خیلی خیلی گلن
یک بار سر یک چیز کوچولویی بحثمون شد
اما بعد از اون بحث دوست واقعا خوبی برای من شدن[shaad]
نمایش نسخه قابل چاپ
خیلی خیلی گلن
یک بار سر یک چیز کوچولویی بحثمون شد
اما بعد از اون بحث دوست واقعا خوبی برای من شدن[shaad]
من از ساغر خاطره ای ندارم نمیدونم که میشناسه منو یا نه ولی روز تولدش بهش تبریک گفتم [nishkhand]
وویییییییییی اولین با رکه باهم اشنا شدیم در مورد المپیاد ازم سوال کرد بعد باهم بیشتر اشنا شدیم [cheshmak]
سلام یادم نمیاد [khejalat]
با آقا جواد هم خاطره زیــــــــــــاد داریم
اما اولین خاطره ای که یادم اومد حدودا یک اعترافه [nishkhand]
خرداد بود ، امتحانات من بود و ساعت 8 میرفتم امتحان میدم و 10 میومدم
و میشستم پای نت
بعد آقا جواد پیام دادن که شما مگه مدرسه ندارید این موقع پای نت هستید ! من هم ناراحت شدم هم عصبانی
بعد براشون توضیح دادم که چرا ساعت 10 پای نتم
خلاصه از اون موقع بود که باهاشون بیشتر آشنا شدم توی انجمن و الان مثل داداشم هستن
الان که به اون خاطره فکر می کنم خندم میگیره [khande]
از شانسی که من دارم هر کی بهم میرسه میگه یادش نمیاد[soal][narahat]
حالا بذار یه چیزی از نفر قبلی بگم مدیر اومد پستمو حذف نکنه[nishkhand]
یه بار من یه کاری کردم که ساغر بعدش حالمو گرفت و منم دیگه جرات نکردم اون کارو تکرار کنم(حالا خودش میدونه[nishkhand])
ای خدایااااااااااااا مثل اینکه قسمت نیست کسی یه خاطره از من بگهههههههههههههههه...بیا این پایینم این جوری کرد!![narahat]
سلام ابجی ساغر وهمکار گرامی
یادمه خیلی خوب گفتی
تبریک تولدش را جشن گرفتیم
صندلی داغ و الان ام من وابجی ساغر به عنوان ناظر مسابقه هستیم خداروشکرت
الان ابجی ساغر مثل خواهرم هستن
خداروشکرت خواهر هم داریم ما[nishkhand]
این مونا باجی رو من در یکی از قسمت های سایت دیدار کردم. اونجا بعد از کش و قوس های فراوون تصمیم گرفتیم ایشون منو "کاک مهدی" صدا بزنن (کاک در زبان کردی معنای داداش میده) منم ایشونو مونا باجی صدا بزنم. اونموقع هم حسابی از بورچومی (بره موناباجی اینا) گل میگفتیمو گل میشنیدیم. آآآآی روزگار یادش بخیر...[entezar2]
سوء تفاهمی که براش پیش اومده بود و رفتار جدیش و همچنین عرف جامعه [nishkhand]
در ضمن اون آوتارشون که خلبان بود .