پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلنگ برفی (نام علمی: Uncia uncia) گربهسانی است که در کوههای مرتفع آسیای میانه، هیمالیا و تبت زندگی می کند.
این حیوان را متعلق به سرده uncia (اونسیا) می دانند که در زیر خانواده پلنگیان (شامل گربهسانان بزرگ همچون ببر و شیر و پلنگ) قرار میگیرد. اونسیا (یا اونس) در زبانهای لاتین و فرانسه باستان و انگلیسی به معنای " کوچک " است که به گربههای کوچکی چون سیاهگوش گفته میشد. سرده اونسیا تنها یک عضو دارد که پلنگ برفی است.
پلنگهای برفیدر مقایسه با گربههای بزرگ مانند ببر و شیر کوچکترند. بر روی پوست آنها روزتهای (خالهای رز شکل) تیره رنگ وجود دارد. ویژگیهای پلنگ برفی به گونهای متناسب با نواحی سرد و کوهستانی است: وزن آنها بین ۲۷ تا ۵۴ کیلوگرم و درازای آن ۷۵ تا ۱۳۰ (به طور میانگین ۹۰) سانتیمتر میباشد (برای تحرک آسانتر) و موهای آنها انبوه و بلند با رنگ زرد دودی و مایل به قهوهای برای دفع سرما) است. گوشهای این جانور برای دفع کمتر گرما، گرد و کوچک است و دم بلند به تعادل آن کمک میکند. پوزه کوچک، پیشانی برجسته و سوراخهای بینی بزرگ حیوان نیز با استنشاق هوای سرد و سنگین سازگاری یافتهاند. از دیگر ویژگیهای این پلنگ که در سایر گربههای بزرگ مشاهده نشده باید به صدای جیغ مانند (به سبب نداشتن خشکنای) و چشم سبز کمرنگ اشاره نمود.
هر چند برآورد میشود که ۳۵۰۰ تا ۷۰۰۰ قلاده در طبیعت و ۶۰۰ تا ۷۰۰ قلاده از این گربهسان در باغ وحش وجود دارد، به سبب خوی مرموز این گربه، به طور دقیق مشخص نیست که چه تعداد از آن در طبیعت یافت میشود.
منبع:http://www.google.com/url?sa=t&rct=j...58187178,d.bGE
پاسخ : گونه های در حال انقراض
فلامینگو یا مُرغ آتشی پرندهای است از راستهٔ بالآتشیسانان
فلامینگو پرندهای است با پاهای دراز و منقاری منحنی و گردنی بلند خمیده، آبچر بابدنی بسیار کشیده و پر و بالی به رنگهای سفید و صورتی است.
در پروازها باها و گردنش کشیده و قدری پائین تر از سطح بدن قرار میکیرد. بالهایش ترکیب زیبائی از رنگهای سرخ و سیاه است. پرنده نابالغ قهوهای مایل به خاکستری چرک است. فلامینگو به آرامی راه میرود ودر حالیکه سر ومنقار خودرا در آب کم عمق فرو برده تغذیه میکند. فلامینکو از ۹۰/۰ تا ۵/۱ متر بلندی دارد. بیشتر فلامینگوها حلزون وگیاهان آبی را میخورند. این پرندگان بصورت دست جمعی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکنند.
راستهای بالآتشیسانان که فلامینگو به آن تعلق دارد از پرندگان آبزی و بزرگجثه هستند که غذا را از منقار خمیده و صافیمانند خود میگذرانند.
زیستگاه
مردابهای ساحلی کم عمق. ماندابهای حاصل طغیان دریاچهها، لجنزارها و غیره به سر میبرند.
تغذیه
رژیم غذایی فلامینگو سخت پوستی به نام آرتمیا میباشد.
پراکندگی در ایران
در دریاچهٔ ارومیه و در تابستان در فارس به سر میبرند و ممکن است در خوزستان زاد و ولد کنند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%...86%DA%AF%D9%88
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پاندا نوعی خرس است که در نواحی مرکزی و جنوب غربی چین زندگی میکند. پاندا به سادگی توسط لکههای سیاه روی گوش و دور چشم و دور بدنش قابل شناسایی است. این حیوان هرچند در راسته زیستی گوشتخوارسانان قرار دارد اما ۹۹٪ رژیم غذایی آن را گیاه بامبو تشکیل میدهد. پانداهایی که در اسارت نگهداری میشوند غذاهایی مانند عسل، تخم پرندگان، ماهی، مرکبات، موز، برگ گیاهان و سیب زمینی را هم مصرف میکنند.
پاندا امروزه فقط در چند کوهستان مرکزی چین عمدتاً در ایالت سیچوآن و در حد کمتری در شاآنشی و گانسو زندگی میکنند. پانداها زمانی در نواحی کمارتفاعتر هم زندگی میکردند اما با پیشرفت زمینهای زراعی و همزمان از بین رفتن جنگلها و برخی از عوامل دیگر پانداها به مناطق مرتفع پناه آوردند.
نسل این جانور به شدت در معرض تهدید است. بر اساس گزارشها ۲۳۹ پاندا در چین در باغ وحش و ۲۷ پاندا نیز در باغ وحشهای بیرون از چین میزیند. همچنین تخمین زده میشود حدوداً ۱٬۵۹۰ پاندا در طبیعت زندگی میکنند اما یک مطالعه بر اساس تحلیلهای ژنتیکی تخمین زده که بین ۲٬۰۰۰ تا ۳٬۰۰۰ پاندا میتواند در طبیعت وجود داشته باشد و گزارشهایی نیز نشان میدهند که پانداهای موجود در طبیعت در حال ازدیاد میباشند. اما اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست اعتقاد دارد این گزارشها برای بیرون آوردن نام پاندا از جانوران در معرض خطر انقراض کافی نیست.
در حالی که همچنان اژدها اثر ملی و تاریخی چین است در این اواخر پاندای بزرگ نیز به یک علامت و مشخصه برای چین تبدیل شده است. تصویر خرس پاندا روی بسیاری از سکههای نقره و طلا و پلاتین مربوط به چین مدرن حک شده و حتی تمبر با عکس و اسم خرس پاندا منتشر شده است. حالت خوردن گیاه بامبو توسط خرس پاندا به یک نماد صلحجویی در مقابل شکارچیان تبدیل شده است. گفته شده خرس پاندا یک حیوان اهلی و آموزشپذیر است و حمله آن به انسان اغلب به خاطر آزار و اذیتی بوده که از انسان به آن رسیده تا به علت خوی وحشی خود جانور.
طبقهبندی جانورشناختی پاندا تا مدتها مورد بحث بود چرا که این حیوان مشخصات خرسها و راکونها را همزمان در خود دارد. اما تحقیقات مولکولی جدید اثبات کرده که پاندا قطعاً نوعی خرس است و نزدیکترین خویشاوند زنده آن خرس عینکی بومی آمریکای جنوبی است.
تغذیه
با اینکه پاندا در رده حیوانات گوشتخوار است اما خوراک غالب این حیوان گیاه و بهویژه گیاه بامبو است. با این وجود سیستم گوارشی پاندا ویژهٔ خوردن گوشت است و نمیتواند به خوبی سلولز گیاهی را هضم کند. در نتیجه انرژی و پروتئین کمی از خوردن بامبو بدست میآورد. پانداها به طور معمول روزانه ۹ تا ۱۴ کیلوگرم بامبو مصرف میکنند و به علت فقر ارزش غذایی بامبو برای خرسهای پاندا، آنها مجبورند شکمشان را کاملاً پر کرده و تا آنجا که میتوانند بخورند. پانداها بسیار دقت میکنند تا انرژیشان بیهوده تلف نشود و به این ترتیب از گذشتن از شیبهای تند و یا عکسالعملهای زیاد نسبت به سایر خرسها پرهیز میکنند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...da_closeup.jpg
در باغ وحش
پانداها از زمان دودمان هان در باغ وحش نگهداری میشدند، سیما شیانگرو نویسنده چینی آن دوران اشاره کرده است که پاندا باارزشترین حیوانی بوده که در باغ امپراتور در شیآن نگهداری میشده است.
در مقالهای در نشریه نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۶ عنوان شد که هزینه نگهداری پاندا از دیدگاه اقتصادی ۵ برابر از گرانترین حیوان بعد از آن یعنی فیل بیشتر است.
برای دیدن اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7
پاسخ : گونه های در حال انقراض
پلنگ ایرانی (نام علمی: Panthera pardus saxicolor) بزرگترین یا یکی از بزرگترین زیرگونههای پلنگ است که بومی غرب آسیا است.
این زیرگونه پلنگ در فهرست «گونههای در خطر انقراض» آییوسیان قرار دارد.
جمعیت
شمار پلنگهای ایرانی بالغ در سراسر کشورهای محل زیست آن کمتر از ۸۷۱ تا ۱۲۹۰ قلاده برآورد میشود. تازهترین برآوردهای ملی به این شرح است: ۵۵۰ تا ۸۵۰ در ایران، ۲۰۰ تا ۳۰۰ در افغانستان، ۷۸ تا ۹۰ در ترکمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در ارمنستان، حداکثر ۱۰ تا ۱۳ در آذربایجان، ۳ تا ۴ در قراباغ، حداکثر ۵ درگرجستان، حداکثر ۱۰ در قفقاز شمالی فدراسیون روسیه و حداکثر ۵ قلاده در ترکیه.
ایران مهمترین زیستگاه پلنگ در خاورمیانه است و جمعیت مناسب پلنگ در این کشور امکان بقای گروههای کوچک این حیوان در قفقاز، شرق ترکیه و احتمالاً ترکمنستان را از راه مهاجرتهای بینمرزی افزایش میدهد. با این حال تراکم جمعیتی پلنگ در ایران بسیار پایین است و ۰٫۰۶ تا ۰٫۱ قلاده در هر ۱۰۰ کیلومترمربع برآورد میشود.
وضعیت حفاظتی
اصلیترین تهدید پیشروی بقای این حیوان جداشدن زیستگاهها و قطع ارتباط ژنتیکی گروههای مختلف این حیوان است که معمولاً به تشکیل گروههای بسیار کوچک منجر شدهاست. بهطوریکه در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.
کاهش طعمه بر اثر شکار انسانها، گسترش زیربنایی، مزاحمتهای انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچهای خوراکی، ساخت معدن، جادهسازی، جنگلزدایی، آتشسوزی و چرای دام) عواملیست که منجر به تکهتکهشدن زیستگاههای حیوان شدهاست. بحران اقتصادی پس ازفروپاشی شوروی و کاهش نظارت بر مناطق حفاظتشده باعث شد تا با شکار بیرویه حیوانات سمدار در آسیای میانه و قفقاز و همچنین فعالیتهای اقتصادی در نواحی محل زندگی پلنگ جمعیت انواع بز کوهی، گوسفند وحشی، مرال، شوکا که طعمههای اصلی پلنگ میباشند، به شدت کاهش پیدا کند و این امر تأثیر منفی بر جمعیت این حیوان بگذارد. گراز تنها شکار پلنگ است که جمعیت آن در سالهای اخیر کاهش چندانی نداشتهاست.
شکار مستقیم این حیوان ممکن است بهعنوان تروفه (شکار افتخاری)، برای فروش پوست (به ویژه در افغانستان)، تیراندازی برای حفاظت از حیوانات خانگی (به ویژه در ایران و ترکمنستان) و کشتن به محض مشاهده (بیشتر در قفقاز و شرق ترکیه) صورت گیرد. این موارد شایع نیست ولی با توجه به جمعیت کوچک این حیوان تأثیر قابل توجهی بر ادامه حیات گروههای کوچک این حیوان دارد. بهویژه در قفقاز که پلنگها در تعدادی ناچیز در مناطقی گسترده پراکندهاند و از بین رفتن حتی یک عدد از آنها ثبات جمعیتی را برهم میزند، به همین دلیل حتی در مناطقی که از نظر شکار غنی هستند، همچون جنوب ارمنستان، تعداد واقعی پلنگها بسیار کمتر از چیزی است که با توجه به تعداد حیوانات شکار آن میتوان حدس زد.
در تهران در سال ۱۹۹۸ یک انجمن غیر دولتی به نام «انجمن حفاظت از پلنگ ایرانی» ایجاد شده که کوششهایی را در این زمینه انجام میدهد. این انجمن به کوشش علی عقیلی، عضو اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست شکل گرفته است.
طعمه
غذای پلنگ با توجه به منطقهای که در آن زندگی میکند متفاوت است. بخش عمده رژیم غذایی پلنگ ایرانی از شکار سمداران میانجثه همچون بز کوهی(کل و بز)، انواع گوزن به ویژه مرال، گوسفند وحشی (قوچ و میش)، انواع غزال به ویژه آهوی گواتردار ایرانی، و گراز تأمین میشود. در کنار آن از شکارهای کوچکتری نظیر موش، خرگوش و تشی و گوشتخواران کوچکتر مانند روباه و شغال در کنار انواع پرندگان و خزندگان طعمه او میگردند. در ایران شکار اصلی این جانور کل و بز است و محل زندگی پلنگ نیز تا حد زیادی با محل زندگی کل و بز همسانی دارد. مشخصات این پلنگ در اکثر نقاط ایران یافت می شود اما اندازه های ان ها با هم تفاوت دارند مثلا پلنگ هایی که در نیمه ی غرب ایران زندگی می کنند با پلنگ هایی که در نیمه ی شمالی زندگی می کنند نفاوت جثه و اندازه ی بسیاری با هم دارند . در کل طول پلنگ ایرانی از 110 شانتی متر تا 200 سانتی متر هم می رسد و یابیش تر از ان . وزن این پلنگ حدود 45 تا 100 کیلو است و اندازه ی ان از پا تا شانه نیز 47 تل 75 سانتی متر است
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%...A7%D9%86%DB%8C
پاسخ : گونه های در حال انقراض
خرس سیاه آسیایی (یا خرس سیاه تبتی یا خرس ماه یا خرس یقهدار) گونهای خرس در اندازه متوسط است که روی قفسهٔ سینهاش لکه سفیدی به علامت Vنقش بستهاست. این خرس بهخوبی برای زندگی بر روی درخت انطباق یافته و در مناطق وسیعی از جنوب آسیا، شمال شرق چین، خاور دور روسیه و ژاپن میزید.آییوسیان این حیوان را در فهرست گونههای در خطر انقراض و در ردهٔ آسیبپذیر قرار دادهاست که بیشتر بهدلیل جنگلزدایی و شکار این حیوان برای استفاده از برخی اعضای بدن اوست. خرس سیاه شباهت ریختشناسانه بسیار زیادی با خرسهای ما قبل تاریخ دارد و برخی دانشمندان وی را نیای دیگر گونههای امروزین خرس میدانند. خرس سیاه هرچند بیشتر گیاهخوار است اما رفتاری پرخاشگرانه نسبت به انسان دارد و حملهٔ بدون هشدار این حیوان به آدمی بارها گزارش شدهاست.
خرس سیاه آسیایی شبگرد است و بر خلاف دیگر همنوعان خود خواب زمستانی ندارد. عمر آن حدود ۲۵ است و ۱۲۰ تا ۱۸۰ سانتی متر طول و ۵۰ تا ۱۷۰ کیلوگرم وزن دارد و علاوه بر مواد گیاهی، از حیوانات و حشرات، مهره داران کوچک، نوزاد پستانداران و گاهی اوقات دام اهلی تغذیه میکند. این خرس معمولاً در اواخر تابستان جفت گیری میکند و پس از حدود هفت ماه دو توله میزاید.
زیستگاه آن در ایران
کوهستانهای شهرستان نیکشهر در جنوب سیستان و بلوچستان (ایران) یکی از زیستگاههای اصلی این خرس محسوب میشود و رویشگاههای پراکنده درختچه داز و زیتون واقع در بلوچستان شامل مناطق کوهستانی مهرستان، نیک شهر، قصرقند، لاشار، آهوران و رشته کوه بیرک از مهم ترین مناطق زندگی خرس سیاه بلوچی است. این خرس در گویش مردم بلوچ با نامهای «مَم» و «هرس» شناخته میشود.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%...A7%DB%8C%DB%8C
پاسخ : گونه های در حال انقراض
گاندو یا تمساح پوزهکوتاه (نام علمی: 'Crocodylus palustris') نوعی کروکودیل بومی شبهقاره هند و مناطق اطراف است که در کشورهای هند، بنگلادش،پاکستان، ایران، سریلانکا و برمه زندگی می کند. گاندو تنها کروکودیل بومی پاکستان و ایران و بزرگترین خزنده این دو کشور، و همچنین پرشمارترین کروکودیل در کشور هندوستان است.
تغذیه
گاندو گوشتخوار است و رژیم غذایی متنوعی شامل انواع ماهیها، خزندگان و پستانداران دارد. در واقع بیشتر مهرهدارانی که به آبهای محل زندگی گاندو نزدیک میشوند ممکن است به درون آب رفته و خوراک این تمساح شوند. حتی گاهی آهوی سامبار ۲۲۵ کیلویی و گاومیش اهلی ۴۵۰ کیلویی را شکار کردهاست. آنها حتی توانایی نبرد با ببر بر سر شکار را دارند و پیروزی هر یک از دو گونه دیده شدهاست. گاه نیز گاندوها طعمهٔ ببر شدهاند. اما عادت آدمخواری در این کروکودیل منحصر یک مورد شکار یک کودک ۶ ساله در ایران میشود. بهندرت حملههای خفیفی نیز در حد گاز گرفتن دست و پا مشاهده شده که با توجه به تعداد بسیار کم احتمال میرود نوعی اشتباه در تشخیص شکار باشد. در کل وجود گاندو در برکهها و استخرها تهدیدی برای مردم محلی نمیباشد به طوری که حتی بچهها در این برکهها شنا کرده و زنان با آسودگی خاطر در کنار برکهها به شستن ظرف و لباس میپردازند.
با توجه به تحرک پائین و خونسرد بودن مصرف غذای آن بهطور متوسط روزانه ۵/۱ تا ۲ کیلوگرم گوشت است.
گاندو در ایران
به گاندو در ایران، تمساح ایرانی نیز گفته میشود. زیستگاه اصلی این تمساح ۳۸۰ هزار هکتار مساحت دارد که بخشی از آن در چابهار و بخش دیگر آن درشهرستان ایرانشهر قرار دارد. این مناطق با نام منطقهٔ حفاظت شدهٔ گاندو تحت حفاظت سازمان محیط زیست ایران قرار دارند. بیشتر این تمساحها در برکههای میان راسک و باهوکلات و باتلاقهای دلگان و کلانی (در جنوب استان سیستان و بلوچستان) متمرکز هستند. تعداد این گونه در ایران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ رأس برآورد میشود.
مشخصات
این تمساح دارای پوزهای پهن است که فک بالایی ۱۹ دندان و فک پایینی ۱۵ دندان دارد. در قسمت پشت سر و در ناحیه گردن دو جفت صفحه شاخی بزرگ دیده میشود. دارای پاهای کوتاه بوده و پنج انگشت منتهی به ناخنهای بلند در پاهای جلوئی و چهار انگشت منتهی به ناخنهای کوتاه تر در پاهای عقبی دیده میشود. رنگ عمومی بدنش زیتونی تا قهوهای بوده و شکمی بدون فلس و به رنگ سفید متمایل به زرد دارد.
میانگین اندازهٔ این کروکودیل در نرها ۳ متر و مادهها ۲٫۴۵ متر است. البته نرهای مسن ممکن است بسیار بزرگتر شده و به ۴ تا ۵٫۵ متر طول و ۵۵۰ کیلوگرم وزن برسند. البته گاندوهای ایران بهندرت به ۳ متر میرسند و بزرگترین گاندو مشاهده شده ۳٫۶ متر طول داشتهاست. دم این حیوان که نیمی از طول بدن آن را تشکیل میدهد، آنقدر قدرتمند است که میتواند استخوان بدن پستاندار بزرگ جثهای را با ضربهای قوی خرد کند و آروارههای وی آنچنان محکم است که میتواند بزرگترین استخوانها را بهراحتی خرد کند. از ویژگیهای دیگر گاندو اسید معدهٔ بسیار قوی است که این جانور را قادر به هضم اشیاء سخت و سفت میکند و همچنین وجود پردهای بنام Veium Pahatinum در بدن این تمساح که راه ورود آب به معده را حتی در زمانی که دهان حیوان باز است، میبندد.
جفتگیری و تخمگذاری
فصل جفتگیری گاندو در اسفندماه و تخمگذاری آن در ماه خرداد است. گاندو با کندن گودال عمیقی در مکانی که از رطوبت کافی برخوردار باشد، حدود ۲۰ تا ۳۵ تخم میگذارد. ۶۰٪ تخمها پس از ۶۵ روز تبدیل به نوزاد میشوند. تولهها با طولی برابر ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر به دنیا میآیند. تغذیهٔ نوزادان از حشرات و لارو آنها،دوزیستان و لارو آنها و بچهماهیها است، تنها ۵ تا ۱۰٪ نوزادان به سن بلوغ در ۵ تا ۱۰ سالگی میرسند و بقیه خوراک پرندگان شکاری و ماهیخوار، روباه،شغال، سگ، و بزمجه میشوند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%...86%D8%AF%D9%88
پاسخ : گونه های در حال انقراض
سنجاب بلوچی یا سنجاب راهراه بلوچی (نام علمی: Funambulus pennantii) که به نامهای سنجاب راهراه، هردک و سنجاب نخلینیز خوانده میشود، جوندهای است از خانوادهٔ سنجابیان که در مناطقی از ایران، هندوستان، نپال، بنگلادش و پاکستان یافت میشود.
مشخصات
مشخصهٔ اصلی سنجاب بلوچی، داشتن راههایی پهن و تیرهرنگ بر روی سطح پشتیش است که در زمینهای سفید رنگ قرار گرفته و اهالی سیستان و بلوچستان آن را جای دست خدایان بر پشت این جانور میدانند. شکم جانور نیز سفیدرنگ بوده و دم آن ترکیبی از موهای سفید و تیره است.
طول سر و بدن سنجاب بلوچی بین ۱۳۳ تا ۱۴۴ میلیمتر بوده و دم آن ۱۴۵ تا ۱۸۵ میلیمتر طول دارد. اندازهٔ پاهای جانور بین ۳۲ تا ۳۷ میلیمتر و گوشهایش ۱۳ تا ۱۸ میلیمتر است.
زیستگاه و تغذیه
سنجاب بلوچی بر روی درختان زندگی میکند و در ایران تنها در قسمتهای جنوب شرقی بلوچستان و در منطقهٔ حفظتشدهٔ باهوکلات، دره سرباز و باغ تیسچابهار دیده میشود. آنها معمولاً در کنار یکدیگر بوده و در بالا و میان شاخ و برگ درختان لانه میسازند و درون لانهشان را با علفهای نرم و برگ درختان میپوشانند.
سنجاب بلوچی روزگرد است و از دانهها، جوانهها، میوه و پوست درختان تغذیه میکند. همچنین حشرات و تخم پرندگان، دیگر خوراک این جانور را تشکیل میدهند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%...B1%D8%A7%D9%87
پاسخ : گونه های در حال انقراض
لاکپشت سبز (نام علمی: Chelonia mydas) نوعی لاک پشت است که در آبهای گرمسیری از خلیج فارس و دریای عمان تا اقیانوسهای آرام و اطلس زندگی میکند. از نظر طبقه بندی «آییوسیاِن» در گونههای در حال انقراض قرار دارد. این گونه از لاکپشتها برای زیستبوم مفید هستند و به عنوان موجودات پاککننده زیستبوم دریا به شمار میروند و آلودگیهای سواحل را از بین میبرند.
زاد و ولد
۱۲۰ تخم در هر تخمگذاری میگذارند که از این بین حدود ۲ درصد به بلوغ میرسند.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%...B3%D8%A8%D8%B2
پاسخ : گونه های در حال انقراض
گراز یا خوک وحشی اورآسیا نوعی خوک است که نیای بیشتر خوکهای اهلی بهشمار میرود. این حیوان بومی بیشتر مناطق شمالی و مرکزی اروپا، نواحی مدیترانهای (از جمله کوههای اطلس در شمال آفریقا) و بیشتر مناطق آسیا است.
شکل ظاهری
بدن گراز بسیار متراکم است، سر بزرگ و پاها نسبتاً کوتاه است. خز او از موهای زبر و ضخیم و بلندی است که در پشت سر و گردن تا شانه و تا وسط بدن بلندتر است. رنگ آن از خاکستری تیره تا سیاه و قهوهای متغیر است.اما در نواحی مختلف تنوع رنگی زیادی مشاهده میشود به طوری که گرازهای مایل به سفید در آسیای میانه دیده شدهاند. گرازها در بچگی روشنتر همراه با خطوط قهوهای هستند اما با بالا رفتن سن این خطها کمرنگ تر شده و در بزرگسالی خاکستری یا قهوهای تیره میشوند.
گرازهای نر بزرگسال از ۱۰۰ تا ۱۵۰ سانتیمتر طول دارند و ارتفاعشان از شانه تا زمین به ۹۰ سانتیمتر میرسد. میانگین وزنشان بین ۶۰ تا ۷۰ کیلوگرم میباشد. با این وجود تفاوت وزن در میان گرازها زیاد است گزارشهایی از شکار گراز به وزن ۱۵۰ کیلوگرم و حتی گزارشی از یک نمونه فرانسوی در سال ۱۹۹۹ به وزن ۲۲۷ کیلوگرم نیز شده است. گرازهای کوههای کارپات به وزن ۲۰۰ کیلوگرم ثبت شدهاند و این در حالی است که گرازهای روسی و رومانیایی میتوانند به وزن ۳۰۰ کیلوگرم نیز برسند.
دندانهای آنها میتواند برای دفاع و جنگیدن و حفر زمین به کار آید. عاجهای یک نر بزرگسال حدوداً ۲۰ سانتیمتر میشود که به ندرت بیش از ۱۰ سانتیمتر آن بیرون از دهان میآید.اما در مواردی استثنایی طول عاج به ۳۰ سانتیمتر نیز رسیده است که در بیرون از دهان به شکل خمیده و به طرف بالا آمده است. در جنس ماده دندانها کوتاهتر است و به طور استثنایی در مادههای مسن به صورت خم شده درآمدهاند.
عادات
گرازهای نر معمولاً در گروهای ۲۰ عددی زندگی میکنند اما گروهایی بالای ۵۰ گراز نیز دیده شده است. مادهها نیز معمولاً در گروهای ۳ الی ۴ عددی همراه با فرزندانشان هستند.نرها در این گروهها نیستند و فقط ۲ یا ۳ بار در سال و مواقع جفت گیری پیدایشان میشود.
آنها تقریباً هر چیزی را که قابل خوردن باشد میخورند از قبیل غذاهای گیاهی مانند ریشه و ساقه و برگ و دانههای مختلف و غلات و حبوبات و میوهجات و غذاهای حیوانی چون حشرات و لارو آنها و بیمهرههای کوچک و حتی جوندگان و لاشه حیوانات بزرگ. گرازهای نر چون بدنشان بافت چربی ندارد که گرمشان کند زمین را با عاجهایشان میکنند و در آن میخوابند. اما بچهها چون قدرت حفر زمین را ندارند در کنار هم جمع میشوند. در صورتی که به آنها حمله شود یا احساس خطر کنند میتوانند به خوبی از خود دفاع کنند. نرها با حرکت سر خود از پایین به سمت بالا و با استفاده از دندانهای تیز خود زخمهای بدی به دشمن وارد میکنند و مادهها که دندانها بزرگ ندارند با دهان بزرگ خود گاز میگیرند. البته این حملات معمولاً برای انسان کشنده نیست اما انسان را بسیار بد زخمی میکند. گرازها لانه اشان را در کنار آب میسازند و در طول روز در لانه میمانند اما هنگام بارندگی و وقوع سیلاب گرازها لانه را ترک میکنند.
تولید مثل
در مناطق سردسیر گرازها در اواسط زمستان جفت گیری میکنند اما در مناطق گرمسیری زودتر از آن این کار را میکنند.در طول مدت جفت گیری چند نر و چند ماده با هم میگردند(۳ الی ۵ عدد)در طول دوره جفتگیری گرازها به نسبت قبل بسیار کمتر غذا میخورند و بیشتر آب مینوشند. قبل از زایمان ماده از چوب خشک و علوفه برای خود لانه میسازد. دوران حاملگی این حیوان ۴ ماه میباشد که در پایان این دوران ۸ الی ۱۲ بچه بدنیا میآورد. بچهها در نوع ماده در ۱۸ ماهگی و در نوع نر کمی زودتر آماده جفت گیری میشوند.
دشمنان طبیعی
گراز یکی از مهمترین منابع غذایی ببر در مناطقیست که هر دوی این حیوانات در آن حاضرند. ببرها معمولاً دستههای گراز را تعقیب کرده و یکی از اعضای مریض یا ضعیف را شکار میکنند. ببرها گراز را در مسافتهای طولانیتری نسبت به دیگر طعمههای خود تعقیب میکنند، اما معمولاً از درگیری با گرازهای نر بالغ میپرهیزند. در موارد بسیاری گرازها برای دفاع از خود زخمهای کاری به ببرها وارد کردهاند که منجر به مرگ آنها شدهاست.
گرگ دیگر شکارچی مهم گراز در برخی مناطق است. گرگها بیشتر به سراغ بچه گرازها میروند، هرچند شکار گراز بالغ نیز در ایتالیا، شبهجزیره ایبری و روسیهگزارش شدهاست. البته در درگیری با گرازهای بزرگسال نیز گرگ بهجای حمله مستقیم با یک ضربه گردن وی را زخمی میکند تا گراز از خون ریزی شدید ضعیف شده و بعد حمله نهایی را هنگامی که گراز بی جان شده بود انجام دهند. در برخی مناطق شوروی سابق یک گله گرگ در هر سال به طور میانگین ۵۰ تا ۸۰ گراز را طعمه خود میکند. در برخی مناطق ایتالیا که گراز و گرگ همبوماند، درصد بالای شکار گراز توسط گرگ باعث شده تا گرازها رفتاری تهاجمی را نسبت به گرگها و سگهای اهلی از خود بروز دهند.
کفتار راهراه نیز گهگاه از گراز تغذیه میکند. البته گویا فقط سه زیرگونهٔ بزرگتر ساکن شمال غرب آفریقا، خاورمیانه و هند توانایی کشتن گراز را دارند.
بچه گرازهای کوچک برای چندین گونهٔ دیگر نیز شکار مهمی به شمار میروند. از جمله مارهای بزرگ همچون پایتون مشبک، پرندگان شکاری بزرگ و بسیاری ازگربهسانان وحشی. بالغها با توجه به اندازه، قدرت و توانایی دفاعیشان عموماً هدف حمله قرار نمیگیرند هرچند آنها نیز ممکن است شکار پلنگهای بالغ،خرسهای بزرگ (عمدتاً خرس قهوهای) و تمساحهای بالغ شوند. تمامی شکارچیان گراز شکارچیان فرصتطلب اند و از یک فرصت مناسب برای ربودن بچه گراز استفاده می کنند. گرازهایی که به خارج از زیستگاه طبیعی خود وارد شدهاند (مثل قاره آمریکا و استرالیا) ممکن است در رأس هرم غذایی قرار گیرند، اما در برخی نقاط دیگر شکارچیانی مشابه شکارچیان حاضر در زیستگاه بومیشان یعنی اوراسیا آنها را شکار می کنند.
رابطه با انسان
گراز بر اثر فعالیتهای انسانی به بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله قاره آمریکا و استرالیا وارد شده و امروزه این حیوان در تمامی قارههای جهان (جز قطب جنوب) و بسیاری از جزایر اقیانوسی زندگی میکند.
اهلیسازی این حیوان در نقاط مختلفی از زیستگاههای خود از جمله جنوب شرق آسیا، خاور دور و آسیای صغیر آغاز شد. در دورانهای اولیه گراز وحشی یکی از منابع غذایی اصلی جوامع شکارچی بود و هنوز هم یکی از هدفهای مهم برای شکار تفریحی است. شکار بیرویه نسل این حیوان را در بسیاری از مناطق از جمله بریتانیا، اسکاندیناوی، بخشهایی از شمال آفریقا، شمال ژاپن و بخشهای بزرگی از شوروی سابق بر انداخت. اما هنوز هم این گونه پراکندگی بالایی دارد و در بسیاری از نقاط جمعیت زیادی دارد. از آنجا که این حیوان ممکن است به مزارع آسیبهای جدی وارد کند در بسیاری از کشورها یک آفت شمرده شده و حمایتی از آن در خارج از مناطق حفاظت شده صورت نمیگیرد یا شکار آن آزاد است.
انقراض این حیوان در بریتانیا احتمالاً در قرن سیزدهم صورت گرفت اما در سالهای اخیر خوکهای اهلی و گرازهای گریخته از اسارت به طبیعت این کشور بازگشتهاند. در سوئد هم نسل این حیوان دوباره احیا شدهاست. در دانمارک آخرین گراز در اوایل قرن نوزدهم شکار شد. آخرین گراز وحشی لیبی در سال ۱۸۸۰ مشاهده شد، در سال ۱۹۰۰ نسل این حیوان در تونس، سودان و مصر هم منقرض شده بود. البته در ایران فراوانی زیادی دارد.
منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%B2