کاش میشد آدم گاهے به اندازه نیاز بمیرد !
بعد بلند شود
آهستـہ آهستـہ خاڪ هایش را بتڪانـد
اگر دلش خواست برگردد به زندگے ؛
اگر نـه بخوابـد تا ابـــــــــد ...!
نمایش نسخه قابل چاپ
کاش میشد آدم گاهے به اندازه نیاز بمیرد !
بعد بلند شود
آهستـہ آهستـہ خاڪ هایش را بتڪانـد
اگر دلش خواست برگردد به زندگے ؛
اگر نـه بخوابـد تا ابـــــــــد ...!
اگر یه روز تو خیابون از کنار یه گنجشک رد شدی و دیدی نپرید فک نکن دوست داره بدون اونم آدم حسابت نکرده.(فیلم کیفر)
وقتی که به جای بمان ،
می گویی هر طور راحتی ،
بوی خیانت می دهی... !
به سکوت سرد زمان، به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی، نه کسی را درد زمان....
از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانی ست ، رو سوی چه بگریزم ؟
هنگامه ی حیرانی ست ، خود را به که بسپاریم ؟
تشویش ِ هزار «آیا» ، وسواس ِ هزار «امّا »
کوریم و نمی بینیم ، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف ، خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم ، آن ذات ِ گرامی را
تیغیم و نمی بّریم ، ابریم و نمی باریم
ما خویش ند انستیم ، بیداری مان از خواب
گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امیّد رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم
....
BMW 530i vs Peugeot 405
و چه قدر دوست داشتنی هستند
ادم های که برایشان فرق 405 و 530
فقط همان 125تاست....
به همان سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک می گوید
دل،
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی !
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست
حرف دل...
http://www.mihanfal.com/wp-content/u...2012/10/22.bmp ﺩﯾــﻮﺍﻧـــﻪ ﺍﻡ ﻣــﯽ ﮐــﻨــﺪ ﻓــﮑــﺮﺍﯾــﻨــﮑـــﻪ ﺯﻧــﺪﻩ ﺯﻧــﺪﻩ ﻧــﯿــﻤــﯽ ﺍﺯ ﻣــﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣــﻦ ﺟـﺪﺍ ﮐـﻨـﻨـﺪ ... ﻟـﻄـﻔــﺎ … ﺗــﺎ ﺯﻧـﺪﻩ ﺍﻡ ﺑـــــــــــــﻤﺎﻥ.. . . !!!
- - - به روز رسانی شده - - -
...
...
ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده ایم می توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)
سنگ ها شاید ولی گنجشک ها هیچ وقت مفت نبودند، قلبشان میزد...
http://uc-njavan.ir/images/qq0esb7u2sy57nyt7ud.jpg
گاهی وقتا..... هر چقدر میخوای به حست بی توجه باشی نمیشه!!!
چون.... حست هیچوقت بهت دروغ نمیگه....!!!
http://uc-njavan.ir/images/go0x9lwjbtbsqq36vu33.jpg
بیخودی پرسه زدیم،صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم،
و قسم ها خوردیم،
ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم،
ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم،که زرنگی کردیم،
روی هر حادثه ای ،حرفی از عشق زدیم،
از شما میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، يك انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم!! در حالی که ناچیزند ، همه چیزند...
من این پریشانی را دوست دارم
وپربشانی هایم را
داشتن این درد مرا دق داده
سخن از نیرنگ و ریا
برکن این جامه تزویر و ریا
سخن از عشق بگو
لطف کن سخن از غیر مگو..
فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست
دوست داشتن امری لحظه ای ست ولی داشتن دوست
استمرار لحظه های دوست داشتن است . . .
[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
بنام دو گل بهشت:
یکی عشق
ودیگری سرنوشت
به قلم گفتم بنویس ,
هر چی دلش خواست نوشت
منو خاک پای دوست ,
و دوست را تاج سر ما نوشت.
به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغ های بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دست هایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمان های دور دست چشم پوشید
به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را
چون نهری گوارا نوشید
به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرف های عاشقانه تو بود
که حرف های هیچ کس را باور نداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
عزیزم...
عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع تپیدن
و تپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر
و بستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را
به خاطر تو دوست دارم
تنهایی چیزاهای زیادی به انسان می آموزد...
اما تو نرو.
بگذار من نادان بمانم...
دیگر پیام هایت نمیرسد.!
سیم بانان را خبر کرده ام...
خداکند فقط کاجی افتاده باشد...
زندگی راستین شما زمانی است که کاری برای کسی انجام دهید که توان جبران محبت شما را نداشته باشد
همه می خواهند بشریت را عوض کنند ،
دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند .
برای رفتن و دیدن
همیشه بیتابم.
صدای بال تمام پرندگان جهان
مرا به سمت دیاری غریب میخواند
و هر شبی از شوق
هزار دسته پرستو به خواب میبینم
همیشه دلتنگم
و «کوچ»، واژهی غمگین شعرهای من است...
چقدر خستهام
ای جادههای سردرگم
کدام کلبه،
کجای کدام جنگل دور،
مرا برای همیشه پناه خواهد داد ؟؟؟!!!
نمیدانم آخر این دلتنگی ها بکجا خواهد رسید،
دنیا پر شده از قاصدک هایی که راهشان را گم میکنند...
نه میتوانی خبری دهی..
و نه خبری بگیری...
به یقین ، نیکوکاران در نعمت اند
از خودم میپرسم در این روزها چرا اینقدر داره بلا سرمون میاد؟؟؟!!!!
بعدش یاد حرف بابام افتادم....که بهم میگفت ....اگه انسانها به هم رحم کنن ، خدا هم بهشون رحم میکنه
ختم کلام
این روزهادلــــم عـجـیـب بچگی می خواهد.../خسته ام/فقط یک قلم لطفا...می خواهم خودم را خط خطی کنم!
شک نکن؛
درست در لحظه ی آخر؛
در اوج توکل و در نهایت تاریکی؛
نوری نمایان می شود؛
معجزه ای رخ می دهد؛
خدا از راه می رسد ...!!
**و...همون زمانی که احساس می کنی همه درها به روت بسته شده........
فراموش مکن
تا باران نباشد رنگين کمان نيست
تا تلخي نباشد شیرینی نيست
و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد
خواهي ديد ، آري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم.
در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند.
در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد.
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است.
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد.
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است.
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود.
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.
نه دلم نصيحت مى خواهد و نه حوصله غر زدن هايت را دارم...
نه مى خواهم دركم كنى و نه مى خواهم دست نوازش بر سرم بكشى....
يك لحظه سكوت ...
فقط در كنارم باش بدون هيچ گونه عكس العملى...
بذار تا شب گريه كنم....
حال و احوالمان عالی ست!
هر روز گاومان میزاید اما...
مرغمان تخم نمیگذارد!
به خودم قول میدهم که فراموشت کنم
وقتی صبح میشود،
تو را که نه...
ولی!
قولم را فراموش میکنم...
گاهی باید دور خود دیوار تنهایی کشید…!!نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنیبلکه برای اینکه ببینی برای چه کسانی اهمیت داریکه این دیوار را بشکنند ...
خدایا باما که نه در دامان گناه شیر نوشیده ایم
و نه بر سفره ریا نان خورده ایم
پس چرا این چنین ظلم چیره گشت..
یه وقتا میشه برگردی یه وقتایی که غم داری یه وقتا مث این روزا که تو دستا مو کم داری....
من ازمسافر دنیا شدن پشیمانم
خدا چه میکشد ازخلقتم نمیدانم
اگر زبان به شکوه بگشایم میترسم تمام
شهر را بگریانم،سکوت میکنم دراین شب تیره
خودم که سوخته ام کسی را نسوزانم
...نیستش، نمیدونم کجاست،چه میکنه،ولی میدونم که ندارمش.هیچوقت نخواستم که تورو با چشمات به یاد بیارم ،نمیخواستم که تو رو تو گُم ترین آرزوهام ببینم،نمیخواستم که بی تو به دیوارا بگم هنوزم "دوستت دارم" آخه تو هُول و وَلای پریشونیا تو رونداشتم، تو گیرودار ای بابا دل تو هیچ، حال اون خوش... ای "بی مروت"دیگه دلی میمونه که جور دل کبوتر بتپه؟!که با شما از جون زندگیش بگه؟!!بگه که هنوز زنده است .... اگه صدا صدای منه،نفس اگه نفس تو،بزار که اون خوش غیرتاش بدونن که "دل"، دل من دیگه دل نیست، دیگه دل نمیشه.نه دیگه ،این واسه ما، دل نمیشه...