـیـریـن" بـیـاورنـد.
- - - به روز رسانی شده - - -
فريب واژه ها را نخور هنگامي كه اولين حرف الفبا سرش كلاه رفته ...
-
پاسخ : عشق ممنوع
با شما هستم من ، آي ...
شما چشمه هايي كه ازين راهگذر مي گذريد
با نگاهي همه آسودگي و ناز و غرور مست و مستانه هماهنگ سكوت
به زمين و به زمان مي نگريد
او درين دشت بزرگ چشمه ي كوچك بي نامي بود كز نهانخانه ي تاريك زمين در سحرگاه شبي سرد و سياه به جهان چشم گشود
با كسي راز نگفت در مسيرش نه گياهي ، نه گلي ، هيچ نرست
رهروي هم به كنارش ننشست
كفتري نيز در او بال نشست من نديدم شب و روزش بودم
صبح يك روز كه برخاستم از خواب ، نديدم او را
به كجا رفته ، نمي دانم
، ديري ست كه نيست از شما پرسم من ، آي ... شما ''اخوان ثالث''
-
پاسخ : عشق ممنوع
بزن باران که دین را دام کردند
شکار خلق و صید خام کردند
بزن باران خدا بازیچه ای شد
که با آن کسب ننگ و نام کردند
بزن باران به نام هرچه خوبیست ....
- - - به روز رسانی شده - - -
کـُجـا پـنـاه بـــرم ؟
دسـت هــای تـو دورنـد
و خـُدایـان جـبـار تــر از هـمـیشـه
قـهـار تــر از هـمـیشـه
بـرنـشسـتـه انـد بـر سکـوی مـسخ بـاورهــا
خیـره سـری خـُدایـان را چـگـونـه بـرتـابـم
وقـتـی تـو نـیـستـی
ای یـــار
ای پـنـاه همـیـشـه !
- - - به روز رسانی شده - - -
-
پاسخ : عشق ممنوع
ميزي براي كار
كاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
اين بود زندگي!؟
- - - به روز رسانی شده - - -
زندگی دفتری از خاطر هست.
يک نفر در شب کم،
يک نفر در دل خاک،
يک نفر همدم خوشبختي هاست،
يک نفر همسفر سختي هاست،
چشم تا باز کنيم عمرمان ميگزرد
ما همه همسفریم
-
پاسخ : عشق ممنوع
پس از سفرهای بسیار
و عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفانخیز،
بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم؛
بادبان برچینم؛
پارو وا نهم؛
سُکان رها کنم؛
به خلوت لنگرگاهت در آیم و در کنارت پهلو گیرم آغوشت را؛
بازیابم استواریِ امن زمین را زیر پای خویش...
-
پاسخ : عشق ممنوع
«طرح سرشماری نفوس ومسکن»
به در خانه ای می روند پیرزنی درب را باز می کند
وقـتی پرسیده می شــود : تعداد جمعیت خانوار؟
پیرزن سرش را می اندازد پایین و می گوید :
میشه خونهی ما باشه برای فردا؟
می گویند : چرا؟
یه خورده صبر می کند و جواب می دهد:
آخه الان دقیق نمیدونم.
شاید فردا از پسرم خبری بشه.....
-
پاسخ : عشق ممنوع
درد من حصار برکه نیست،
درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده
- - - به روز رسانی شده - - -
بعضی زخمها هست که هر روز صبح ،
باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
-
پاسخ : عشق ممنوع
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی، بزنم به تار مویی
- - - به روز رسانی شده - - -
براى چراغهاى همسایه ات نور آرزو کن ..
بى شک اطراف خودت روشن تر خواهد شد !
- - - به روز رسانی شده - - -
براى چراغهاى همسایه ات نور آرزو کن ..
بى شک اطراف خودت روشن تر خواهد شد !
-
پاسخ : عشق ممنوع
جز خدا کیست که در سایه ی مهرش بخزیم / رحمت اوست که هر لحظه پناه من و توست ...
-
پاسخ : عشق ممنوع
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پیوستی
زن گفت شیخ هر آنچه گویی هستم
اما تو چنان ک مینمایی هستی؟!
- - - به روز رسانی شده - - -
فرقی نمي کند در کدام عصر و کدام اقليم زندگي کني
فرقي نمي کند
اسمت فرهاد باشد ، رومئو يا مجنون يا شيرين يا ژوليت يا ليلي …
تو را به زخم*هايت مي شناسند،
اين نقطه ي اشتراک همه آدمهاست…
-
پاسخ : عشق ممنوع
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
-
پاسخ : عشق ممنوع
همیشـــه نمــی شود زد به بــی خیـــالــی و گفــــت : تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم ... یک وقـــت هــایــی ! شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛ کم مــی آوری ... دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد ! که عاشقانه دوسش داری ... !!!
-
پاسخ : عشق ممنوع
چه رسم جالبي است، محبتت را ميگذارند پاي احتياجت، صداقتت را ميگذارند پاي سادگيت، سکوتت را ميگذارند پاي نفهميت، نگرانيت را ميگذارند پاي تنهاييت، و وفاداريت را پاي بي کسيت. و آنقدر تکرار ميکنند که خودت باورت ميشود که تنهايي و بيکس و محتاج !!
-
پاسخ : عشق ممنوع
به سلامتي مگس كه يادمون داد زياد كه دور كسي بگردي آخرش ميزنه تو سرت!!!
-
پاسخ : عشق ممنوع
بهترین دوستم آینه است ...
وقتی من گریه میکنم،
او نمیخندد !
چارلی چاپلین
-
پاسخ : عشق ممنوع
دســت هایــت ؛
تنــها بـالشـی است
ڪـه وقتـی ســـر بر او دارم
ڪــابـوس نمـی بینــم . . .
-
پاسخ : عشق ممنوع
خدایا......خودت گفتی
پیامبر فرستادی........امام فرستادی...کتاب فرستادی
گفتی جهنم آن دنیاست
اینجا کجاست ؟؟؟
-
پاسخ : عشق ممنوع
اکنون که تو رفته ای ، و من دوباره می نویسم. همیشه همین بوده است : نوشته ام که خالی شوم٬ اما پر شده ام ... پر از بغض ... پر از دغدغه ... و تهی بودم٬آنجا که باید اشباع می بودم...و نوشته ام تا تهی تر شوم. اکنون تو رفته ای و من لبریز می شوم... و با لبخندی می گویم باید عادت کرد به جدایی ها!
-
پاسخ : عشق ممنوع
هر روز بر روی دلــــم می نویسم: ” عاشــــقی تا اطلاع ثانــوی ممنــــــــوع ” به رویـــــای با تـــــو بودن که می رسم دیــــگر بـــــار دلـــــم می لـــــرزد …
- - - به روز رسانی شده - - -
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ….
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه ……
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !!!
-
پاسخ : عشق ممنوع
تمـــام زندگیـــم بــا همـیـــن یـک عبــارت مـــی گذرد ، " بـــــی خـیـــــال " .. .
-
پاسخ : عشق ممنوع
گراهام بل ِ لعنتی عزیز
تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی به اختراع نداشت !
حوصله ات سر رفته بود
" چسب ِ قلب " اختراع می کردی ؛
می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده مان!
و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !!
ساده بگویم گراهام بل عزیز !
حال ِ این روزهای مرا ، تو هم مقصری...
-
پاسخ : عشق ممنوع
نفهمیدم آمدنت را مات بنگرم یا رفتنت را حیران بگریم... بادآورده را باد میبرد...قبول... اما دلم را که باد نیاورده بود
- - - به روز رسانی شده - - -
نفهمیدم آمدنت را مات بنگرم یا رفتنت را حیران بگریم... بادآورده را باد میبرد...قبول... اما دلم را که باد نیاورده بود
-
پاسخ : عشق ممنوع
اگر بعد از هر لبخندی هیچ وقت خدا را شکر نمی کنید؛ حقی نخواهید داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشید ...
-
پاسخ : عشق ممنوع
تــنهایــی یعنی ؛
ذهنم پــر از تو ، خــالی از دیگران است ...
اما کنارم خــالی از تو ، پــر از دیگران است.......
-
پاسخ : عشق ممنوع
لعنتی... من گفتم خاکی ام ولی نبايد آسفالتم میکردی!!!
-
پاسخ : عشق ممنوع
بادبادک کودکی ام هنوز لابلای شاخ و برگهای جنگل آرزوهایم تکان تکان می خورد و کسی نیست که ریسمان فرسوده اش را که به دلم گره زده بودم بگیرد و اندکی با من پرواز کند..
- - - به روز رسانی شده - - -
این روزها خبری نیست به جز سیر صعودی دل تنگی های من برای تو!!
-
پاسخ : عشق ممنوع
بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید
- - - به روز رسانی شده - - -
حافظه ي کوتاه مدتم از کار افتاده ... گاه فراموش مي کنم که تو دوستم نداري.... اما...با اولين پک به سيگارم دوباره حافظه ام به کار مي افتد... دنيا را روي سرم خراب مي کند... چه لحظات خوشي است فراموشي
-
پاسخ : عشق ممنوع
پای رفته را میتوان برگرداند
دلِ رفته را
هرگز...
- - - به روز رسانی شده - - -
چقدر سخنه پس از پشتــــــــــــ سر گذاشتن کلی خاطره ی قشنگـــــــــــــ...
با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهتــــــــــــــــــــــ بگهــ:
هر جور راحتی کسی مجبورتــــــــــــــــ نکرده بمونی
- - - به روز رسانی شده - - -
گــــرمـــی دستهـــایـ تــــو آتشـــــی است کهـ بـا آن تمـــــام وجــــودم را گــــرم خواهــــم کـــرد
حتـــی در سرمـــای زمستــــان وایــن یعنـــی همـــان دوســــت داشــــــتن
و مـــن بـــرای دوســــت داشــــــتن دلیــــل نمـــی خواهــــم
-
پاسخ : عشق ممنوع
بالشت خودم را ترجیح میدهم
شانه هایت مانند بالشت مسافر خانه است
خوب میدانم سر های زیادی را تکیه گاه است
- - - به روز رسانی شده - - -
پستچي حواس پرت نامه هاي تو را به خانه ي همسايه مياندازد
وگـــرنه محال است فراموشم كرده باشي
-
پاسخ : عشق ممنوع
اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش؛ زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به خود ما بر می گردد.
- - - به روز رسانی شده - - -
نزدیکی در فاصله نیست در اندیشه است و تو اکنون مهمان اندیشه منی.
-
پاسخ : عشق ممنوع
این جا زمین است...
رسم آدم ها عجیب است...
اینجا...
گم که میشوی به جای اینکه دنبالت بگردند, فراموشت میکنند!
زیاد که خوب باشی , زیادی میشوی!
زیاد که دم دست باشی, تکراری میشوی!
زیاد که بخندی , برچسب دیوانگی میخوری!
اینجا فقط برای خودت زندگی کن...!
- - - به روز رسانی شده - - -
کلامی از شیخ بهایی:
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.
-
پاسخ : عشق ممنوع
راه که می روم مدام بر می گردم پشت سرم را نگاه می کنم دیوانه نیستم خنجر از پشت خورده ام
-
پاسخ : عشق ممنوع
روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته شما برایش اهمیت نداشته باشد چون میخواهد آینده شما باشد
-
پاسخ : عشق ممنوع
آدم یک “بودن” است
و انسان یک “شدن” . . .
(دکتر شریعتی)
- - - به روز رسانی شده - - -
کاش یکــی بود که توی کوچـــه ها داد مــیزد
خاطـــره خشــکیـــه . . .
خاطـــــره خشـــکیه . . .
اونوقتـــــ همه ی خاطـــراتـــتو ، همونـــایی که ارزشـــــ گرفـــتن دمپایــــیِ پــــاره هــــم ندارن !
میریخــــتم تو کیــــسه و مـــــیدادم بهــــش و میرفتــــــ ردِ کارش
-
پاسخ : عشق ممنوع
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است
- - - به روز رسانی شده - - -
نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ
خواســـتی بــآش....
خواســـتی نَبــآش..
مخاطب خاص
-
پاسخ : عشق ممنوع
پرسید شبی ز حال من دلدارم
گفتم که ز رنگ و بوی تو بی زارم
گفتا نکند 2 تا شده شلوارت
گفتم پـَـ نه پَــ! فقط تو را دوست دارم[nishkhand]
- - - به روز رسانی شده - - -
می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری فکرشو بکن… اگه با خدا دوست بشی ، چه زیبا شکل می گیری .
-
پاسخ : عشق ممنوع
گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ... ؟!
اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ...
-
پاسخ : عشق ممنوع
در آغوش خودم هستم ... من خودم را در آغوش گرفته ام ! نه چندان با لطافت ... نه چندان با محبت ... اما وفادار ... وفادار ...!
-
پاسخ : عشق ممنوع
انسان در حال گریه کردن به دنیا می آید و وقتی به اندازه ی کافی گریه کرد از دنیا می رود!
(ران/ آکیرا کوروساوا)
- - - به روز رسانی شده - - -
چراغ را به كناري نهادم و بر لبه تختِ برهم ريخته نشستم
ساكت ، غمآلوده خيره به ديوار مردمكانِ ماتبُرده
نه حتي ميدانم كه در آن ساعات دهشتخيز به چه ميانديشيدم
و بر من چه گذشت؛ همين يادم هست كه گريستم و
بد گفتم و نيك ميدانم كه من ...
در آن شب پير شدم!
-
پاسخ : عشق ممنوع
دفن می کنی مرا
زیر بهمن سرد احساساتت
لحظه ای که
برای دیگری آب می شود
دلــــــت ...
- - - به روز رسانی شده - - -
کدام پل
در کجای جهان شکسته است
که هیچکس به خانه اش نمی رسد
Forum Modifications By
Marco Mamdouh