پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
دوست داشتنیهای دنیا
حضرت فاطمه (سلام الله علیها):
حُبِّبَ إلیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ : تلاوَةُ کِتابِ اللهِ وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسولِ اللهِ وَالإنْفاقُ فی سَبیلِ اللهِ
از دنیای شما سه چیز را دوست دارم : تلاوت قرآن، نگاه به چهرۀ رسول خدا (ص) و انفاق در راه خدا
Three things of this world fascinate me: reading the Ķurān, looking at the Prophet’s face, and alms-giving in the way of Allah.
نهجالحیاه، ح 164
صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَأَوْفُوا۟ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمْ وَلَا تَنقُضُوا۟ الْأَيْمَٰنَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ(91)
و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاي [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد زيرا خدا آنچه را انجام ميدهيد ميداند(91)
وَلَا تَكُونُوا۟ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنۢ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَٰثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَيٰ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ(92)
و مانند آن [زني] كه رشته خود را پس از محكم بافتن [يكي يكي] از هم ميگسست مباشيد كه سوگندهاي خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهي از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله ميآزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف ميكرديد قطعا براي شما توضيح خواهد داد(92)
وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَٰحِدَةً وَلَٰكِن يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِي مَن يَشَآءُ وَلَتُسَْٔلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(93)
و اگر خدا ميخواست قطعا شما را امتي واحد قرار ميداد ولي هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت ميكند و از آنچه انجام ميداديد حتما سؤال خواهيد شد(93)
وَلَا تَتَّخِذُوٓا۟ أَيْمَٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌۢ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا۟ السُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(94)
و زنهار سوگندهاي خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد تا گامي بعد از استواريش بلغزد و شما به [سزاي] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشتهايد دچار شكنجه شويد و براي شما عذابي بزرگ باشد(94)
وَلَا تَشْتَرُوا۟ بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا إِنَّمَا عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(95)
و پيمان خدا را به بهاي ناچيزي مفروشيد زيرا آنچه نزد خداست اگر بدانيد همان براي شما بهتر است(95)
مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوٓا۟ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(96)
آنچه پيش شماست تمام ميشود و آنچه پيش خداست پايدار است و قطعا كساني را كه شكيبايي كردند به بهتر از آنچه عمل ميكردند پاداش خواهيم داد(96)
مَنْ عَمِلَ صَٰلِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَيٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوٰةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(97)
هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگي پاكيزهاي حيات [حقيقي] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام ميدادند پاداش خواهيم داد(97)
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَٰنِ الرَّجِيمِ(98)
پس چون قرآن ميخواني از شيطان مطرود به خدا پناه بر(98)
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَٰنٌ عَلَي الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَلَيٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(99)
چرا كه او را بر كساني كه ايمان آوردهاند و بر پروردگارشان توكل ميكنند تسلطي نيست(99)
إِنَّمَا سُلْطَٰنُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ(100)
تسلط او فقط بر كساني است كه وي را به سرپرستي برميگيرند و بر كساني كه آنها به او [=خدا] شرك ميورزند(100)
وَإِذَا بَدَّلْنَآ ءَايَةً مَّكَانَ ءَايَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوٓا۟ إِنَّمَآ أَنتَ مُفْتَرٍۭ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(101)
و چون حكمي را به جاي حكم ديگر بياوريم و خدا به آنچه به تدريج نازل ميكند داناتر است ميگويند جز اين نيست كه تو دروغبافي [نه] بلكه بيشتر آنان نميدانند(101)
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَهُدًي وَبُشْرَيٰ لِلْمُسْلِمِينَ(102)
بگو آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا كساني را كه ايمان آوردهاند استوار گرداند و براي مسلمانان هدايت و بشارتي است(102)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ(103)
و نيك ميدانيم كه آنان ميگويند جز اين نيست كه بشري به او ميآموزد [نه چنين نيست زيرا] زبان كسي كه [اين] نسبت را به او ميدهند غير عربي است و اين [قرآن] به زبان عربي روشن است(103)
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(104)
در حقيقت كساني كه به آيات خدا ايمان ندارند خدا آنان را هدايت نميكند و برايشان عذابي دردناك است(104)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 91)
شأن نزول:
در آن هنگام كه جمعيت مسلمانان كم، و دشمنان فراوان بودند، و امكان داشت بعضى از مؤمنان به خاطر همين تفاوت و احساس تنهايى، بيعت خود را با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بشكنند و از حمايت او دست بردارند، آيه نازل شد و به آنها در اين زمينه هشدار داد.
تفسير:
استحكام پيمانهاى شما دليل بر ايمان شماست! در اينجا به بخش ديگرى از مهمترين تعليمات اسلام پرداخته، نخست مىفرمايد: «و هنگامى كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد» (وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ).
سپس اضافه مىكند: «و سوگندها را بعد از محكم ساختن نقض نكنيد» (وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها).
«در حالى كه (به نام خدا سوگند ياد كردهايد و) خداوند را كفيل و ضامن بر سوگند خود قرار دادهايد» (وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا).
«چرا كه خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ).
مسأله «ايمان» (جمع يمين به معنى سوگند) كه در آيه فوق آمده معنى وسيعى دارد كه هم تعهداتى را كه انسان با سوگند در برابر خداوند كرده، شامل مىگردد، و هم تعهداتى را كه با تكيه بر قسم در برابر خلق خدا مىكند.
و به تعبير ديگر هرگونه تعهدى كه زير نام خدا و با سوگند به نام او انجام مىگيرد در اين جمله وارد است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 92)
و از آنجا كه مساله وفاى به عهد، يكى از مهمترين پشتوانهها براى ثبات هر جامعه است در اين آيه نيز با لحن توأم با نوعى سرزنش و ملامت، آن را تعقيب كرده، مىگويد و شما «همانند آن زن (سبك مغز) نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را پس از استحكام وامىتابيد» (وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً).
اشاره به داستان زنى است از قريش به نام «رائطه» در زمان جاهليت كه از صبح تا نيم روز، خود و كنيزانش، پشمها و موهايى را كه در اختيار داشتند مىتابيدند، و پس از آن دستور مىداد همه آنها را واتابند و به همين جهت به عنوان «حمقاء» (زن احمق) در ميان عرب، معروف شده بود.
سپس اضافه مىكند: «در حالى كه سوگند (و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مىدهيد، به خاطر اين كه گروهى، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است» و كثرت دشمن را بهانهاى براى شكستن بيعت با پيامبر مىشمريد (تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ).
آگاه باشيد! «خدا فقط شما را با اين وسيله، مورد آزمايش قرار مىدهد» (إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ).
به هر حال «خداوند (نتيجه اين آزمايش و) آنچه را در آن اختلاف داشتيد در روز قيامت براى شما آشكار مىسازد» و پرده از روى اسرار دلها بر مىدارد و هر كس را به جزاى اعمالش مىرساند (وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ).
(آيه 93)
و از آنجا كه بحث از آزمايش الهى و تأكيد بر ايمان و انجام وظائف، غالبا اين توهّم را ايجاد مىكند كه مگر براى خدا مشكل است كه همه انسانها را اجبارا به قبول حق وادار سازد، لذا در اين آيه به پاسخ اين توهم پرداخته مىگويد: «و اگر خدا مىخواست، همه شما را امت واحدى قرار مىداد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً).
«امت واحده» از نظر ايمان و قبول حق، ولى بديهى است اين پذيرش حق نه گامى به سوى تكامل است نه دليلى بر افتخار پذيرنده آن، لذا سنت خدا اين است كه همگان را آزاد بگذارد، تا با اختيار خود، راه حق را بپويند.
ولى اين آزادى به آن معنى نيست كه از ناحيه خدا، هيچ گونه كمكى به پويندگان اين راه نمىشود، بلكه آنها كه قدم در راه حق مىگذارند توفيق خداوند شامل حالشان مىشود، و آنها كه در راه باطل گام مىگذارند از اين موهبت محروم مىگردند و بر گمراهيشان افزوده مىشود.
لذا بلافاصله مىگويد: «لكن خدا هر كس را بخواهد گمراه مىكند و هر كس را بخواهد هدايت» (وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ).
اما اين هدايت و اضلال الهى هرگز سلب مسؤوليت از شما نمىكند، زيرا گامهاى نخستين آن، از خود شماست به همين دليل اضافه مىكند: «و شما بطور قطع در برابر اعمالى كه انجام مىداديد مسؤوليد، و از شما بازپرسى مىشود» (وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 94)
سپس براى تأكيد بر مسأله وفاى به عهد و ايستادگى در برابر سوگندها كه از عوامل مهم ثبات اجتماعى است مىگويد: «سوگندهايتان را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد» (وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ).
زيرا اين امر دو زيان بزرگ دارد اول اين كه: سبب مىشود كه «گامى بعد از ثابت گشتن (بر ايمان) متزلزل شود» (فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها).
زيان ديگر اين كه: «و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشيد! و براى شما، عذاب عظيمى خواهد بود»! (وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ).
در حقيقت پيمان شكنيها و تخلف از سوگندها، از يك سو موجب بدبينى و تنفر مردم از آيين حق و پراكندگى صفوف و بىاعتمادى مىگردد، تا آنجا كه مردم رغبت به پذيرش اسلام نشان نمىدهند و اگر پيمانى با شما بستند خود را ملزم به وفاى به آن نمىدانند، و اين خود مايه ناراحتيهاى فراوان و شكست و تلخ كامى در دنياست.
و از سويى ديگر عذاب الهى را در سرايى ديگر، براى شما به ارمغان مىآورد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 95)
شأن نزول:
در مورد نزول اين آيه و دو آيه بعد نقل شده: مردى از اهالى «حضر موت» خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد عرض كرد: اى رسول خدا! همسايهاى به نام «امرؤ القيس» دارم كه قسمتى از زمين مرا غصب كرده است.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله امرؤ القيس را خواست و از او در اين زمينه سؤال كرد، او در پاسخ همه چيز را انكار نمود، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او پيشنهاد سوگند كرد.
به هنگامى كه امرؤ القيس برخواست تا سوگند ياد كند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او مهلت داد- و فرمود: در اين باره بينديش و بعدا سوگند ياد كن.
آن دو بازگشتند و در اين حال، دو آيه اول نازل شد- و آنها را از سوگند دروغ و عواقب آن برحذر داشت.
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين دو آيه را براى آنها خواند، امرؤ القيس گفت حق است، من قسمتى از زمين او را غصب كردهام، ولى نمىدانم چه مقدار بوده است؟
اكنون كه چنين است هر مقدار مىخواهد (و مىداند حق اوست) برگيرد، و معادل آن هم بر آن بيفزايد به خاطر استفادهاى كه در اين مدت از زمين او كردهام.
در اين هنگام آيه (97) نازل شد- و به كسانى كه عمل صالح توأم با ايمان دارند بشارت «حيات طيّبه» داد.
تفسير:
در تعقيب آيات گذشته كه از زشتى پيمان شكنى و سوگند دروغ سخن مىگفت اين آيه تأكيدى بر همان مطلب دارد با اين تفاوت كه انگيزه پيمان شكنى و سوگند دروغ در آيات قبل مسأله مرعوب شدن در برابر اكثريت عددى بود، و در اينجا انگيزه آن مسأله جلب منافع بىارزش مادى است.
لذا مىگويد: «و هرگز پيمان الهى را با بهاى كمى مبادله نكنيد» (وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا). يعنى هر بهايى در برابر آن بگيريد كم و ناچيز است، حتى اگر تمام دنيا را به شما بدهند ارزش يك لحظه وفاى به عهد الهى را ندارد.
سپس به عنوان دليل اضافه مىكند: «آنچه نزد خداست براى شما بهتر است اگر بدانيد» (إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 96)
در اين آيه دليل اين برترى را چنين بيان مىكند: «آنچه نزد شماست سر انجام فانى و نابود مىشود، اما آنچه نزد خداست باقى و جاودان مىماند» (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ).
بياييد و سرمايههاى خود را براى خدا و در راه خدا و جلب رضاى او به كار اندازيد تا مصداق «عِنْدَ اللَّهِ» گردد، و به مقتضاى «ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» باقى و برقرار شود.
سپس اضافه مىكند: «و ما كسانى را كه (در راه اطاعت فرمانمان بخصوص ايستادگى در برابر سوگندها و عهدها) صبر و استقامت مىكنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد» (وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تعبير به «احسن» دليل بر اين است كه اعمال نيك آنها همه يكسان نيست، بعضى خوب است و بعضى خوبتر، ولى خداوند همه را به حساب خوبتر مىگذارد، و پاداش خوبتر را به آنها مىدهد، و اين نهايت بزرگوارى است.
(آيه 97)
و به دنبال آن به صورت يك قانون كلى نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان را از هر كس و به هر صورت تحقق يابد، در اين دنيا و جهان ديگر، بيان مىكند، مىگويد: «هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه مىبخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند خواهيم داد» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
و به اين ترتيب معيار، تنها «ايمان» و «اعمال صالح زاييده آن» است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.
«حيات طيّبه» يعنى، زندگى پاكيزه از هر نظر، پاكيزه از آلودگيها، ظلمها و خيانتها، عداوتها و دشمنيها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانيها و هرگونه چيزى كه آب زلال زندگى را در كام انسان ناگوار مىسازد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 98)
اين گونه قرآن بخوان! اين آيه طرز استفاده از قرآن مجيد و چگونگى تلاوت آن را بيان مىكند، زيرا پربار بودن محتواى قرآن به تنهايى كافى نيست، بايد موانع نيز از وجود ما و از محيط فكر و جان ما برچيده شود تا به آن محتواى پربار دست يابيم.
لذا نخست مىگويد: «پس هنگامى كه قرآن مىخوانى از شرّ شيطان مطرود شده به خدا پناه بر» (فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ).
البته منظور تنها ذكر جمله «اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم» نيست، بلكه بايد اين «ذكر» را تبديل به «فكر» كنيم و اين فكر مقدمه تحقق حالتى در نفس و جان انسان گردد، حالت توجه به خدا، حالت جدايى از هوى و هوسهاى سركشى كه مانع فهم و درك صحيح انسان است و به هنگام خواندن هر آيه به خدا پناه بريم از اين كه وسوسههاى شيطان حجابى ميان ما و كلام حياتبخش خداوند گردد.
و تا چنين حالتى در روح و جان انسان پيدا نشود، درك حقايق قرآن براى او ممكن نيست.
جمال يار ندارد حجاب و پرده ولى------غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد!
تا نفس مبرّا از نواهى نشود------دل آينه نور الهى نشود!
(آيه 99)
اين آيه در حقيقت دليلى است بر آنچه در آيه قبل گفته شده بود، مىفرمايد: «شيطان تسلّطى بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مىكنند ندارد» (إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 100)
«تنها تسلط او بر كسانى است كه او را دوست مىدارند و به رهبرى و سرپرستى خود انتخابش كردهاند» (إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ).
«و آنها كه او را شريك خدا در اطاعت و بندگى قرار دادهاند» (وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ). و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا واجب الاجرا مىدانند! بنابراين سلطه شيطان بر انسانها اجبارى و ناخودآگاه نيست بلكه اين انسانها هستند كه شرائط ورود او را به محيط جان خود فراهم مىسازند.
(آيه 101)
شأن نزول:
ابن عباس مىگويد: مشركان بهانهجو، هنگامى كه آيهاى نازل مىشد و دستور سختى در آن بود و سپس آيه ديگرى مىآمد و دستور آسانترى در آن بود، مىگفتند: محمّد اصحاب خود را مسخره مىكند امروز به چيزى دستور مىدهد و فردا از همان نهى مىكند، اينها نشان مىدهد كه محمّد همه را از پيش خود مىگويد نه از ناحيه خدا، در اين هنگام آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسير:
دروغ رسوا! اين آيه ايرادهايى را كه مشركان به آيات الهى مىگرفتند بيان مىكند، نخست مىگويد: «هنگامى كه آيهاى را به آيه ديگر مبدّل كنيم (حكمى را نسخ نماييم) و خدا بهتر مىداند چه حكمى را نازل كند، آنها مىگويند: تو افترا مىبندى! اما بيشترشان (حقيقت را) نمىدانند» (وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ).
آنها نمىدانند كه قرآن در پى ساختن يك جامعه انسانى است، جامعهاى پيشرو با معنويت عالى. با اين حال بديهى است كه اين نسخه الهى گاهى نياز به تبديل و تعويض دارد.
آرى! آنها از اين حقايق بىخبرند و از شرايط نزول قرآن، بىاطلاع، و گر نه مىدانستند «نسخ» پارهاى از دستورات و آيات قرآن، يك برنامه دقيق و حساب شده تربيتى است كه بدون آن، هدف نهايى و نيل به تكامل تأمين نمىشود، و دليل بر تناقض گويى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و يا افترا بستن به خدا نيست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html
پاسخ : صفحه ی 159 از قرآن کریم شامل آیات91 تا104 از سوره ی نحل
(آيه 102)
اين آيه، همين مسأله را تعقيب و تأكيد كرده، به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «بگو: آن را روح القدس از جانب پروردگارت بر حق نازل كرده است» (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ).
«روح القدس» يا «روح مقدس» همان پيك وحى الهى، «جبرئيل امين» است، اوست كه به فرمان خدا آيات را اعم از ناسخ و منسوخ، بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل مىكند، آياتى كه همه حق است همه واقعيتى را تعقيب مىكند و آن واقعيت چيزى جز تربيت انسانها نيست، تربيت كه وصول به آن گاهى احكام ناسخ و منسوخ را ايجاب مىكند.
به همين دليل به دنبال آن مىفرمايد: «هدف اين است كه افراد با ايمان را در مسير خود ثابت قدمتر گرداند، و هدايت و بشارتى براى عموم مسلمين است» (لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ).
به هر حال براى محكم كردن نيروى ايمان و پيمودن راه هدايت و بشارت، گاهى چارهاى، جز برنامههاى كوتاه مدت و موقت كه بعدا جاى خود را به برنامه نهايى و ثابت مىدهد نيست، و اين است رمز وجود ناسخ و منسوخ در آيات الهى.
(آيه 103)
سپس به بهانه ديگر، و يا صحيحتر، افتراى مخالفين به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله اشاره نموده، چنين مىگويد: «و ما مىدانيم آنها مىگويند: اين آيات را بشرى به او تعليم مىدهد» (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ).
قرآن با يك پاسخ دندان شكن خط بطلان بر اين ادعاهاى بىپايه مىكشد و مىگويد: اينها توجه ندارد، «زبان كسى كه قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى است، در حالى كه اين قرآن به زبان عربى فصيح و آشكار (نازل شده) است» (لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ).
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه اعجاز قرآن تنها در جنبه محتواى آن نيست بلكه الفاظ قرآن نيز در سر حدّ اعجاز است، و كشش و جاذبه و شيرينى و هماهنگى خاصى كه در الفاظ و جمله بنديها وجود دارد مافوق قدرت انسانهاست.
(آيه 104)
سپس با لحنى تهديد آميز به بيان اين حقيقت مىپردازد كه اين اتهامات و انحرافات همه به خاطر رسوخ بىايمانى در نفوس آنهاست و «كسانى كه ايمان به آيات الهى ندارند خداوند آنها را هدايت نمىكند (نه هدايت به صراط مستقيم و نه به راه بهشت و سعادت جاويدان) و براى آنها عذاب دردناكى است» (إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
چرا كه آنها آنچنان گرفتار تعصب و لجاجت و دشمنى با حقند كه شايستگى هدايت را از دست دادهاند، و جز براى عذاب اليم آمادگى ندارند!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html