پاسخ : صفحه ی 156 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 66 از سوره ی نحل
(آيه 60)
سر انجام ريشه اين همه آلودگيها و بدبختيها را چنين معرفى مىكند كه: اينها همه زاييده عدم ايمان آخرت است و «براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند صفات زشت است» (لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ).
«و براى خداوند صفات عالى است» (وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى).
«و او قادر حكيم است» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
فراموش كردن خدا و همچنين فراموش كردن دادگاه عدل او انگيزه همه پستيها و زشتيها و انحرافها و خرافات است.
نقش اسلام در احياى ارزش مقام زن:
تحقير و درهم شكستن شخصيت زن، تنها در ميان عرب جاهلى نبود، بلكه در ميان اقوام ديگر و حتى شايد متمدنترين ملل آن زمان نيز، زن شخصيتى ناچيز داشت، و غالبا با او به صورت يك كالا و نه يك انسان رفتار مىشد، البته عرب جاهلى اين تحقير را در اشكال زنندهتر و وحشتناكترى انجام مىداد.
ولى اسلام ظهور كرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السّلام احترام مىگذاشت كه مردم تعجب مىكردند، با تمام مقامى كه داشت، دست دخترش را مىبوسيد، و به هنگام مراجعت از سفر نخستين كسى را كه ديدار مىكرد، دخترش فاطمه بود.
در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پرمحبت است، هم كمك كار، هم مونس است و هم پاك و پاك كننده».
در حقيقت اين احترام به شخصيت زن سبب آزادى او در جامعه و پايان دادن به دوران بردگى زنان است.
ولى با نهايت تأسف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افكار جاهلى وجود دارد، و هنوز كم نيستند خانوادههايى كه از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت مىشوند.
حتى در جوامع غربى كه تصور مىكنند براى زن شخصيت والايى قائلند عملا مىبينيم او را آنچنان تحقير كردهاند كه به صورت يك عروسك بىارزش يا وسيلهاى براى خاموش كردن آتش شهوت و يا ابزارى براى تبليغ كالاهايشان در آوردهاند.
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread315-3.html
پاسخ : صفحه ی 156 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 66 از سوره ی نحل
(آيه 61)
گر حكم شود كه مست گيرند ...! بعد از ذكر جنايات وحشتناك مشركان عرب در زمينه بدعتهاى زشت و زنده به گور كردن دختران ممكن است اين سؤال براى بعضى پيش آيد كه چگونه خداوند بندگان گنه كار را با اين همه ظلم و جنايت فجيع سريعا كيفر نمىدهد؟! اين آيه در مقام پاسخ به همين سؤال است، مىگويد: «اگر بنا شود خداوند مردم را به ظلمها و ستمهايى كه مرتكب مىشوند كيفر دهد، جنبندهاى بر پشت زمين باقى نخواهد گذارد»! (وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ).
و هنگامى كه انسانها از ميان بروند، فلسفه وجود جنبندگان ديگر، نيز از ميان خواهد رفت و نسل آنها قطع مىشود.
سپس قرآن به ذكر اين نكته مىپردازد كه خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت مىدهد «و تا اجل مسمى (زمان معينى) مرگ آنها را به تأخير مىاندازد» (وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
«اما هنگامى كه اجل آنها سر رسد، نه ساعتى تأخير مىكنند، و نه ساعتى پيشى مىگيرند» (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ). بلكه درست در همان لحظه موعود، مرگ دامانشان را فرا مىگيرد و لحظهاى پيش و پس نخواهد داشت.
(آيه 62)
بار ديگر با بيان تازهاى بدعتهاى زشت و خرافاتى را كه عربهاى جاهلى داشتند- در زمينه تنفّر از فرزندان دختر و اعتقاد به اين كه فرشتگان دختران خدايند- محكوم كرده، مىگويد: «آنها براى خدا چيزهايى (فرزندان دختر) قرار مىدهند كه خودشان از آن كراهت دارند»! (وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ).
اين تناقض عجيبى است، اگر فرشتگان دختران خدايند، پس معلوم مىشود دختر چيز خوبى است، چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مىشويد! و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستيد؟
«و با اين حال آنها به دروغ مىگويند كه سر انجام نيك و پاداش خير از براى آنهاست» (وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى).
با كدام عمل، انتظار چنين پاداشى را دارند؟
لذا بلافاصله مىگويد: «ناچار براى آنها آتش دوزخ است» (لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ). يعنى، نه تنها عاقبت نيكى ندارند، بلكه پايان كارشان جز آتش دوزخ نيست.
«و آنها از پيشگامان در آتشند» (وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ).
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread315-3.html
پاسخ : صفحه ی 156 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 66 از سوره ی نحل
(آيه 63)
و از آنجا كه ممكن است بعد از شنيدن داستان عرب جاهلى براى بعضى اين سؤال پيش آيد كه چگونه ممكن است انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زير خاكها بفرستيد؟ در اين آيه گويى به پاسخ پرداخته، مىگويد:
«به خدا سوگند ما پيش از تو پيامبرانى به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، ولى شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داد» (تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ).
سپس اضافه مىكند: گروه مشركان فعلى نيز دنبالهرو همان برنامههاى انحرافى امتهاى پيشيناند كه شيطان اعمالشان را در نظرشان تزيين داده بود و «شيطان امروز ولى و راهنما و سرپرست آنهاست»! (فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ). و از رهنمودهاى او الهام مىگيرند.
«و (به همين جهت) عذاب دردناكى براى آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).
(آيه 64)
اين آيه هدف بعثت پيامبران را بيان مىكند تا روشن شود كه اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، و سليقههاى شخصى خود را كنار بگذارند و دست به دامن راهنمايى پيامبران بزنند، اثرى از اين گونه خرافهها، اختلافها، و اعمال ضد و نقيض باقى نمىماند، مىگويد: «ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اين كه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن كنى» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ).
«و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است، براى قومى كه ايمان مىآورند» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread315-3.html
پاسخ : صفحه ی 156 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 66 از سوره ی نحل
(آيه 65)
آبها، ميوهها، دامها: بار ديگر به بيان نعمتها و مواهب گوناگون پروردگار باز مىگردد، كه هم تأكيدى است بر مسأله توحيد و شناخت خدا، و هم در لابلاى آن اشارهاى به مسأله معاد است، و هم با ذكر اين نعمتها، حس شكرگزارى بندگان را تحريك كرده، آنها را از اين طريق به خدا نزديكتر مىسازد.
نخست مىگويد: «خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمين را پس از آنكه مرده بود به وسيله آن حيات بخشيد» (وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
«در اين نشانه روشنى است (از عظمت خدا) براى جمعيتى كه گوش شنوا دارند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ).
هم نشانهاى است از قدرت عظمت آفريدگار، و هم دليلى است بر امكان معاد و هم نعمت بزرگى است از نعمتهاى خداوند.
(آيه 66)
بعد از نعمت آب كه مسلما نخستين پايه حيات است، به نعمت وجود چهارپايان و مخصوصا ماده غذايى بسيار مفيدى مانند شير كه از آنها گرفته مىشود اشاره كرده، مىگويد: «و در وجود چهارپايان براى شما درس عبرتى است» (وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً).
چه عبرتى از اين برتر كه: «از درون شكم آنها از ميان غذاهاى هضم شده، و خون، شير خالص و گوارا به شما مىنوشانيم» (نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ).
مىدانيم كه مقدار كمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنين آب از همان ديوارههاى معده جذب بدن مىشود، اما قسمت عمده، هنگامى كه غذاى هضم شده منتقل به رودهها شد وارد خون مىگردد، و نيز مىدانيم كه شير از غدههاى مخصوصى كه درون پستان است تراوش مىكند و مواد اصلى آن از خون و غدههاى چربى ساز گرفته مىشود.
به اين ترتيب اين ماده سفيد رنگ تميز خالص، از ميان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفالهها، و از لابلاى خون به دست مىآيد، و اين به راستى عجيب است، سر چشمهاى آن چنان آلوده و تنفر آميز، اما محصولش اين چنين خالص و گوارا و نيروبخش!
منبع:http://www.qurangloss.ir/thread315-3.html
پاسخ : صفحه ی 156 از قرآن کریم شامل آیات 51 تا 66 از سوره ی نحل
خانواده
امام صادق (علیه السلام):
مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زِیدَ فی عُمْرِهِ
هرکه با خانوادۀ خود خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می شود
By treating one’s family members well, one will prolong his life.
کافی، ج 8، ص 219
صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمِن ثَمَرَٰتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَٰبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(67)
و از ميوه درختان خرما و انگور باده مستيبخش و خوراكي نيكو براي خود مي گيريد قطعا در اين[ها] براي مردمي كه تعقل ميكنند نشانهاي است(67)
وَأَوْحَيٰ رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ(68)
و پروردگار تو به زنبور عسل وحي [=الهام غريزي] كرد كه از پارهاي كوهها و از برخي درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازي] ميكنند خانههايي براي خود درست كن(68)
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَٰتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَٰنُهُ فِيهِ شِفَآءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(69)
سپس از همه ميوهها بخور و راههاي پروردگارت را فرمانبردارانه بپوي [آنگاه] از درون [شكم] آن شهدي كه به رنگهاي گوناگون است بيرون ميآيد در آن براي مردم درماني است راستي در اين [زندگي زنبوران] براي مردمي كه تفكر ميكنند نشانه [قدرت الهي] است(69)
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّيٰكُمْ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَيٰٓ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لَا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَئًْا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(70)
و خدا شما را آفريد سپس [جان] شما را ميگيرد و بعضي از شما تا خوارترين [دوره] سالهاي زندگي [فرتوتي] بازگردانده ميشود به طوري كه بعد از [آن همه] دانستن [ديگر] چيزي نميدانند قطعا خدا داناي تواناست(70)
وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَيٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا۟ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَيٰ مَا مَلَكَتْ أَيْمَٰنُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَآءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ(71)
و خدا بعضي از شما را در روزي بر بعضي ديگر برتري داده است و[لي] كساني كه فزوني يافتهاند روزي خود را به بندگان خود نميدهند تا در آن با هم مساوي باشند آيا باز نعمتخدا را انكار ميكنند(71)
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَٰجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَٰجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ أَفَبِالْبَٰطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ(72)
و خدا براي شما از خودتان همسراني قرار داد و از همسرانتان براي شما پسران و نوادگاني نهاد و از چيزهاي پاكيزه به شما روزي بخشيد آيا [باز هم] به باطل ايمان ميآورند و به عمتخدا كفر ميورزند(72)
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ شَئًْا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ(73)
و به جاي خدا چيزهايي را ميپرستند كه در آسمانها و زمين به هيچ وجه اختيار روزي آنان را ندارند و [به كاري] توانايي ندارند(73)
فَلَا تَضْرِبُوا۟ لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(74)
پس براي خدا مثل نزنيد كه خدا ميداند و شما نميدانيد(74)
۞ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَيٰ شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَٰهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُۥنَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(75)
خدا مثلي ميزند بندهاي است زرخريد كه هيچ كاري از او برنميآيد آيا [او] با كسي كه به وي از جانب خود روزي نيكو دادهايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق ميكند يكسان ستسپاس خداي راست [نه] بلكه بيشترشان نميدانند(75)
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَآ أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَيٰ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَيٰ مَوْلَيٰهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(76)
و خدا مثلي [ديگر] ميزند دو مردند كه يكي از آنها لال است و هيچ كاري از او برنميآيد و او سربار خداوندگارش ميباشد هر جا كه او را ميفرستد خيري به همراه نميآورد آيا او با كسي كه به عدالت فرمان ميدهد و خود بر راه راست استيكسان است(76)
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَآ أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(77)
و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست زيرا خدا بر هر چيزي تواناست(77)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 67)
بعد از حيوانات و شير آنها به بخشى از مواهب گياهان پرداخته، مىگويد: «و خداوند از ميوههاى درختان نخل و انگور (غذاى پربركتى نصيب شما ساخت كه گاه آن را به صورت زيانبار در مىآوريد و از آن مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مىگيريد» (وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً).
«در اين نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مىكنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).
(آيه 68)
پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! در اينجا لحن قرآن به طرز شگفت انگيزى تغيير مىيابد و در عين ادامه دادن بحثهاى پيشين در زمينه نعمتهاى مختلف الهى و بيان اسرار آفرينش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به ميان مىآورد، اما در شكل يك مأموريت الهى و الهام مرموز كه نام «وحى» بر آن گذارده شده است.
نخست مىگويد: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى كرد كه خانههايى از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مىسازند انتخاب كن» (وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ).
«وحى» در اينجا همان فرمان غريزه و انگيزهها و الهام ناخودآگاهى است كه خداوند در جانداران مختلف آفريده است.
نخستين مأموريت زنبوران در اين آيه مأموريت خانه سازى ذكر شده، و اين شايد به خاطر آن است كه مسأله مسكن مناسب نخستين شرط زندگى است و به دنبال آن فعاليتهاى ديگر امكان پذير مىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-3.html
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 69)
بعد دومين مأموريت زنبور عسل شروع مىشود چنانكه قرآن مىگويد: ما به او الهام كرديم كه: «سپس از تمام ثمرات تناول كن» (ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ).
«و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده به راحتى بپيما» (فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا).
سر انجام آخرين مرحله مأموريت آنها را (به صورت يك نتيجه) اين چنين بيان مىكند: «از درون زنبوران عسل نوشيدنى مخصوصى خارج مىشود كه رنگهاى مختلفى دارد» (يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ).
رنگ عسل بر حسب آن كه بر چه گل و ثمرهاى نشسته و از آن بهره گيرى كرده تفاوت مىكند.
«در اين (شراب حلال) داروى شفابخش مهمى براى مردم است» (فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ).
مىدانيم در گلها و گياهان، داروهاى حيات بخشى نهفته شده است و جالب اين كه دانشمندان از طريق تجربه به اين حقيقت رسيدهاند كه زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل مىكنند كه خواص درمانى و دارويى گياهان كاملا به عسل منتقل شده و محفوظ مىماند! «و در اين (ماجراى برنامه زندگى زنبوران عسل و ارمغانى كه آنها براى جهان انسانيت مىآورند، كه هم غذاست، هم شفا و هم درس زندگى) نشانه روشنى (از عظمت و قدرت پروردگار) است براى جمعيتى كه مىانديشند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
(آيه 70)
سر چشمه تفاوت روزيها: در اينجا مسأله اثبات خالق يكتا را تعقيب مىكند و آن از طريق دگرگونى و تغييرات نعمتها است كه از اختيار انسان بيرون است و نشان مىدهد از ناحيه ديگرى مقدر مىشود.
نخست مىگويد: «و خداوند شما را آفريد» (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ).
«سپس روح شما را بطور كامل مىگيرد» و مرگتان فرا مىرسد (ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ).
هم حيات از ناحيه اوست، و هم مرگ تا بدانيد اين شما نيستيد كه آفريننده مرگ و حياتيد.
مقدار طول عمر شما نيز در اختيارتان نيست، بعضى در جوانى يا نزديك به پيرى از دنيا مىروند ولى «بعضى از شما به بالاترين و بدترين ساليان عمر (يعنى نهايت پيرى) باز مىگردند» (وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ).
«و نتيجه اين عمر طولانى آن خواهد شد كه بعد از علم و دانش و آگاهى چيزى نخواهد دانست» و همه را به دست فراموشى مىسپارد (لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً).
درست مانند آغاز عمر و سنين كودكى كه يك پارچه نسيان بود و فراموشكارى و ناآگاهى، آرى «خداوند آگاه و قادر است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ).
همه قدرتها در اختيار اوست و به هر مقدار كه صلاح بداند مىبخشد و به هر موقع كه لازم ببيند مىگيرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 71)
در اين آيه نيز ادامه مىدهد كه حتى روزيهاى شما به دست شما نيست، «اين خداوند است كه بعضى از شما را بر بعض ديگرى از نظر روزى برترى مىدهد» (وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ).
«اما آنها كه برترى يافتهاند (به خاطر تنگ نظرى) حاضر نيستند از آنچه در اختيار دارند به بندگان مملوك خود بدهند (و آنها را در اموال خويش شريك سازند) تا آنها نيز با ايشان مساوى گردند» (فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ).
از اين آيه استفاده مىشود كه مسلمانان در محيط خانواده و در برابر زير دستان نبايد براى خود هيچ گونه فضيلت و امتيازى قائل شوند.
اين تفاوت درآمدها از تفاوت استعدادهايى سر چشمه مىگيرد كه آن هم از مواهب الهى است، ممكن است در پارهاى از موارد اكتسابى باشد ولى در پارهاى از موارد نيز قطعا غير اكتسابى است، بنابراين حتى در يك جامعه سالم از نظر اقتصادى نيز تفاوت درآمدها غير قابل انكار است، ولى با اين حال آنچه پايه اصلى پيروزيها را تشكيل مىدهد تلاش و سعى و كوشش آدمى است.
اما نبايد تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ايجاد جامعه طبقاتى گردد.
و به همين دليل در پايان آيه مىفرمايد: «آيا آنها نعمت خدا را انكار مىكنند» (أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ).
اشاره به اين كه اين تفاوتها در صورت طبيعيش (نه صورت مصنوعى و ظالمانه) از نعمتهاى خداست كه براى حفظ نظام مجتمع بشرى و پرورش استعدادهاى مختلف ايجاد شده است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html
پاسخ : صفحه ی 157 از قرآن کریم شامل آیات 67 تا 77 از سوره ی نحل
(آيه 72)
در اين آيه كه مانند دو آيه گذشته با كلمه «اللّه» شروع مىشود، و بيانگر نعمتهاى خداوند است، اشاره به مواهب او از نظر نيروهاى انسانى و معاونان و كمك كاران، و همچنين روزيهاى پاكيزه، مىكند و اين حلقههاى سهگانه نعمت را كه در اين سه آيه ذكر شده تكميل مىنمايد.
يعنى، از نظام حيات و مرگ، شروع كرده، سپس تفاوت روزيها و استعدادها را كه نظام «تنوع زندگى» است بيان مىكند، و با آيه مورد بحث كه ناظر به نظام تكثير مثل بشر، و روزيهاى پاكيزه است پايان مىگيرد.
مىگويد: «خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً).
همسرانى كه هم مايه آرامش روح و جسمند و هم سبب بقاء نسل.
لذا بلافاصله اضافه مىكند: «و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوهها قرار داد» (وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً).
سپس مىفرمايد: «و (خداوند) از پاكيزهها به شما روزى داد» (وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ).
و در پايان به عنوان يك نتيجه گيرى كلى از اين بحث مىگويد: آيا آنها با اين همه آثار عظمت و قدرت خدا كه مشاهده مىكنند، و اين همه مواهبى كه از ناحيه او به آنها ارزانى شده باز سراغ بتها مىروند «آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت خداوند را انكار مىكنند؟» (أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ).
(آيه 73)
در تعقيب بحثهاى توحيدى گذشته، اين آيه، به مسأله شرك پرداخته و با لحنى پر از سرزنش و توبيخ مىگويد: «آنها غير از خدا، موجوداتى را مىپرستند كه هيچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند» (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً).
نه تنها مالك چيزى در اين زمينه نيستند، بلكه «توانايى (بر خلق و ايجاد و دسترسى به روزيها) نيز ندارند» (وَ لا يَسْتَطِيعُونَ).
اشاره به اين كه مشركان به اين گمان به دنبال پرستش بتها مىرفتند كه آنها را در سرنوشت و سود و زيان خود، مؤثر مىپنداشتند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread315-4.html