پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 74)
اين آيه به عنوان يك نتيجه گيرى مىگويد: اكنون كه چنين است «پس براى خدا امثال (و شبيهها) قائل نشويد» (فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ).
«چرا كه خدا مىداند و شما نمىدانيد» (إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
جمله «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» اشاره به منطقى است كه مشركان عصر جاهلى داشتهاند. آنها مىگفتند: ما اگر به سراغ بتها مىرويم به خاطر اين است كه ما شايسته پرستش خدا نيستيم بايد به سراغ بتها برويم كه آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند يك پادشاه بزرگ است كه وزراء و خاصان او به سراغ او مىروند، ولى توده مردم كه دسترسى به او ندارند به سراغ حواشى و خاصان و مقربانش خواهند رفت.
قرآن در پاسخ آنها مىگويد: «براى خداوند مثال نزنيد» يعنى، مثالى كه متناسب با افكار محدود و موجودات «ممكن» و مملوّ از نقايص است.
خدايى كه شما را دعوت به نيايش و سخن گفتن مستقيم با خودش كرده، و درهاى خانهاش را شب و روز به روى شما باز گذارده، اين خدا را نبايد به پادشاه جبار مستكبرى تشبيه كرد كه درون قصرش خزيده و جز عده معدودى، راه به درون خانه او ندارند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 75)
دو مثال زنده براى مؤمن و كافر! در تعقيب آيات گذشته كه از ايمان و كفر و مؤمنان و مشركان سخن مىگفت در اين آيه و آيه بعد با ذكر دو مثال زنده و روشن، حال اين دو گروه را مشخص مىكند:
در نخستين مثال، «مشركان» را به برده مملوكى كه توانايى هيچ چيز را ندارد، و «مؤمنان» را به انسان غنى و بىنيازى كه از امكانات خود همگان را بهرهمند مىسازد تشبيه مىكند، و مىگويد: «خداوند مثالى زده: برده مملوكى را كه قادر بر هيچ چيز نيست»! (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ).
آرى! بنده بندگان خدا بودن، نتيجهاى جز اسارت و محدوديت از هر نظر نخواهد داشت.
و در مقابل آن انسان با ايمانى را مثل زده، مىفرمايد: «و كسى كه از جانب خويش به او رزق حسن (و انواع روزيها و مواهب پاكيزه) بخشيدهايم» (وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً).
«اين انسان (آزاده با داشتن امكانات فراوان) پنهان و آشكار از آنچه در اختيار دارد انفاق مىكند» (فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً).
«آيا اين دو نفر يكسانند؟!» (هَلْ يَسْتَوُونَ). مسلما نه! بنابراين «همه حمد و ستايش مخصوص خداست» (الْحَمْدُ لِلَّهِ).
خداوندى كه بندهاش آزاده و پرقدرت و پربخشش است، نه از آن بتها كه بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بىقدرت و اسيرند! «ولى اكثر آنها (مشركان) نمىدانند» (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 76)
دگر بار مثال گوياى ديگرى براى بندگان بت، و مؤمنان راستين مىزند و آنها را به ترتيب به گنگ مادر زادى كه در عين حال برده و ناتوان است، و يك انسان آزاده گويا كه دائما به عدل و داد دعوت مىكند و بر صراط مستقيم قرار دارد تشبيه نموده، مىفرمايد: «و خداوند دو مرد را مثل زده: كه يكى از آنها گنگ مادرزاد است و قادر بر هيچ كارى نيست» (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ).
«و او (در عين برده بودن) سربارى است براى مولا و صاحبش» (وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ).
به همين دليل «او را به دنبال هر كارى بفرستد خوب انجام نمىدهد» (أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ).
به اين ترتيب او داراى چهار صفت كاملا منفى است: گنگ مادرزاد بودن، ناتوانى مطلق، سربار صاحبش بودن، و هنگامى كه به دنبال كارى فرستاده شود، هيچ گام مثبتى بر نخواهد داشت.
«آيا چنين انسانى با آن كس كه (زبان گويا و فصيح دارد، و) مرتبا امر به عدل و داد مىكند، و بر جاده صاف، و راه راست قرار دارد، مساوى است»؟! (هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
(آيه 77)
و از آنجا كه غالبا ديدهايم قرآن، بحثهاى مربوط به توحيد و مبارزه با شرك را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ قيامت مىآميزد، در اينجا نيز بعد از گفتارى كه در آيات قبل در زمينه شرك و توحيد گذشت، به سراغ معاد مىرود و به پاسخ قسمتى از ايرادات مشركان- كه مىگفتند: هنگامى كه ما مرديم و ذرات خاك ما در هر گوشهاى پراكنده شد، چه كسى از آنها آگاهى دارد كه جمع آوريشان كند؟
و سپس پرونده آنها را مورد رسيدگى قرار دهد- پرداخته، نخست مىگويد: «غيب آسمانها و زمين را مخصوص خداست» و او همه را مىداند (وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
سپس اضافه مىكند: «و امر قيامت (به قدرى نزديك و آسان است) درست همانند چشم بر هم زدن و يا از آن هم نزديكتر»! (وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ).
اين دو جمله اشارهاى است زنده و گويا به قدرت بىانتهاى خداوند مخصوصا در زمينه مسأله معاد و رستاخيز انسانها، لذا در پايان آيه مىفرمايد: «چون خدا بر هر چيزى تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَئًْا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَٰرَ وَالْأَفِْٔدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(78)
و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالي كه چيزي نميدانستيد بيرون آورد و براي شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد كه سپاسگزاري كنيد(78)
أَلَمْ يَرَوْا۟ إِلَي الطَّيْرِ مُسَخَّرَٰتٍ فِي جَوِّ السَّمَآءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(79)
آيا به سوي پرندگاني كه در فضاي آسمان رام شدهاند ننگريستهاند جز خدا كسي آنها را نگاه نميدارد راستي در اين [قدرتنمايي] براي مردمي كه ايمان ميآورند نشانههايي است(79)
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنۢ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الْأَنْعَٰمِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَآ أَثَٰثًا وَمَتَٰعًا إِلَيٰ حِينٍ(80)
و خدا براي شما خانههايتان را مايه آرامش قرار داد و از پوست دامها براي شما خانههايي نهاد كه آن[ها] را در روز جابجا شدنتان و هنگام ماندنتان سبك مييابيد و از پشمها و كركها و موهاي آنها وسايل زندگي كه تا چندي مورد استفاده است [قرار داد](80)
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلَٰلًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَٰنًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَٰبِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَٰبِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَٰلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ(81)
و خدا از آنچه آفريده به سود شما سايههايي فراهم آورده و از كوهها براي شما پناهگاههايي قرار داده و براي شما تنپوشهايي مقرر كرده كه شما را از گرما [و سرما] حفظ ميكند و تنپوشها [=زرهها]يي كه شما را در جنگتان حمايت مينمايد اين گونه وي نعمتش را بر شما تمام ميگرداند اميد كه شما [به فرمانش] گردن نهيد(81)
فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَٰغُ الْمُبِينُ(82)
پس اگر رويگردان شوند بر تو فقط ابلاغ آشكار است(82)
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَٰفِرُونَ(83)
نعمت خدا را ميشناسند اما باز هم منكر آن ميشوند و بيشترشان كافرند(83)
وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ(84)
و [ياد كن] روزي را كه از هر امتي گواهي برميانگيزيم سپس به كساني كه كافر شدهاند رخصت داده نميشود و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت(84)
وَإِذَا رَءَا الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ الْعَذَابَ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ(85)
و چون كساني كه ستم كردهاند عذاب را ببينند [شكنجه] آنان كاسته نميگردد و مهلت نمييابند(85)
وَإِذَا رَءَا الَّذِينَ أَشْرَكُوا۟ شُرَكَآءَهُمْ قَالُوا۟ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا۟ مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا۟ إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَٰذِبُونَ(86)
و چون كساني كه شرك ورزيدند شريكان خود را ببينند ميگويند پروردگارا اينها بودند آن شريكاني كه ما به جاي تو ميخوانديم و[لي شريكان] قول آنان را رد ميكنند كه شما جدا دروغگويانيد(86)
وَأَلْقَوْا۟ إِلَي اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ(87)
و آن روز در برابر خدا از در تسليم درآيند و آنچه را كه برميبافتند بر باد ميرود(87)
الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَصَدُّوا۟ عَن سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَٰهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا۟ يُفْسِدُونَ(88)
كساني كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند به [سزاي] آنكه فساد ميكردند عذابي بر عذابشان ميافزاييم(88)
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَيٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَٰبَ تِبْيَٰنًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًي وَرَحْمَةً وَبُشْرَيٰ لِلْمُسْلِمِينَ(89)
و [به ياد آور] روزي را كه در هر امتي گواهي از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوريم و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است بر تو نازل كرديم(89)
۞ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَٰنِ وَإِيتَآئِ ذِي الْقُرْبَيٰ وَيَنْهَيٰ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(90)
در حقيقتخدا به دادگري و نيكوكاري و بخشش به خويشاوندان فرمان ميدهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز ميدارد به شما اندرز ميدهد باشد كه پند گيريد(90)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 78)
انواع نعمتهاى مادى و معنوى: بار ديگر قرآن به عنوان يك درس توحيد و خداشناسى به مسأله نعمتهاى گوناگون پروردگار باز مىگردد، و در اين بخش از نعمتها نخست به نعمت علم و دانش و ابزار شناخت اشاره كرده، مىگويد: «و خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون فرستاد در حالى كه هيچ نمىدانستيد» (وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً).
البته در آن محيط محدود و تاريك و وابسته، اين جهل و بىخبرى قابل تحمل بود، ولى به هنگامى كه در فراخناى اين عالم پهناور گام گذارديد، ديگر ادامه آن جهل امكان پذير نبود، لذا ابزار درك حقايق و شناخت موجودات، يعنى، «گوش و چشم و عقل در اختيار شما گذارد» (وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ).
تا حقايق هستى، و اين نعمتهاى بزرگ را درك كنيد، و حس شكرگزارى شما در برابر بخشنده اين همه موهبت تحريك گردد «شايد شكر او را به جاى آوريد» (لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).
(آيه 79)
در اين آيه اسرار عظمت خدا را در پهنه هستى همچنان ادامه مىدهد، و مىگويد: «آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمان حركت دارند نظر نيفكندند»؟ (أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ).
و از آنجا كه طبيعت اجسام، جذب شدن به سوى زمين است، حركت پرندگان در بالاى زمين را با عنوان مسخرات (تسخير شدهها) بيان كرده است.
سپس اضافه مىكند: «هيچ كس جز خدا آنها را (اين چنين) نگه نمىدارد» (ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ).
درست است كه خاصيت طبيعى بالها و عضلاتى كه در آن آفريده شده و شكل مخصوص پرندگان و ويژگيهايى كه در هوا موجود است، دست به دست هم داده و به پرندگان امكان پرواز مىدهند، ولى چه كسى- جز خداى عليم و قدير- اين شكل و خواص را آفريده؟
و در پايان آيه مىفرمايد: «در اين امر نشانههايى است (از عظمت و قدرت خدا) براى كسانى كه ايمان دارند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
يعنى، با چشم كنجكاو و حقيقت جو، اين امور را مىنگرند و به تجزيه و تحليل آن مىپردازند و در پرتو آن ايمانشان قويتر و راسختر مىگردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 80)
در اين آيه نيز مسأله بيان نعمتها ادامه يافته، مىفرمايد:
«و خداوند براى شما از خانههايتان محل سكونت قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً).
و حقا نعمت «مسكن» از مهمترين نعمتهايى است كه تا آن نباشد، بقيه گوارا نخواهد بود.
و به دنبال ذكر خانههاى ثابت سخن از خانههاى سيّار به ميان آورده، مىگويد: «و خداوند براى شما از پوست چهارپايان خانههايى قرار داد» (وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً).
خانههايى كه بسيار سبك و كم وزن است «و به هنگام كوچ كردن و موقع اقامت به آسانى آن را جابهجا مىكنيد» (تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ).
«علاوه بر اين از پشمها و كركها و موهاى اين چهارپايان (براى شما) اثاث و متاع و وسائل مختلف زندگى تا زمان معينى قرار داد» (وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حِينٍ).
ذكر دو تعبير «أَثاثاً» و «مَتاعاً» پشت سر هم ممكن است اشاره به اين باشد كه شما مىتوانيد از پشم و كرك و موى چهارپايان، وسائل زيادى براى خانههاى خود فراهم سازيد و از آن متمتع گرديد.
(آيه 81)
سايهها، مسكنها و پوششها: سپس به سراغ يكى ديگر از نعمتهاى الهى رفته، مىگويد: «و خداوند از آنچه آفريده است سايههايى براى شما قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا).
«و از كوهها، براى شما پناهگاههاى قرار داد» (وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً).
ذكر نعمت «سايهها» و «پناهگاههاى كوهستانى» پس از ذكر نعمت «خانهها» و «خيمهها» كه در آيه قبل گذشت گويا اشاره به اين است كه انسانها از سه گروه خارج نيستند: گروهى در شهرها و آباديها زندگى مىكنند و از خانهها بهره مىگيرند، گروهى ديگر كه در سفرند و خيمه با خود دارند از خيمهها استفاده مىكنند، اما خداوند گروه سوم يعنى، مسافرانى كه حتى خيمه با خود ندارند، محروم نگذاشته، و در مسير راه پناهگاههايى براى آنها تهيه ديده است.
سپس در تعقيب اين سايبانهاى طبيعى و مصنوعى به سراغ پوششهاى تن انسان مىرود و مىگويد: «خداوند براى شما پيراهنهايى قرار داد كه شما را از گرما حفظ مىكند» (وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ).
«و (همچنين) پيراهنهايى كه به هنگام جنگ، حافظ شماست» (وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ).
البته پوشش و لباس فايدهاش تنها اين نيست كه انسان را از گرما و سرما حفظ كند، بلكه هم شكوهى است براى انسان و هم در برابر بسيارى از خطراتى كه متوجه جسم او مىشود لباس يك وسيله دفاعى است.
در پايان آيه به عنوان يك تذكر و هشدار مىگويد: «اين گونه خداوند نعمتش را بر شما تمام مىكند شايد در برابر فرمان او تسليم شويد» (كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ).
اين طبيعى است كه انسان با بررسى نعمتهاى مختلفى كه وجودش را احاطه كرده بىاختيار به ياد آفريننده نعمتها مىافتد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 82)
بعد از ذكر اين نعمتهاى آشكار و نهان مىفرمايد: «با اين همه اگر آنها روى برتابند (و تسليم دعوت حق نشوند، نگران مباش) چرا كه وظيفه تو فقط ابلاغ آشكار است» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ).
اين جمله در حقيقت، براى دلدارى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و تسلى خاطر اوست.
(آيه 83)
و براى تكميل اين گفتار اضافه مىكند كه: «آنان نعمت خدا را مىشناسند (و به ابعاد آن آشنا هستند و به عمقش پى بردهاند) ولى با اين حال باز انكار مىكنند» (يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها).
بنابراين، دليل كفر آنها را در عدم آگاهى نبايد جستجو كرد، بلكه عامل اين كفر را در صفات زشت ديگر آنها كه سدّ راه ايمانشان شده است بايد يافت.
و شايد به همين دليل در پايان آيه اضافه مىكند: «و اكثر آنها كافرند» (وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ).
(آيه 84)
آنجا كه تمام درها به روى بدكاران بسته مىشود! در تعقيب آيات گذشته كه واكنش نادرست منكران حق را در برابر نعمتهاى گوناگون پروردگار بيان مىكرد، در اينجا به گوشهاى از مجازاتهاى دردناك آنها در جهان ديگر اشاره مىكند.
نخست مىگويد: «و به خاطر بياوريد روزى را كه ما از هر امتى گواهى (بر آنها) مبعوث مىكنيم» (وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً).
سپس اضافه مىكند كه در آن دادگاه «اجازه سخن گفتن به كافران داده نمىشود» (ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا).
آيا ممكن است خداوند اجازه دفاع به مجرمى ندهد؟ آرى! در آنجا نياز به سخن گفتن با زبان نيست! دست و پا و گوش و چشم و پوست بدن و حتى زمينى كه انسان بر آن گناه يا ثواب كرده است، گواهى مىدهند بنابراين، نوبت به زبان نمىرسد.
نه تنها به آنها اجازه سخن گفتن داده نمىشود بلكه «توانايى بر جبران و اصلاح و تقاضاى عفو نيز ندارند» (وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ).
چرا كه آنجا كه سراى برخورد با نتيجهها و بازتابهاى عمل است نه جاى انجام عمل و يا جبران و اصلاح.
(آيه 85)
در اين آيه اضافه مىكند اين ظالمان ستم پيشه هنگامى كه از مرحله حساب گذشته و در برابر عذاب الهى قرار گرفتند گاهى تقاضاى تخفيف و گاهى تقاضاى مهلت مىكنند، اما «هنگامى كه ظالمان مجازات را ببينند نه به آنها تخفيف عذاب داده مىشود و نه مهلت» (وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 86)
در اين آيه همچنان، سخن از آينده شوم مشركان، به خاطر پرستيدن بتها است، مىفرمايد، در صحنه قيامت كه معبودهاى ساختگى و انسانهايى كه همچون بت پرستش مىشدند در كنار پرستش كنندگان قرار مىگيرند، «و هنگامى كه مشركان معبودهايى را كه همتاى خدا قرار دادند مىبينند، مىگويند:
«پروردگارا! اينها همتايانى هستند كه ما به جاى تو آنها را مىخوانديم»! (وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ).
اين معبودان نيز، ما را در اين كار وسوسه كردند و در حقيقت شريك جرم ما بودند، بنابراين، سهمى از عذاب و مجازات ما را براى آنها قرار ده.
«و در اين هنگام (به فرمان خدا) معبودان (به سخن در مىآيند و) آنها مىگويند: شما قطعا دروغگو هستيد»! (فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ).
ما نه شريك خدا بوديم و نه شما را وسوسه كرديم و نه محكوم به پذيرش بخشى از مجازاتتان هستيم.
(آيه 87)
در اين آيه اضافه مىكند كه بعد از اين سخن و شنيدن پاسخ «همگى در پيشگاه خدا اظهار تسليم مىكنند» (وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ). و غرور و نخوت و تعصبهاى كوركورانه اين عابدان نادان با ديدن چهره حق كنار مىرود و سر تعظيم در پيشگاهش فرود مىآورند و (در اين هنگام) تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مىبستند، گم و نابود مىشود»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).
هم نسبت دروغين شريك خدا بودن، محو و بىرنگ مىشود، و هم پندار شفاعت بتها در پيشگاه خدا، بلكه همانها آتشگيرههاى دوزخ مىشوند و به جان پرستش كنندگانشان مىافتند!
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 88)
تا اينجا بيان حال مشركان گمراهى بود كه در شرك و انحراف خود غوطهور بودند، بىآنكه ديگرى را به اين راه بخوانند، سپس حال كسانى را بيان مىكند كه در عين گمراهى به گمراه ساختن ديگران نيز اصرار دارند، مىفرمايد:
«كسانى كه كافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند، مجازاتى مافوق مجازات كفرشان بر آنها مىافزاييم در برابر آنچه فساد مىكردند» (الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ). چرا كه عامل فساد در روى زمين و گمراهى خلق خدا، و مانع از پيمودن راه حق شدند.
در حديث مشهورى مىخوانيم: «هر كس سنت نيكى بگذارد، پاداش كسانى كه به آن عمل كنند براى او هست بىآنكه از پاداش آنها كاسته شود، و هر كس سنت بدى بگذارد، گناه همه كسانى كه به آن عمل مىكنند بر او نوشته مىشود، بىآنكه از گناه آنها چيزى كاسته شود».
(آيه 89)
سپس به دنبال سخنى كه از وجود «گواه» در هر امتى در چند آيه قبل به ميان آمد مجددا به سراغ آن بحث با توضيح بيشترى مىرود، مىگويد: «و به خاطر بياوريد آن روز را كه ما از ميان هر امتى گواهى از خود آنها بر آنها مبعوث مىكنيم» (وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ).
گرچه اين حكم عام شامل مسلمانان و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز مىشود، ولى براى تأكيد بيشتر خصوصا آن را مطرح كرده، مىفرمايد: «و ما تو را شاهد و گواه بر اين گروه مسلمانان قرار مىدهيم» (وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ).
و از آنجا كه قرار دادن شهيد و گواه فرع بر اين است كه قبلا برنامه كامل و جامعى در اختيار افراد قرار داده شده باشد، بطورى كه حجت بر همگى تمام شود، تا به دنبال آن، مسأله نظارت و مراقبت مفهوم صحيحى پيدا كند، لذا بلافاصله مىگويد: «و ما اين كتاب آسمانى (قرآن) را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است» (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ).
«و هم هدايت است و هم رحمت، و هم مايه بشارت براى همه مسلمانان جهان» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 158 از قرآن کریم شامل آیات78 تا90 از سوره ی نحل
(آيه 90)
جامعترين برنامه اجتماعى: اين آيه نمونهاى از جامعترين تعليمات اسلام در زمينه مسائل اجتماعى، و انسانى و اخلاقى را بيان مىكند.
در آغاز مىگويد: «خداوند فرمان به عدل و احسان مىدهد و (همچنين) بخشش به نزديكان» (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى).
«عدل» همان قانونى است كه تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد. و به معنى واقعى كلمه آن است كه هر چيزى در جاى خود باشد بنابراين، هرگونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق ديگران بر خلاف اصل «عدل» است.
اما از آنجا كه عدالت با همه قدرت و شكوه و تأثير عميقش در مواقع بحرانى و استثنايى به تنهايى كارساز نيست، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مىآورد.
در حديثى از على عليه السّلام مىخوانيم: «عدل آن است كه حق مردم را به آنها برسانى، و احسان آن است كه بر آنها تفضل كنى».
بعد از تكميل اين سه اصل مثبت، به سه اصل منفى و منهى مىپردازد و مىگويد: «خداوند از فحشاء و منكر و ظلم و ستم، نهى مىكند» (وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ).
«فحشاء» اشاره به گناهان پنهانى، «منكر» اشاره به گناهان آشكار، و «بغى» هرگونه تجاوز از حق خويش و ظلم و خود برتربينى نسبت به ديگران است.
و در پايان آيه، به عنوان تأكيد مجدد روى تمام اين اصول ششگانه مىفرمايد: «خداوند به شما اندرز مىدهد شايد متذكر شويد» (يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ).
احياى اصول سه گانه عدل و احسان و ايتاء ذى القربى و مبارزه با انحرافات سه گانه فحشاء و منكر و بغى در سطح جهانى، كافى است كه دنيايى آباد و آرام و خالى از هر گونه بدبختى و فساد بسازد، و اگر از ابن مسعود صحابى معروف نقل شده كه: «اين آيه جامعترين آيات خير و شرّ در قرآن است» به همين دليل است.
منبع: http://www.qurangloss.ir/thread315-5.html