جوجه ((حتما این رو ببینید ))
سلام تو اسفند ماه بود اخرین روزهاش که شبا که از محل کارم برمیگشتمsh_omomi33 تو راه خونه چند تا دستفروش رو میدیمsh_omomi22 که جوجه میفروختن smilee_new2 (30).
جاتون خالی منم که عشق جوجه میرفتمsh_dokhtar22 میشستم کنار جعبه ها و حسابی باهاشون بازی میکردم sh_dokhtar15بنده خدا فروشنده هم بهم عادت کرده بود ( کار هر شبم بود:"> ) چیزی هم نمیگفت ( البته بنده خدا چی میخواست بگه یا چی متونست بگه {tongue}) البته اون موقع جوجه ها خواب تشریف داشتن |-)
یادمه بیست هشتم اسفند ماه بود که با مامانم رفته بودیم اخرین خریدهای سالمون رو انجام بدیم sh_omomi46که همون فروشنده تا منو دید یه خورده نگاه کرد با زور مامانم رو بردم پیش جوجه ها و همه شون رو از خواب بیدار کردم sh_dokhtar10و باهاشون بازی کردم و مجبور کردم که مامانم هم بگیرتشون {big green}. بعد دیگه مامانم دعوام کرد و گفت بیا بریم کلی کار داریم که منم مجبورا ازشون خداحافظی کردم:confused: .
چند تا عکس ازشون گرفتیم که گفتم براتون بزارم ببینید چقدر نازن :">
بفرماییداین هم دوست جون ها ی من البته ببخشید شبه خواب تشریف دارن :
این یکی عکس رو خیلی دوست دارم{big hug} سوژه خنده هست :)) فقط نگاه کنید که ببینید اون جوجه وسطیه چطور خوابید |-)
اینو میگم :))
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
خیلی ناز بودن!!!
دوست من چند تا جوجه داشت. الان دیگه بزرگ شدن. نسبتا تبدیل شدن به خروس و مرغ. البته هنوزم جوجه داره. نسل بعد اینا هستن البته.
خیلی باحالن.
جالبه که این همه جوجه ها رو دوست داری!!!
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
f1020
خیلی ناز بودن!!!
دوست من چند تا جوجه داشت. الان دیگه بزرگ شدن. نسبتا تبدیل شدن به خروس و مرغ. البته هنوزم جوجه داره. نسل بعد اینا هستن البته.
خیلی باحالن.
جالبه که این همه جوجه ها رو دوست داری!!!
ممنون اره خیـــــــــــــــــلی دوست دارم{big hug} ولی الان تو تحریم هستم {worried} بابام sh_omomi25 اجازه نمیده که بگیرم sh_omomi37 اخه ترم پیش موقع امتحانات بود داشتم از جلسه امتحان برمیگشتمsh_omomi33 که چشمم به جوجه ها افتاد بدو رفتم دو تا خریدم :"> بعد دیگه کارم ان بود که فقط با اونها بازی میکردم {tongue} برای همین الان تو تحریم هستم . البته تو فکر چند تا نقشه هستم smilee_new2 (24) که برم دوتا بگیرم {big green}sh_omomi14
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
اووووووووووووه!! پس که اینطور....
نقشه هات که گرفت بعدش دوباره نری تو تحریم!!!{tongue}
به امید خرید جوجه های جیــــگر!!{big green}
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
f1020
اووووووووووووه!! پس که اینطور....
نقشه هات که گرفت بعدش دوباره نری تو تحریم!!!{tongue}
به امید خرید جوجه های جیــــگر!!{big green}
انشاالله اگه شما هم نقشه ای داری بگو تست کنمش {big green}
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
خوبه یکیم بیاد از شما وقتی غرق خوابی عکس بگیره ؟ نکن این کارا رو عاقبت نداره به سر خودتم میاد {big green}
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
امير آشنا
خوبه یکیم بیاد از شما وقتی غرق خوابی عکس بگیره ؟ نکن این کارا رو عاقبت نداره به سر خودتم میاد {big green}
اخی الهی اخه ببینش چه ناز خوابیده (:| سردشون هم بوده همه شون چسبیدن به هم :))
خب بیاد بگیره مگه چیه بعدش ممکنه اینجوری بشه {feeling beat up} .
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
:))خیلی باحال بود
اتفاقا منم عاششق این جور چیزام
بچه که بودم حدودا چهار پنج ساله یه جوجه اردک طلایی داشتم.
یه بار نصفه شب بیدار شدم برم آب بخورم یادش افتادم.رفتم تو راهرو ببینم در چه حالیه دیدم خودشو باد کرده خوابه طفلک .گفتم حتما سردشه ...بیدارش کردم آوردمش تو رختخواب خودم رو متکا کنار خودم خوابوندمش
خلاصه خیلی عشقولانه در وکردیم و چش تو چش هم خوابیدیم :x
صبح که میخواستم بیدار شم تو خواب و بیداری بودم دیدم مامانم با بابام دارن در مورد جوجه اردکم حرف میزنن هی آخ آخ میکنن
فک کردم چیز مهمی نیستو دارن میگن چرا ورداشتم آوردمش پیش خودم
حالا نگو فضیه چیز دیگه ای بود جوجه اردکم مرده بود:-o{i dont want to see} مامانم دیگه نذاشت مرده شو ببینم قبلا دور انداخته بودش:-ss. مامانم گفت بدبخت له شده بود{worried}{i dont want to see}
یادمه تا چند روز خیلی حالم بد بودsh_omomi37
هنوزم یادش می افتم اشکم میخواد در بیاد smilee_new1 (11)
تا چند سال وقتی با داداشم دعوام میشد بهم میگفت : قاتل !!!!!!!!
خلاصه تاخیلی سال بعد عاشق هیچ جوجه اردکی نشدم
بعدش بابام چند تا واسه من و داداشم گرفت که یکیشونو که طلایی بود خیلی دوس داشتم که از شانس من رو پشت بوم کلاغ بردش:-ss
خلاصه از این لحاظ خیلی شکست عشقی خوردم=((=((
=((
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
نه به تاپیک اول نه به اخرش
منم بچه بودم یه سگ داشتم
خیلی بهش میرسیدم
اما فهمیدم زیاد اهله پارس کردن و مراقب خونه بودن نیست بلکه امکان داره وقتی دزد میاد بره واسشون قلاب هم بگیره
اینه که ردش کردم
یادمه هرکی میومد خونمون از ترس نمیرفت پیشش
البته نه اینکه سگه خیلی وحشی باشه
از ترس اینکه از خنده نمیره
اخه سگه اخره مسخره بازی بود میپرید بالا پایین
ارزو به دل موندیم پارس کنه
یه چیز جالب تر اینکه
یه شب بردمش بیرون
بچه هام جمع بودن
یکی از بچه ها گربش رو اورده بود
باورتون نمیشه گربه دوستم گازش گرفت و سگمون پا گذاشت به فرار
انگاری سگ سیرک بود
هیکل گنده بی خاصیته بی خاصیت
پاسخ : جوجه ((حتما این رو ببینید ))
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
shabnamshirin
:))خیلی باحال بود
اتفاقا منم عاششق این جور چیزام
بچه که بودم حدودا چهار پنج ساله یه جوجه اردک طلایی داشتم.
یه بار نصفه شب بیدار شدم برم آب بخورم یادش افتادم.رفتم تو راهرو ببینم در چه حالیه دیدم خودشو باد کرده خوابه طفلک .گفتم حتما سردشه ...بیدارش کردم آوردمش تو رختخواب خودم رو متکا کنار خودم خوابوندمش
خلاصه خیلی عشقولانه در وکردیم و چش تو چش هم خوابیدیم :x
صبح که میخواستم بیدار شم تو خواب و بیداری بودم دیدم مامانم با بابام دارن در مورد جوجه اردکم حرف میزنن هی آخ آخ میکنن
فک کردم چیز مهمی نیستو دارن میگن چرا ورداشتم آوردمش پیش خودم
حالا نگو فضیه چیز دیگه ای بود جوجه اردکم مرده بود:-o{i dont want to see} مامانم دیگه نذاشت مرده شو ببینم قبلا دور انداخته بودش:-ss. مامانم گفت بدبخت له شده بود{worried}{i dont want to see}
یادمه تا چند روز خیلی حالم بد بودsh_omomi37
هنوزم یادش می افتم اشکم میخواد در بیاد smilee_new1 (11)
تا چند سال وقتی با داداشم دعوام میشد بهم میگفت : قاتل !!!!!!!!
خلاصه تاخیلی سال بعد عاشق هیچ جوجه اردکی نشدم
بعدش بابام چند تا واسه من و داداشم گرفت که یکیشونو که طلایی بود خیلی دوس داشتم که از شانس من رو پشت بوم کلاغ بردش:-ss
خلاصه از این لحاظ خیلی شکست عشقی خوردم=((=((
=((
اخ اخ گفتی منم هم از این عادت های بد داشتم:-ss تازه من یادمه پتوی عروسکم رو برمیداشتم مینداختم رو جوجه هام{big green} ولی خب من اینجوری قتل نکردم یه جور دیگه بوده :ar! یادمه برادرم اولین چیزی که به جوجه هامون یاد میداد این بود که دنبالمون راه بیافتن sh_omomi33منم یه دفعه دمیایی مامانم رو پوشیده بودم حواسم هم به جوجه ام نبود که داره دنبالم میدود یهو وایسادم که دیدم ....smilee_new2 (23) کاری که نباید میشد اتفاق افتاد sh_omomi37
متاسفانه لهش کرده بودم {big green}
ولی خب من به اندازه تو روحیه ام ضعیف نبود دوباره رفتم گرفتم {big green}