این ترانه بوی نان نمیدهد
بوی حرف دیگران نمیدهدسفرهء دلم دوباره باز شد
سفرهای که بوی نان نمیدهدنامهای که ساده و صمیمی است
بوی شعر و داستان نمیدهد:با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمیدهدکاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمیدهدیک وجب زمین برای باغچه
یک دریچه، آسمان نمیدهدوسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد، زمان نمیدهد!فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمیدهدهیچ کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمیدهدهیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیهای به رایگان نمیدهدکس ز فرط هایوهوی گرگ و میش
دل به هیهی شبان نمیدهدجز دلت که قطرهای است بیکران
کس نشان ز بیکران نمیدهدعشق نام بینشانه است و کس
نام دیگری بدان نمیدهدجز تو هیچ میزبان مهربان
نان و گل به میهمان نمیدهدناامیدم از زمین و از زمان
پاسخم نه این ، نه آن…نمیدهدپارههای این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمیدهدخواستم که با تو درد دل کنم
گریهام ولی امان نمیدهد…
