یکی انگار داره دل رو به یه جای غریبی می کشونه
یکی انگار داره دل رو به یه جای غریبی می کشونه
اون که با چادر خاکیش گناهای همه رو می پوشونه
انگاری دست خودم نیست ،
انگار داره دلم باز بهونه
چشم گریون ٬ مثل بارون ٬ می چکن اشک های من دونه دونه
تا می خواد پا بذارم رو عهدی که بسته دلم توی حرم
یکی دستاشو می ذاره دوباره مثل قدیما رو سرم
نمی ذاره که دوباره من بمونم و دل در به درم
عمری این در و اون در زد این دل
به هم جا سر زد این دل
اما نشد …
+ گوش کنید
پاسخ : یکی انگار داره دل رو به یه جای غریبی می کشونه
زهرا تو را قسم به دلم احتیاط کن
وقتی که دست جانب دیوار می بری
+ دل بدهید