خدا تنهاترین تنهایی است که...
تنها را تنها نمی گذارد...
نمایش نسخه قابل چاپ
خدا تنهاترین تنهایی است که...
تنها را تنها نمی گذارد...
هـمــیــشـه مـیـخـواسـتـم بـهـت بـگـم کـه
تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست ...
ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا ؟
مرا تا بزن
به قرینه هم تا بزن
می خواهم تنها درگیر نیمه خود باشم...
آنقدر از (تنهایی) نوشتم که
حرف (ت) دیگر همراهی ام نمی کند!!!
و چه آسان (نهایی) می شود این قسمت اجباریم...
با سرکشی (ت) تبسم تو....
کسی که در آغوش غم بزرگ شده
تنهایی
بهترین همدم اوست...
تمام شب به گوشی ام زل زدم
دروغ می گویند
اگر همراهی نباشد حتی با "همراه" هم تنهایی ات پر نمی شود...
به حرمت نــــان و نمکی که باهم خوردیم ... !
نــــان را تو ببر
که راهـــت بلند است وطاقتت کوتاه
نمک را بگذار بـــــرای من ...
میخواهم این زخـــــــــــــــم همیشه تازه بماند
شبي غمگين شبي باراني و سردمرا در غربت فـــــــــــردا رها
كرد
دلم در حسرت ديدار او ماند مرا چشم انتظار كوچـــــــــــه ها
كرد
به من مي گفت تنهايي غريب است
ببين با غربتش با من چه ها كرد
تمام هستيم بود و ندانست كه در قلبم چه آشوبي به پا كرد
اوهرگز شكستم را نفهميد اگرچه تا ته دنيا صدا كرد.
دلــــم آغوشـــی مــی خواهـــد
نه زن باشد نه مـــرد
خدايــــــــــا زمین نمـــی آیـــی...؟
گفتم دوستت دارم.نگاهی به من کرد گفت چتدتا؟ دستامو بالا اوردم وهمه ی انگشتامو نشونش دادم. اما اون به کف دستام نگاه کرد که خالی بود