صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْكَٰذِبُونَ(105)
تنها كساني دروغپردازي ميكنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند(105)
مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنۢ بَعْدِ إِيمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّۢ بِالْإِيمَٰنِ وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(106)
هر كس پس از ايمان آوردن خود به خدا كفر ورزد [عذابي سختخواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و[لي] قلبش به ايمان اطمينان دارد ليكن هر كه سينهاش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابي بزرگ خواهد بود(106)
ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا۟ الْحَيَوٰةَ الدُّنْيَا عَلَي الْءَاخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَٰفِرِينَ(107)
زيرا آنان زندگي دنيا را بر آخرت برتري دادند و [هم] اينكه خدا گروه كافران را هدايت نميكند(107)
أُو۟لَٰٓئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَٰرِهِمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْغَٰفِلُونَ(108)
آنان كسانياند كه خدا بر دلها و گوش و ديدگانشان مهر نهاده و آنان خود غافلانند(108)
لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْءَاخِرَةِ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(109)
شك نيست كه آنها در آخرت همان زيانكارانند(109)
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا۟ مِنۢ بَعْدِ مَا فُتِنُوا۟ ثُمَّ جَٰهَدُوا۟ وَصَبَرُوٓا۟ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ(110)
با اين حال پروردگار تو نسبت به كساني كه پس از [آن همه] زجر كشيدن هجرت كرده و سپس جهاد نمودند و صبر پيشه ساختند پروردگارت [نسبت به آنان] بعد از آن [همه مصايب] قطعا آمرزنده و مهربان است(110)
۞ يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَٰدِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّيٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(111)
[ياد كن] روزي را كه هر كس ميآيد [و] از خود دفاع ميكند و هر كس به آنچه كرده بي كم و كاست پاداش مييابد و بر آنان ستم نميرود(111)
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ ءَامِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَٰقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا۟ يَصْنَعُونَ(112)
و خدا شهري را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان ميرسيد پس [ساكنانش] نعمتهاي خدا را ناسپاسي كردند و خدا هم به سزاي آنچه انجام ميدادند طعم گرسنگي و هراس را به [مردم] آن چشانيد(112)
وَلَقَدْ جَآءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَٰلِمُونَ(113)
و به يقين فرستادهاي از خودشان برايشان آمد اما او را تكذيب كردند پس در حالي كه ظالم بودند آنان را عذاب فرو گرفت(113)
فَكُلُوا۟ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا۟ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ(114)
پس از آنچه خدا شما را روزي كرده استحلال [و] پاكيزه بخوريد و نعمتخدا را اگر تنها او را ميپرستيد شكر گزاريد(114)
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(115)
جز اين نيست كه [خدا] مردار و خون و گوشتخوك و آنچه را كه نام غير خدا بر آن برده شده حرام گردانيده است [با اين همه] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزير شود و سركش و زيادهخواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است(115)
وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا۟ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ(116)
و براي آنچه زبان شما به دروغ ميپردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد زيرا كساني كه بر خدا دروغ ميبندند رستگار نميشوند(116)
مَتَٰعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(117)
[ايشان راست] اندك بهرهاي و[لي] عذابشان پر درد است(117)
وَعَلَي الَّذِينَ هَادُوا۟ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَٰهُمْ وَلَٰكِن كَانُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(118)
و بر كساني كه يهودي شدند آنچه را قبلا بر تو حكايت كرديم حرام گردانيديم و ما بر آنان ستم نكرديم بلكه آنها به خود ستم ميكردند(118)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 105)
و در اين آيه اضافه مىكند: «تنها كسانى (به مردان حق) دروغ مىبندند كه ايمان به آيات الهى ندارند، و دروغگويان واقعى آنها هستند» (إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ).
و چه دروغى از اين بزرگتر كه انسان به مردان حق اتهام ببندد و ميان آنها و انسانهايى كه تشنه حقيقتند، سدّ و مانعى ايجاد كند.
زشتى دروغ از ديدگاه اسلام- آيه فوق از آيات تكان دهندهاى است كه در زمينه زشتى دروغ سخن مىگويد و دروغگويان را در سر حدّ كافران و منكران آيات الهى قرار مىدهد.
اصولا در تعليمات اسلام به مسأله راستگويى و مبارزه با كذب و دروغ فوق العاده اهميت داده شده است. تا جايى كه در روايات اسلامى دروغ به عنوان «كليد گناهان» و راستگويى به عنوان «برات بهشت» شمرده شده است.
على عليه السّلام مىفرمايد: «راستگويى دعوت به نيكوكارى مىكند، و نيكوكارى دعوت به بهشت».
و نيز امام عسكرى عليه السّلام مىفرمايد: «تمام پليديها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن دروغ است».
در حديث ديگرى از على عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «انسان هيچگاه طعم ايمان را نمىچشد تا دروغ را ترك گويد خواه شوخى باشد يا جدّى».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 106)
شأن نزول:
اين آيه در مورد گروهى از مسلمانان نازل گرديد كه در چنگال مشركان گرفتار شدند و آنها را مجبور به بازگشت از اسلام و اظهار كلمات كفر و شرك كردند.
آنها «عمار» و پدرش «ياسر» و مادرش «سميّه» و «صهيب» و «بلال» و «خبّاب» بودند پدر و مادر عمار در اين ماجرا سخت مقاومت كردند و كشته شدند، ولى عمار كه جوان بود آنچه را مشركان مىخواستند به زبان آورد.
اين خبر در ميان مسلمانان پيچيد، بعضى غائبانه عمار را محكوم كردند و گفتند: عمار از اسلام بيرون رفته و كافر شده، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چنين نيست.
چيزى نگذشت كه عمار گريه كنان به خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مگر چه شده است؟
عرض كرد: اى پيامبر! بسيار بد شده دست از سرم برنداشتند تا نسبت به شما جسارت كردم و بتهاى آنها را به نيكى ياد نمودم! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با دست مباركش اشك از چشمان عمّار پاك مىكرد و مىگفت: اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند، آنچه مىخواهند بگو- و جان خود را از خطر رهايى بخش.
در اين هنگام آيه نازل گرديد و مسائل را در اين رابطه روشن ساخت.
تفسير:
بازگشت كنندگان از اسلام (مرتدّين)- در تكميل بحث آيات گذشته كه سخن از برنامههاى مختلف مشركان و كفّار در ميان بود، در اينجا به گروهى ديگر از كفار يعنى، «مرتدين» و بازگشت كنندگان از اسلام اشاره مىكند، مىگويد: «كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند- به جز آنها كه تحت فشار و اجبار اظهار كفر كردهاند در حالى كه قلبشان مملو از ايمان است- آرى چنين اشخاصى كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظيمى در انتظارشان» (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).
در واقع در اينجا اشاره به دو گروه از كسانى است كه بعد از پذيرش اسلام راه كفر را پيش مىگيرند.
نخست آنها كه در چنگال دشمنان بىمنطق گرفتار مىشوند و تحت فشار و شكنجه آنها اعلام بيزارى از اسلام و وفادارى به كفر مىكنند، در حالى كه آنچه مىگويند تنها با زبان است و قلبشان مالامال از ايمان مىباشد، اين گروه مسلما مورد عفوند، بلكه اصلا گناهى از آنها سر نزده است، اين همان «تقيه» مجاز است كه براى حفظ جان و ذخيره كردن نيروها براى خدمت بيشتر در راه خدا در اسلام مجاز شناخته شده است.
گروه دوم كسانى هستند كه به راستى دريچههاى قلب خود را به روى كفر و بىايمانى مىگشايند، و مسير عقيدتى خود را به كلى عوض مىكنند، اينها هم گرفتار غضب خدا و هم «عذاب عظيم» او مىشوند. چرا كه اين عمل موجب تزلزل جامعه اسلامى مىگردد و يك نوع قيام بر ضد رژيم و حكومت اسلامى محسوب مىشود و غالبا دليل بر سوء نيت است، و سبب مىشود كه اسرار جامعه اسلامى به دست دشمنان افتد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 107)
اين آيه دليل مرتد شدن آنها را چنين بازگو مىكند: «اين به خاطر آن است كه آنها زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح دادند» و به همين جهت بار ديگر در طريق كفر گام نهادند (ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ).
«و خداوند قوم كافر را (كه در كفر و انكار اصرار مىورزند) هدايت نمىكند» (وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ).
و بطور خلاصه هنگامى كه آنها اسلام آوردند، موقتا پارهاى از منافع ماديشان به خطر افتاد، و از آنجا كه به دنيا عشق مىورزيدند از ايمان خود پشيمان گشتند و مجددا به سوى كفر بازگشتند.
بديهى است چنين جمعيتى كه از درون وجودشان كششى به سوى ايمان نيست، مشمول هدايت الهى نمىشوند.
(آيه 108)
اين آيه دليل عدم هدايت آنها را چنين شرح مىدهد: «آنها كسانى هستند كه خدا بر قلب و گوش و چشمشان مهر نهاده» آن چنان كه از ديدن و شنيدن و درك حق محروم ماندهاند (أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ).
و روشن است «چنين افرادى (با از دست دادن تمام ابزار شناخت) غافلان واقعى هستند» (أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ). زيرا اعمال خلاف و انواع گناهان آثار سوئى روى حس تشخيص و درك انسان مىگذارد و سر انجام كارش به جايى مىرسد كه دريچه روح او به روى همه حقايق بسته مىشود.
(آيه 109)
در اين آيه نتيجه كار آنها چنين ترسيم شده است: «ناچار و قطعا آنها در آخرت زيانكارانند» (لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چه زيان و خسرانى از اين بدتر كه انسان همه امكانات لازم را براى هدايت و سعادت جاويدان در دست داشته باشد، و بر اثر هوى و هوس همه اين سرمايهها را از دست بدهد.
(آيه 110)
و از آنجا كه در برابر دو گروه گذشته يعنى آنها كه تحت فشار دشمن كلمات كفرآميز را به عنوان «تقيه» بيان كردند و آنها كه با تمام ميل به كفر بازگشتند، گروه سومى وجود دارند كه همان فريب خوردگانند.
اين آيه به وضع آنها اشاره كرده، مىگويد: سپس پروردگار تو نسبت به كسانى كه بعد از فريب خوردن (به ايمان بازگشتند و) هجرت كردند، سپس جهاد كردند و در راه خدا استقامت نمودند پروردگارت، بعد از انجام اين كارها، بخشنده و مهربان است» و آنها را مشمول رحمت خود مىسازد (ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ).
اين آيه دليل روشنى است براى قبول توبه مرتد ملّى.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
درمورد ایه 107:انسان نه باید دنیاشو فدای اخرت کنه ونه اخرتشو فدای دنیا کنه بلکه باید تعادل را در پیش گیرد. اگر انسان عاشق هرچیزی شد خدا به همان چیزواگذاریش میکند.
کسانی که از صبح تاشب دنبال دنیا میدوند(نه به صورت متعادل) هیچ وقت سیر نمیشن وهمیشه گمشدهای دارند.واقعا ازخدا بخواهیم که ما را از این تعلقات دنیا ازادکنه. ایشالا.
غلام همت انم که زیر چرخ کبود زهرچه رنگ تعلق پذیرد ازاداست[golrooz]
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 111)
سر انجام به عنوان يك هشدار عمومى مىگويد: «به ياد آوريد روزى را كه هر كس (در فكر خويشتن است و تنها) به دفاع از خود بر مىخيزد» تا خود را از عذاب و مجازات دردناكش رهايى بخشد (يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها).
ولى اين دست و پاها بيهوده است «و (در آنجا) نتيجه اعمال هر كسى بىكم و كاست به او داده مىشود» (وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ).
«و به آنها ظلم نخواهد شد» (وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).
(آيه 112)
آنها كه كفران كردند و گرفتار شدند: كرارا گفتهايم كه اين سوره، سوره نعمتهاست، نعمتهاى معنوى و مادى، در اين آيه نتيجه كفران نعمتهاى الهى را در قالب يك مثال عينى مىخوانيم.
نخست مىگويد: «و خداوند (براى آنها كه ناسپاسى نعمت مىكنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را كه در نهايت امن و امان بوده» (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً).
اين آبادى آن چنان امن و امان بود كه ساكنانش «با اطمينان در آن زندگى داشتند» و هرگز مجبور به مهاجرت و كوچ كردن نبودند (مُطْمَئِنَّةً).
علاوه بر نعمت امنيت و اطمينان، «انواع روزيهاى مورد نيازش بطور وافر از هر مكانى به سوى آن مىآمد» (يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ).
«اما سر انجام اين آبادى (ساكناش) كفران نعمتهاى خدا كردند و خدا لباس گرسنگى و ترس را به خاطر اعمالشان بر اندام آنها پوشانيد» (فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ).
در حقيقت همان گونه كه در آغاز، نعمت امنيت و رفاه تمام وجود آنها را پر كرده بود، در پايان نيز بر اثر كفران، فقر و ناامنى به جاى آن نشست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 113)
نه تنها نعمتهاى مادى آنها در حد كمال بود كه از نعمتهاى معنوى يعنى وجود فرستاده خدا و تعليمات آسمانى او نيز برخوردار بودند «و پيامبرى از خود آنها به سوى آنها آمد (و آنها را به آيين حق دعوت كرد و اتمام حجت نمود) ولى آنها به تكذيبش پرداختند» (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ).
«پس در اين هنگام عذاب الهى آنها را فرو گرفت، در حالى كه آنها ظالم و ستمگر بودند» (فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ).
(آيه 114)
با مشاهده چنين نمونههاى زنده و روشنى شما در راه آن غافلان و ظالمان و كفران كنندگان نعمتهاى الهى گام ننهيد «شما از آنچه خدا روزيتان كرده است حلال و پاكيزه بخوريد و شكر نعمتهاى او را به جا آوريد اگر او را مىپرستيد» (فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ).
اين داستان احتمالا مربوط به گروهى از بنى اسرائيل بوده است كه در منطقه آبادى مىزيستند و بر اثر كفران نعمت گرفتار قحطى و ناامنى شدند.
شاهد اين سخن، حديثى است كه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه فرمود:
«گروهى از بنى اسرائيل آن قدر زندگى مرفهى داشتند كه حتى از مواد غذايى مجسمههاى كوچك مىساختند و گاهى با آن بدن خود را نيز پاك مىكردند، اما سر انجام كار آنها به جايى رسيد كه مجبور شدند همان مواد غذايى آلوده را بخورند و اين همان است كه خداوند در قرآن فرموده: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً ...» و اين هشدارى است به همه افراد و ملتهايى كه غرق نعمتهاى الهى هستند تا بدانند هرگونه اسراف و تبذير و تضييع نعمتها جريمه دارد جريمهاى بسيار سنگين.
اين هشدارى است به آنها كه هميشه نيمى از غذاى اضافى خود را به زبالهدانها مىريزند.
و هشدارى است به آنها كه مواد غذايى را در خانهها براى مصرف شخصى و در انبارها براى گرانتر فروختن، آن قدر ذخيره مىكنند كه مىگندد و فاسد مىشود اما حاضر نيستند به نرخ ارزانتر در اختيار ديگران بگذارند! آرى! اينها همه در پيشگاه خدا مجازات و جريمه دارد و كمترين مجازات آن سلب اين مواهب است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 115)
دروغگويان هرگز رستگار نخواهند شد: از آنجا كه در آيات گذشته سخن از نعمتهاى پاكيزه الهى و شكر اين نعمتها به ميان آمده بود اين آيه در تعقيب آنها، از محرمات واقعى و محرمات غير واقعى كه از طريق بدعت در آيين خدا تحريم شده بودند، سخن مىگويد تا اين حلقه تكميل گردد.
نخست مىگويد: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا سر بريدهاند بر شما حرام كرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ).
اما آلودگى سه مورد اول، امروز بر كسى پوشيده نيست، مردار منبع انواع ميكربهاست، و خون نيز از تمام اجزاء بدن از نظر فعاليت ميكربها آلودهتر است، و گوشت خوك نيز عاملى براى چند نوع بيمارى خطرناك است.
اما حيواناتى كه با نام غير «اللّه» ذبح مىشوند فلسفه تحريم آن جنبه بهداشتى نيست، بلكه جنبه اخلاقى و معنوى دارد. چرا كه از يك سو مبارزهاى است با آيين شرك و بت پرستى و از سوى ديگر توجهى است به آفريننده اين نعمتها.
ضمنا از مجموع محتواى اين آيه و آيات بعد، اين نكته استفاده مىشود كه اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصيه مىكند، نه مانند گياهخواران اين منبع غذايى را بكلى تحريم كرده، و نه مانند مردم عصر جاهليت و گروهى از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتى (حتى سوسمار و خرچنگ و انواع كرمها) را مىدهد.
و در پايان آيه همان گونه كه روش قرآن در بسيارى از موارد است، موارد استثناء را بيان كرده، مىگويد: «اما كسانى كه ناچار شوند (از خوردن گوشتهاى حرام فى المثل در بيابانى بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالى كه تجاوز و تعدّى از حدّ ننمايند (خدا آنها را مىبخشد چرا كه) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
(آيه 116)
اين آيه بحثى را كه در زمينه تحريمهاى بىدليل مشركان كه بطور ضمنى قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح مىدهد و مىگويد: «به خاطر دروغى كه زبانهاى شما توصيف مىكند نگوييد اين حلال است و آن حرام، تا چيزى را به دروغ بر خدا افترا ببنديد» (وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ).
يعنى اين يك دروغ آشكار است كه تنها از زبان شما تراوش كرده اشيايى را از پيش خود حلال مىكنيد، و اشيايى را حرام- اشاره به چهارپايانى بوده كه بعضى را بر خود تحريم مىكردند و بعضى را حلال مىدانستند و قسمتى را به بتها اختصاص مىدادند.
آيا خداوند به شما چنين حقى داده است، كه قانونگزارى كنيد؟ و يا اين كه افكار خرافى و تقليدهاى كوركورانه، شما را به چنين بدعتهايى واداشته است؟! در پايان آيه به عنوان يك اخطار جدى مىگويد: «كسانى كه به خدا دروغ و افترا مىبندند هيچگاه رستگار نخواهند شد» (إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ).
اصولا دروغ و افترا مايه بدبختى و نارستگارى است، در باره هر كس كه باشد تا چه رسد به اين كه در باره خداوند بزرگ صورت گيرد.
(آيه 117)
اين آيه عدم رستگارى را چنين توضيح مىدهد: «بهره كمى است (كه در اين دنيا نصيبشان مىشود)، و عذاب دردناكى در انتظار آنان است» (مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
اين متاع قليل، ممكن است اشاره به جنينهاى مرده حيوانات باشد كه براى خود حلال مىشمردند، و از گوشت آن استفاده مىكردند.
(آيه 118)
در اينجا ممكن است سؤالى، طرح شود كه چرا غير از آن چهار چيز كه در بالا گفته شد، اشياء ديگرى از حيوانات بر قوم يهود حرام بوده است؟
اين آيه گويا به پاسخ اين سؤال پرداخته، مىگويد: «ما بر يهود (علاوه بر آن چهار مورد) چيزهايى را كه قبلا براى تو شرح داديم تحريم كرديم» (وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ).
اشاره به امورى است كه در آيه 146 سوره انعام آمده: «بر يهوديان هر حيوان ناخندارى را حرام كرديم (اشاره به حيواناتى است كه سمّ يكپارچه دارند همچون اسب) و از گاو و گوسفند، پيه و چربيشان را تحريم نموديم، مگر چربيهايى را كه بر پشت آنها قرار داشت، و يا در لابلاى امعاء، و دو طرف پهلوها، و يا با استخوان آميخته بود، اين را به خاطر ظلم و ستم آنها، به عنوان كيفر، قرار داديم و ما راست مىگوييم».
در حقيقت اين محرمات اضافى جنبه مجازات و كيفر در برابر مظالم و ستمهاى يهود داشته، و لذا در پايان آيه اضافه مىكند: «و ما به آنها ستم نكرديم ولى آنها به خويشتن ستم روا مىداشتند» (وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-6.html
پاسخ : صفحه ی 160 از قرآن کریم شامل آیات 105 تا 118 از سوره ی نحل
بهترین کارها
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله
خَیْرُ الأعْمالِ ما نَفَعَ
بهترین کارها آن است که فایدهای در بر داشته باشد
The best deeds are those that are beneficial.