بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
اگه تو منشور حقوق بیمار منتشر شده توسط معاونت سلامت وزرات بهداشت ، دقت کنین ، دو تا جمله رو نوشته که یکم به نظر جای بحث داره :
نقل قول:
بيمار حق دارد در خصوص مراحل تشخيص، درمان و سير پيشرفت بيماري خود اطلاعات ضروري را شخصاً و يا در صورت تمايل از طريق يكي از وابستگان از پزشك معالج درخواست نمايد به طوري كه در فوريتهاي پزشكي اين امر نبايد منجر به تأخير در ادامه درمان يا تهديد جاني بيمار گردد.
بيمار حق دارد از رازداري پزشك و ديگر اعضاي تيم معالج برخوردار باشد لذا حضور باليني افرادي كه مستقيماً در روند درمان شركت ندارند موكول به كسب اجازه بيمار خواهد بود.
خب به نظر شما با توجه به این دو بند ، اگه یه بیماری مراجعه کرد و بیماری حادی داشت ، باید به خود مریض بگیم یا به همراهیش؟ رازداری دکتر چی می شه ؟ این رضایتی که خود بیمار باید بده که به همراهیش بگیم ، چطوری باید بدست بیاد؟
[entezar2][entezar2]
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
به نظر من باید به هر دو گفت ولی نباید طوری گفت که امیدشون لباس نا امیدی رو بپوشه.و در مورد راز داری دکتر باید گفت که دکتر باید تمام جزییات رو بگه ولی بازهم نباید یه جوری بگه که نا امید بشن.سوال آخری هم که به بیمار ربط داره.
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
امین_بد
به نظر من باید به هر دو گفت ولی نباید طوری گفت که امیدشون لباس نا امیدی رو بپوشه.و در مورد راز داری دکتر باید گفت که دکتر باید تمام جزییات رو بگه ولی بازهم نباید یه جوری بگه که نا امید بشن.سوال آخری هم که به بیمار ربط داره.
خب خیلی وقتا حقیقت خودش نامید کننده است
مثلا یه بیماری ایدز داره دکتر چطوری به اون بگه؟
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
به نظر من بايد به بيمار بطور سربسته از بيماريش گفته بشه كه نااميد نشه و اميد به زندگي رو از دست نده!
اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره.
من فكر مي كنم حتي واكنش همراه بيمار هم خيلي مهمه.چون بعضي از همراهاي بيماران وقتي از مريضي مطلع ميشن ، قيافه شون خيلي تابلو ميشه! اونوقته كه بيمار ممكنه فكراي بدتر از اين هم بكنه و بيشتر خودشو ببازه!
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
helix
به نظر من بايد به بيمار بطور سربسته از بيماريش گفته بشه كه نااميد نشه و اميد به زندگي رو از دست نده!
اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره.
من فكر مي كنم حتي واكنش همراه بيمار هم خيلي مهمه.چون بعضي از همراهاي بيماران وقتي از مريضي مطلع ميشن ، قيافه شون خيلي تابلو ميشه! اونوقته كه بيمار ممكنه فكراي بدتر از اين هم بكنه و بيشتر خودشو ببازه!
ببین بیمار حق داره که از بیماری خودش اطلاع کامل داشته باشه ،
مثلا یه نفر ایدز داره چطوری بهش سربسته بگیم؟
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
x any one
نظری ندارم[eynaki][eynaki]
چرا؟ [tafakor]
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
به نظر من بحث راز داری دکتر اصلا مربوط به خود بیمار نمیشه؟
راز بین دو نفر هست یعنی دکتر و بیمار، رازداری زمانی مطرحه که یک نفر به غیر از بیمار بخواد از حال بیمار خبر دار بشه هر چند که طرف ممکنه حق اینو داشته باشه که از حال بیمار مثلا مادرش خبر دار بشه ولی باید دکتر اینو به خود بیمار واگذار کنه که به هر کی دلش می خواد بگه و به هر کیم می خواد نگه، چرا که همچین موضوعی می تونه زندگی بیمار و اطرافیانش رو تغییر بده، پس بهتره خود بیمار بتونه این تغیرات تا حدی کنترل کنه حالا به هر ترتیب. البته این نظر منه!!!![soal]
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
امّا به نظر من Helix تقریباً درست میگه. شاید بپرسین چرا؟؟؟؟؟ اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره. ولی در مورد سوال معاونمون که اگه ایدز داشت بهتره بهش بگیم که شما بیماری دارین که به زودی تحت درمان قرار خواهید گرفت و خواهید توانست که مثل مردم عادی باشین. وقتی دکتر اینو میگه بیمار باه خودش امید پیدا میکنه و باور داره که خوب میشه و این باور کار دکترا رو راحتتر میکنه. مگه نه؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ : بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟
ولی من موافق نیستم با بحث سر بسته گفتن. تا حالا خودتونو جای یه آدم 14 ساله که سرطان خون داره و همه می دونن تا 6 ماهه دیگه می میره گذاشتین. تا کی باید بهش امید واهی داد؟ بعضی وقتا زیاد از حد امید دادن نتیجه عکس میده، می دونی اگه بخوای به پدر و مادر این بچه هی بگی درمان میشه، راه جدید اومده، فلان و... و خودت هم می دونی امکان خوب شدنش خیلی کمه چرا بهش دست نگیم چه خبره از اول شاید لحظه لحظه زندگیش با زمانی که شما اونجری میگین فرق کنه؟!!![soal]
می دونین اگه بعد از این امیدها اگه بفهمه دروغ بوده یا اصلا نفهمه هم ولی بچش بمیره ضربه ای صد برابر بد تر از زمانی میخوره که شما بهش گفتین. مثل این میمونه که یک نفر بالای درخت گیر کرده و می ترسه بیاد پایین و می دونین اگه بخواد پایین بیاد ممکنه بلایی سرش بیاد، پس هی با امید بهش می گین برو بالا تر تا شاید از یه راه دیگه بیاد پایین بعد اونوقت تا آخرین نقطه میره و یهو پرت میشه پایین؟ حالا به نظر شما اگه از همون جای اول میفتاد پایین امکان سالم موندنش بیشتر بود یا از این جایی که شاید 50 متر بالاتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [soal] این کار هم از نظر روحی با همراهه مریض یا خود مریض عیننا مثل همینه. اون دنیا جواب خدارو چی می خوایم بدیم؟؟؟؟[negaran] می خوایم بگیم خدایا خواستم اذیت نشه بهش نگفتم یا سر بسته گفتم!!!! مگه اون چه فرقی داره با ما؟ مگه آدم نیست؟ مگه عقل نداره؟ نمی تونه خودش تصمیم بگیره که ما براش تصمیم می گیریم؟؟؟!! مگه بزرگترین دارایی هرکس استقلالش، آبروش، آزادگیش نیست؟؟؟ خب ما که با این کارمون همه اینارو زیر سوال داریم می بریم؟ چی می شه که یه نفر به خودش اجازه می ده واسه زندگی یه نفر که شاید آخرین لحظات و عزیزترین لحظات واسه خودش و خانوادش هستن تصمیم بگیره؟؟؟ سمتش؟ پولش؟ علمش؟ چی هست که عزیزترین دارایی هر انسانی و زیر سوال می بره؟؟؟
ببخشید اگه اینجوری حرف زدم. خدایی نکرده فکر نکنین من کس خاصی مورد نظرم هست یا با کسی مشکلی دارم فقط حرف دلم رو زدم. به هر حال اگه نا خواسته به کسی احیانن جسارت شد، از صمیم قلب معذرت خواهی می کنم بابت این سوئ تفاهم .مرسی[shaad]