صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا۟ السُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٍ ثُمَّ تَابُوا۟ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوٓا۟ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ(119)
[با اين همه] پروردگار تو نسبت به كساني كه به ناداني مرتكب گناه شده سپس توبه كرده و به صلاح آمدهاند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است(119)
إِنَّ إِبْرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(120)
به راستي ابراهيم پيشوايي مطيع خدا [و] حقگراي بود و از مشركان نبود(120)
شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَيٰهُ وَهَدَيٰهُ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(121)
[و] نعمتهاي او را شكرگزار بود [خدا] او را برگزيد و به راهي راست هدايتش كرد(121)
وَءَاتَيْنَٰهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الْءَاخِرَةِ لَمِنَ الصَّٰلِحِينَ(122)
و در دنيا به او نيكويي و [نعمت] داديم و در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود(122)
ثُمَّ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَٰهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(123)
سپس به تو وحي كرديم كه از آيين ابراهيم حقگراي پيروي كن [چرا كه] او از مشركان نبود(123)
إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَي الَّذِينَ اخْتَلَفُوا۟ فِيهِ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(124)
[بزرگداشت] شنبه بر كساني كه در باره آن اختلاف كردند مقرر گرديد و قطعا پروردگارت روز رستاخيز ميان آنها در باره چيزي كه در مورد آن اختلاف ميكردند داوري خواهد كرد(124)
ادْعُ إِلَيٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَٰدِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(125)
با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوهاي] كه نيكوتر است مجادله نماي در حقيقت پروردگار تو به [حال] كسي كه از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راهيافتگان [نيز] داناتر است(125)
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا۟ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّٰبِرِينَ(126)
و اگر عقوبت كرديد همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفتهايد [متجاوز را ] به عقوبت رسانيد و اگر صبر كنيد البته آن براي شكيبايان بهتر است(126)
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ(127)
و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق] خدا نيست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نيرنگ ميكنند دل تنگ مدار(127)
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا۟ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ(128)
در حقيقت خدا با كساني است كه پروا داشتهاند و [با] كساني [است] كه آنها نيكوكارند(128)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سُبْحَٰنَ الَّذِيٓ أَسْرَيٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِي بَٰرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَٰتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ(1)
منزه است آن [خدايي] كه بنده اش را شبانگاهي از مسجد الحرام به سوي مسجد الاقصي كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا از نشانه هاي خود به او بنمايانيم كه او همان شنواي بيناست(1)
وَءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ وَجَعَلْنَٰهُ هُدًي لِّبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا۟ مِن دُونِي وَكِيلًا(2)
و كتاب آسماني را به موسي داديم و آن را براي فرزندان اسرائيل رهنمودي گردانيديم كه زنهار غير از من كارسازي مگيريد(2)
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا(3)
[اي] فرزندان كساني كه [آنان را در كشتي] با نوح برداشتيم راستي كه او بنده اي سپاسگزار بود(3)
وَقَضَيْنَآ إِلَيٰ بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ فِي الْكِتَٰبِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا(4)
و در كتاب آسماني[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشي بسيار بزرگي برخواهيد خاست(4)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 119)
در اين آيه آن چنان كه روش قرآن است، درهاى بازگشت را به روى افراد فريب خورده و يا پشيمان مىگشايد، و مىگويد: «سپس پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهل اعمال بد انجام دادهاند، سپس بعد از آن توبه كردهاند و اصلاح و جبران نمودند، آرى پروردگارت بعد از اين توبه و اصلاح، آمرزنده و مهربان است» (ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ).
قابل توجه اين كه علت ارتكاب گناه را «جهالت» مىشمرد، چرا كه اين گونه افرادند كه پس از آگاهى به راه حق باز مىگردند.
ديگر اين كه: مسأله توبه را به توبه قلبى و ندامت درونى محدود نمىكند، بلكه اصلاح و جبران را مكمل توبه مىشمارد، تا اين فكر غلط را از مغز خود بيرون كنيم كه هزاران گناه را با يك جمله «استغفر اللّه» مىتوان جبران كرد.
(آيه 120)
ابراهيم به تنهايى يك امت بود! گفتيم اين سوره، سوره بيان نعمتهاست و هدف از آن تحريك حس شكرگزارى انسانهاست، به گونهاى كه آنها را به شناخت بخشنده اين همه نعمت برانگيزد.
در اين آيه سخن از يك مصداق كامل بنده شكرگزار خدا، يعنى «ابراهيم» قهرمان توحيد، به ميان آمده كه مخصوصا از اين نظر نيز براى مسلمانها عموما و عربها خصوصا الهام آفرين است كه او را پيشوا و مقتداى نخستين خود مىدانند.
از ميان صفات برجسته اين مرد بزرگ به پنج صفت اشاره شده است.
1- در آغاز مىگويد «ابراهيم خود امتى بود» (إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً).
آرى! ابراهيم يك امت بود، يك پيشواى بزرگ بود، يك مرد امت ساز بود، و در آن روز كه در محيط اجتماعيش كسى دم از توحيد نمىزد او منادى بزرگ توحيد بود.
2- وصف ديگر او (ابراهيم) اين بود كه «بنده مطيع خدا بود» (قانِتاً لِلَّهِ).
3- «او همواره در خط مستقيم اللّه و طريق حق، گام مىسپرد» (حَنِيفاً).
4- «او هرگز از مشركان نبود» و تمام زندگى و فكر و زواياى قلبش را تنها نور «اللّه» پر كرده بوده (وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 121)
پنجم: و به دنبال اين ويژگيها سر انجام او مردى بود كه: «همه نعمتهاى خدا را شكرگزارى مىكرد» (شاكِراً لِأَنْعُمِهِ).
و پس از بيان اين اوصاف پنجگانه به بيان پنج نتيجه مهم اين صفات پرداخته مىگويد: 1- «خداوند ابراهيم را (براى نبوت و ابلاغ دعوتش) برگزيد» (اجْتَباهُ).
2- «و (خدا) او را به راه راست هدايت كرد» و از هرگونه لغزش و انحراف حفظ نمود (وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
چرا كه هدايت الهى به دنبال لياقتها و شايستگيهايى است كه انسان از خود ظاهر مىسازد چون بىحساب چيزى به كسى نمىدهند.
(آيه 122)
سوم: «و ما در دنيا به او حسنه داديم» (وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً).
از مقام نبوت و رسالت گرفته، تا نعمتهاى مادى و فرزندان شايسته و مانند آن.
4- «و او در آخرت از صالحان است» (وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ).
و اين نشانه عظمت مقام صالحان است كه ابراهيم با اين همه مقام در زمره آنها محسوب مىشود، مگر نه اين كه خود ابراهيم از خدا اين تقاضا را كرده بود «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»: «خداوندا! نظر صائب به من عطا كن و مرا از صالحان قرار ده» (شعرا/ 83).
(آيه 123)
پنجم: آخرين امتيازى كه خدا به ابراهيم در برابر آن همه صفات برجسته داد اين بود كه مكتب او نه تنها براى اهل عصرش كه براى هميشه، مخصوصا براى امت اسلامى يك مكتب الهام بخش گرديد، به گونهاى كه قرآن مىگويد: «سپس به تو وحى فرستاديم كه از آيين ابراهيم، آيين خالص توحيد، پيروى كن» (ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً).
بار ديگر تأكيد مىكند «ابراهيم از مشركان نبود» (وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 124)
با توجه به آيات گذشته سؤالى در اينجا پيش مىآيد و آن اين كه اگر آيين اسلام آيين ابراهيم است و مسلمانان در بسيارى از مسائل از سنن ابراهيم پيروى مىكنند از جمله احترام روز جمعه، پس چرا يهود شنبه را عيد مىدانند و تعطيل مىكنند؟
اين آيه به پاسخ اين سؤال مىپردازد و مىگويد: تحريمهاى «روز شنبه (براى يهود) فقط به عنوان يك مجازات بود كه در آن هم اختلاف كردند» بعضى آن را پذيرفتند و بكلى دست از كار كشيدند و بعضى هم نسبت به آن بىاعتنايى كردند (إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ).
جريان از اين قرار بود كه طبق بعضى از روايات، موسى عليه السّلام بنى اسرائيل را دعوت به احترام و تعطيل روز جمعه كرد كه آيين ابراهيم بود، اما آنها به بهانهاى از آن سر باز زدند و روز شنبه را ترجيح دادند، خداوند روز شنبه را براى آنها قرار داد، اما توأم با شدت عمل و محدوديتها، بنابراين به تعطيلى روز شنبه نبايد استناد كنيد، چرا كه جنبه فوق العاده و مجازات داشته است، و بهترين دليل بر اين مسأله اين است كه يهود حتى در اين روز انتخابى خود نيز اختلاف كردند، گروهى آن را ارج نهادند و احترام نمودند و گروهى نيز احترام آن را شكستند، و به كسب و كار پرداختند و به مجازات الهى گرفتار شدند «1».
در پايان آيه مىفرمايد: «و پروردگارت روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها داورى مىكند» (وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).
(آيه 125)
ده دستور مهم اخلاقى در مقابله با مخالفان: در لابلاى آيات مختلف اين سوره بحثهاى گوناگونى گاهى ملايم و گاهى تند، با مشركان و يهود و بطور كلى با گروههاى مختلف به ميان آمد، مخصوصا در آيات اخير عمق و شدت بيشترى داشت.
در پايان اين بحثها كه پايان سوره «نحل» محسوب مىشود يك رشته دستورات مهم اخلاقى از نظر برخورد منطقى، و طرز بحث، چگونگى كيفر و عفو، و نحوه ايستادگى در برابر توطئهها و مانند آن، بيان شده است كه مىتوان آن را به عنوان اصول تاكتيكى و روش مبارزه در مقابل مخالفين در اسلام نامگذارى كرد و به عنوان يك قانون كلى در هر زمان و در همه جا از آن استفاده نمود.
اين برنامه به ترتيب زير در ده اصل خلاصه مىشود.
1- نخست مىگويد: «به وسيله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن» (ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ).
نخستين گام در دعوت به سوى حق، استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت درآوردن آن و بيدار ساختن عقلهاى خفته نخستين گام محسوب مىشود.
2- «و به وسيله اندرزهاى نيكو» (وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).
يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن مىتوان تودههاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
3- «و با آنها (مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره پرداز» (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).
و اين سومين گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و بايد از طريق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذيرش حق پيدا كنند.
و در پايان آيه اضافه مىكند: «پروردگارت از هر كسى بهتر مىداند، چه كسى از راه او گمراه شده است و چه كسانى هدايت يافتهاند» (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ).
اشاره به اين كه وظيفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه كسانى سر انجام هدايت مىشوند، و چه كسانى در طريق ضلالت پافشارى خواهند كرد آن را تنها خدا مىداند و بس.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 126)
چهارم: تاكنون سخن از اين بود كه در يك بحث منطقى، عاطفى و يا مناظره معقول با مخالفان شركت كنيم، اما اگر كار از اين فراتر رفت و درگيرى حاصل شد و آنها دست به تعدى و تجاوز زدند، در اينجا دستور مىدهد: «اگر خواستيد مجازات كنيد فقط به مقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد» و نه بيشتر از آن (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ).
5- «ولى اگر شكيبايى پيشه كنيد (و عفو و گذشت) اين كار براى شكيبايان بهتر است» (وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ).
در بعضى از روايات مىخوانيم كه اين آيه در جنگ «احد» نازل شده، هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وضع دردناك شهادت عمويش حمزة بن عبد المطلب را ديد (كه دشمن به كشتن او قناعت نكرده، بلكه سينه و پهلوى او را با قساوت عجيبى دريده، و كبد يا قلب او را بيرون كشيده است، و گوش و بينى او را قطع نموده بسيار منقلب و ناراحت شد و) فرمود: «خدايا! حمد از آن توست و شكايت به تو مىآورم، و تو در برابر آنچه مىبينم يار و مددكار مايى».
سپس فرمود: «اگر من بر آنها چيره شوم آنها را مثله مىكنم، آنها را مثله مىكنم، آنها را مثله مىكنم».
در اين هنگام آيه فوق نازل شد.
بلافاصله پيامبر عرض كرد:
«اصبر اصبر»: «خدايا! صبر مىكنم، صبر مىكنم»! با اين كه اين لحظه شايد دردناكترين لحظهاى بود كه در تمام عمر، بر پيامبر گذشت، ولى باز پيامبر بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم كه راه عفو و گذشت بود انتخاب كرد.
(آيه 127)
ششم: اين عفو و گذشت و صبر و شكيبايى در صورتى اثر قطعى خواهد گذارد كه بدون هيچ چشمداشتى انجام پذيرد يعنى فقط به خاطر خدا باشد، و لذا قرآن اضافه مىكند: «شكيبايى پيشه كن و اين شكيبايى تو جز براى خدا (و به توفيق پروردگار) نمىتواند باشد» (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ).
7- هرگاه تمام اين زحمات در زمينه تبليغ و دعوت به سوى خدا و در زمينه عفو و گذشت و شكيبايى كارگر نيفتاد باز نبايد مأيوس و دلسرد شد، و يا بىتابى و جزع نمود، بلكه بايد با حوصله و خونسردى هر چه بيشتر همچنان به تبليغ ادامه داد، لذا در هفتمين دستور مىگويد: «بر آنها اندوهگين مباش» (وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ).
8- با تمام اين اوصاف باز ممكن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشههاى خطرناك بپردازد، در چنين شرايطى موضعگيرى صحيح همان است كه قرآن مىگويد: «و به خاطر (كارهاى) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئههاى آنها، در تنگنا قرار مگير» (وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ).
چرا كه تكيهگاه شما خداست و با استمداد از نيروى ايمان و استقامت و پشتكار و عقل مىتوانيد اين توطئهها را خنثى كنيد و نقش بر آب.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-7.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 128)
آخرين آيه كه سوره نحل با آن پايان مىگيرد به نهمين و دهمين برنامه اشاره كرده، مىگويد:
9- «خداوند با كسانى است كه تقوا را پيشه كنند» (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا).
«تقوا» در همه ابعاد و در مفهوم وسيعش، از جمله تقوا در برابر مخالفان، يعنى حتى در برابر دشمن بايد اصول اخلاق اسلامى را رعايت كرد، با اسيران معامله اسلامى نمود، با منحرفان رعايت انصاف و ادب كرد، از دروغ و تهمت پرهيز نمود، و حتى در ميدان جنگ همان گونه كه در اصول تعليمات جنگى اسلام وارد شده است بايد تقوا و موازين اسلامى حفظ شود: به بىدفاعان نبايد حمله كرد، متعرض كودكان و پيران از كار افتاده نبايد شد، حتى چهارپايان را نبايد از بين برد، مزارع را نبايد نابود كرد، آب را نبايد به روى دشمن قطع نمود خلاصه تقوا و رعايت اصول عدالت در برابر دوست و دشمن عموما بايد انجام گيرد و اجرا شود.
10- «و (خداوند) با كسانى است كه نيكوكارند» (وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ).
احسان و نيكى اگر به موقع و در جاى خود انجام پذيرد، يكى از بهترين روشهاى مبارزه است، و تاريخ اسلام پر است از مظاهر اين برنامه، مثل رفتارى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با مشركان «مكّه» بعد از فتح نمود.
دقت در موارد ده گانه برنامه فوق كه تمام خطوط اصلى و فرعى برخورد با مخالفان را مشخص مىكند نشان مىدهد كه از تمام اصول منطقى، عاطفى، روانى، تاكتيكى و خلاصه همه امورى كه سبب نفوذ در مخالفين مىگردد بايد استفاده كرد.
و اگر مسلمانان در برابر مخالفان خود اين برنامه جامع الاطراف را به كار مىبستند، شايد امروز اسلام سراسر جهان يا بخش عمده آن را فراگرفته بود.
«پايان سوره نحل»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-7.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
آغاز جزء پانزدهم قرآن مجيد
سوره اسراء [17]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 111 آيه است
قبل از ورود در تفسير اين سوره توجه به چند نكته لازم است:
1- نامهاى اين سوره:
نام مشهور اين سوره «بنى اسرائيل» است و نامهاى ديگرى نيز از قبيل «اسراء» و «سبحان» دارد.
اگر نام «بنى اسرائيل» بر آن گذارده شده به خاطر آن است كه بخش قابل ملاحظهاى در آغاز و پايان اين سوره پيرامون بنى اسرائيل است.
و اگر به آن «اسراء» گفته مىشود به خاطر نخستين آيه آن است كه پيرامون اسراء (معراج) پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مىگويد، و «سبحان» نيز از نخستين كلمه اين سوره گرفته شده است.
2- محتواى سوره:
اين سوره بنابر مشهور در مكّه نازل شده و طبعا ويژگيهاى سورههاى مكّى در آن جمع است، و بطور كلى مىتوان گفت آيات اين سوره بر چند محور زير دور مىزند.
1- دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نيز معراج.
2- بحثهائى مربوط به معاد، مسأله كيفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن.
3- بخشى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل.
4- مسأله آزادى اراده و اختيار.
5- مسأله حساب و كتاب در زندگى اين جهان.
6- حق شناسى در همه سطوح، مخصوصا در باره خويشاوندان، و بخصوص پدر و مادر.
7- تحريم «اسراف و تبذير» و «بخل» و «فرزندكشى» و «زنا» و «خوردن مال يتيمان» و «كم فروشى» و «تكبر» و «خونريزى».
8- بحثهايى در زمينه توحيد و خداشناسى.
9- مبارزه با هرگونه لجاجت در برابر حق.
10- شخصيت انسان و فضيلت و برترى او بر مخلوقات ديگر.
11- تأثير قرآن براى درمان هرگونه بيمارى اخلاقى و اجتماعى.
12- اعجاز قرآن و عدم توانايى مقابله با آن.
13- وسوسههاى شيطان و هشدار به همه مؤمنان.
14- بخشى از تعليمات مختلف اخلاقى.
15- و سر انجام فرازهايى از تاريخ پيامبران به عنوان درسهاى عبرتى براى همه انسانها و شاهدى براى مسائل مزبور.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread322.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
- فضيلت تلاوت سوره:
در روايات اجر و پاداش فراوانى براى كسى كه اين سوره را بخواند نقل شده از جمله اين كه: در روايتى از امام صادق عليه السّلام چنين مىخوانيم: «كسى كه سوره بنى اسرائيل را هر شب جمعه بخواند از دنيا نخواهد رفت تا اين كه قائم را درك كند و از يارانش خواهد بود».
كرارا گفتهايم اين پاداشها و فضيلتها هرگز براى خواندن تنها نيست، بلكه خواندنى است كه توأم با تفكر و انديشه و سپس الهام گرفتن براى عمل بوده باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
معراجگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله! نخستين آيه اين سوره از مسأله «اسرا» يعنى، سفر شبانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از «مسجد الحرام» به «مسجد اقصى» (بيت المقدس) كه مقدمهاى براى معراج بوده است سخن مىگويد، اين سفر كه در يك شب و مدت كوتاهى صورت گرفت حد اقل در شرايط آن زمان از طرق عادى به هيچ وجه امكانپذير نبود، و جنبه اعجاز آميز و كاملا خارق العاده داشت.
نخست مىگويد: «منزّه است آن خداوندى كه بندهاش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى- كه گردا گردش را پربركت ساختهايم- برد» (سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ).
اين سير شبانه خارق العاده «به خاطر آن بود كه بخشى از آيات عظمت خود را به او نشان دهيم» (لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا).
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سير در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آيات بيّنات عظمت بيشترى داد تا آمادگى فزونترى براى هدايت انسانها پيدا كند.
و در پايان اضافه مىكند: «خداوند شنوا و بيناست» «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).
اشاره به اين كه اگر خداوند پيامبرش را براى اين افتخار برگزيد بىدليل نبود، زيرا او گفتار و كردارى آنچنان پاك و شايسته داشت كه اين لباس بر قامتش كاملا زيبا بود، خداوند گفتار پيامبرش را شنيده و كردار او را ديده و لياقتش را براى اين مقام پذيرفته بود «1».
____
(1) مشهور و معروف در ميان دانشمندان اسلام اين است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به هنگامى كه در مكّه بود در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى در بيت المقدس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمانها صعود كرد، و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مكّه بازگشت. و نيز مشهور و معروف آن است كه اين سير زمينى و آسمانى را با جسم و روح توأما انجام داد.
در زمينه «معراج» مطالب ديگرى هست كه به خواست خدا در ذيل سوره «نجم» خواهد آمد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread322.html
پاسخ : صفحه ی 161 از قرآن کریم شامل آیات 119 تا 128 از سوره ی نحل و آیات 1 تا 4 از سوره ی اسرا
(آيه 2)
از آنجا كه نخستين آيه اين سوره از سير پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مىگفت، و اين گونه موضوعات غالبا از طرف مشركان و مخالفان مورد انكار واقع مىشد كه چگونه ممكن است پيامبرى از ميان ما برخيزد كه اين همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اينجا اشاره به دعوت موسى و كتاب آسمانى او مىكند تا معلوم شود اين برنامه رسالت چيز نوظهورى نيست، همچنين مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشركان نيز در تاريخ گذشته مخصوصا تاريخ بنى اسرائيل، سابقه دارد.
آيه مىگويد: «و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم» (وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ).
«و آن را مايه هدايت بنى اسرائيل قرار داديم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ).
بدون شك منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است كه خداوند براى هدايت بنى اسرائيل در اختيار موسى (ع) گذاشت.
سپس به هدف اساسى بعثت پيامبران از جمله موسى اشاره مىكند كه به آنها گفتيم: «غير مرا و كيل و تكيهگاه خود قرار ندهيد» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا).
اين يكى از شاخههاى اصلى توحيد است، توحيد در عمل كه نشانه توحيد در عقيده است، كسى كه مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مىداند به غير او تكيه نخواهد كرد.
(آيه 3)
در اين آيه براى اين كه عواطف بنى اسرائيل را در رابطه با شكرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصا نعمت معنوى و روحانى كتاب آسمانى برانگيزد آنها را مخاطب ساخته، مىگويد: «اى فرزندان كسانى كه با نوح در كشتى حمل كرديم»! (ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).
فراموش نكنيد كه: «نوح بنده شكرگزارى بود» (إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً).
شما كه فرزندان ياران نوح هستيد چرا به همان برنامه نياكان با ايمانتان اقتدا نكنيد؟ چرا در راه كفران گام بگذاريد؟!
(آيه 4)
سپس به ذكر گوشهاى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل پرداخته، مىگويد: «و ما در كتاب (تورات) به بنى اسرائيل اعلام كرديم كه شما در زمين، دو بار فساد خواهيد كرد، و راه طغيان بزرگى را در پيش خواهيد گرفت» (وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً).
منظور از كلمه «الارض» به قرينه آيات بعد سرزمين مقدس فلسطين است كه «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread322.html
صفحه ی 162 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 18 از سوره ی اسرا
صفحه ی 162 از قرآن کریم شامل آیات 5 تا 18 از سوره ی اسرا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ أُولَيٰهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَآ أُو۟لِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا۟ خِلَٰلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا(5)
پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگاني از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مي گماريم تا ميان خانه ها[يتان براي قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحقق يافتني است(5)
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَٰكُم بِأَمْوَٰلٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَٰكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا(6)
پس [از چندي] دوباره شما را بر آنان چيره مي كنيم و شما را با اموال و پسران ياري مي دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مي گردانيم(6)
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الْءَاخِرَةِ لِيَسُۥُٓٔوا۟ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا۟ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا۟ مَا عَلَوْا۟ تَتْبِيرًا(7)
اگر نيكي كنيد به خود نيكي كرده ايد و اگر بدي كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند(7)
عَسَيٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَٰفِرِينَ حَصِيرًا(8)
اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند و[لي] اگر [به گناه] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمي گرديم و دوزخ را براي كافران زندان قرار داديم(8)
إِنَّ هَٰذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا(9)
قطعا اين قرآن به [آييني] كه خود پايدارتر است راه مي نمايد و به آن مؤمناني كه كارهاي شايسته مي كنند مژده مي دهد كه پاداشي بزرگ برايشان خواهد بود(9)
وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْءَاخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا(10)
و اينكه براي كساني كه به آخرت ايمان نمي آورند عذابي پر درد آماده كرده ايم(10)
وَيَدْعُ الْإِنسَٰنُ بِالشَّرِّ دُعَآءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنسَٰنُ عَجُولًا(11)
و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مي خواند [پيشامد] بد را مي خواند و انسان همواره شتابزده است(11)
وَجَعَلْنَا الَّيْلَ وَالنَّهَارَ ءَايَتَيْنِ فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ الَّيْلِ وَجَعَلْنَآ ءَايَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا۟ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَٰهُ تَفْصِيلًا(12)
و شب و روز را دو نشانه قرار داديم نشانه شب را تيره گون و نشانه روز را روشني بخش گردانيديم تا [در آن] فضلي از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد و هر چيزي را به روشني باز نموديم(12)
وَكُلَّ إِنسَٰنٍ أَلْزَمْنَٰهُ طَٰٓئِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ كِتَٰبًا يَلْقَيٰهُ مَنشُورًا(13)
و كارنامه هر انساني را به گردن او بسته ايم و روز قيامت براي او نامه اي كه آن را گشاده مي بيند بيرون مي آوريم(13)
اقْرَأْ كِتَٰبَكَ كَفَيٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا(14)
نامه ات را بخوان كافي است كه امروز خودت حسابرس خود باشي(14)
مَّنِ اهْتَدَيٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَيٰ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّيٰ نَبْعَثَ رَسُولًا(15)
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارنده اي بار گناه ديگري را بر نمي دارد و ما تا پيامبري برنينگيزيم به عذاب نمي پردازيم(15)
وَإِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا۟ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَٰهَا تَدْمِيرًا(16)
و چون بخواهيم شهري را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مي داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم(16)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنۢ بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَيٰ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًۢا بَصِيرًا(17)
و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست(17)
مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَيٰهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا(18)
هر كس خواهان [دنياي] زودگذر است به زودي هر كه را خواهيم [نصيبي] از آن مي دهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براي او مقرر مي داريم(18)
صدق الله العلي العظيم