پیامکی با مفهوم دوستت دارم!
پیامکی با مفهوم دوستت دارم!
خیلی دلم می خواست سریع گوشی را بردارم و به خاطر این پیامکهای عاشقانه و حتی قرار ملاقاتها یک برخورد جدی با او بکنم اما تنها به خاطر حفظ زندگی مشترک دختر برادرم هیچ واکنشی ندادم و............
- وقتی دخترم مهنوش پیامکهایی را که داماد برادرم برایش ارسال کرده بود را به من نشان داد، احساس کردم یک دیگ آب جوش روی سرم ریختند.
خیلی دلم می خواست سریع گوشی را بردارم و به خاطر این پیامکهای عاشقانه و حتی قرار ملاقاتها یک برخورد جدی با او بکنم اما تنها به خاطر حفظ زندگی مشترک دختر برادرم هیچ واکنشی ندادم و به دخترم هم توصیه کردم هیچ پاسخی به این پیامها ندهد.
مدتی گذشت و دختر برادرم بر اساس کنجکاوی زنانه گوشی همسرش را چک کرده بود و متوجه این پیامکها شد و ....
از اینجا بود که مشکلات ما شروع شد و مهنوش من در معرض تهمتهای دختر برادرم قرار گرفت که :" تو با همسر من رابطه داشتی و ....
حتی از این هتاکی ها و تهمتها من هم که عمه اش بودم در امان نماندم و .......(حرفهای که مرورش قلبم را به تپش می اندازد و تنگی نفس می گیرم)"
پرسیدم: شما فکر می کنید چه چیزی باعث بروز این مشکل شد؟ چرا باید شرایطی ایجاد می شد که ارتباط پیامکی با داماد برادرتان و دخترتان ایجاد شود؟
- اصلا این مسایل مطرح نبود. خیلی اوقات وقتی دختر برادرم به ویلای شمال ما می رفت مهنوش را هم با خود می برد. رابطه خیلی نزدیک بود، ما تا نیمه شب می نشستیم و دخترا و پسرامون با هم بازی می کردند، صحبت می کردند،پیامکهای طنز برای هم می فرستادند، می خندیدند و ..
ببین جونم، من بچه هامو اروپایی بزرگ کردم. این مسایل اصلا مطرح بوده و نیست ولی الان که این اتفاق افتاده می بینم داماد برادرم آدم بی جنبه ای بوده و اصلا حد خودش را نمی دانسته..........
البته من مهنوش را بنا به دلایلی از نزدیک می شناسم. دختر خیلی خوب و مهربانی است ولی بزرگترین نقطه ضعفش از نگاه من به عنوان یک مشاور که بر روی ارتباطات دقت می کنم، بی توجهی زیاد او به مسایل ظاهری و مقوله حجاب است.
البته منظورم این نیست که کلا بی حجاب است بلکه منظورم بدحجابی و استفاده از لباسها و آرایشی است که در میان 1000 نفر هم که باشد جلب توجه می کند و دیده می شود.
متاسفانه این اختلافات خانوادگی هنوز ادامه دارد و کلا ارتباطات خانوادگی را(شاید برای همیشه)مختل کرده.
مادر مهنوش از ناراحتی قلبی رنج می برد، خود مهنوش هم به شدت دچار افسردگی و حالات اضطرابی شده؛ البته بماند که ارتباطات فامیلی مهنوش بسیار مختل شده چون در هر حال بار یک تهمت بزرگ را(بدون اینکه واقعا قصدی جدی داشته باشد) به دوش می کشد.
ولی از همه بدتر این است که هیچ یک از این افراد به منشا اصلی این مشکل پی نبرده اند و هنوز رفتارهای قبلی ادامه دار است...
متاسفانه به عنوان یک مشاور که در فضای مجازی نیز فعالیت دارم، از این داستانها یا بهتر بگویم از این سرگذشتها زیاد به یاد دارم که البته تصمیم دارم هر به چند وقت در مورد آنها بنویسم. هر چند که به شخصه با مقوله سیاه نمایی بسیار مخالفم اما مدتی است که تصور می کنم به خاطر بی توجهی به مساله عفاف و حجاب، و این تصور غلط که در ذهن بسیاری از افراد جامعه جا افتاده که حجاب مقوله ای شخصی و فردی است؛ واقعا خیلی از زندگی ها تیره و تار شده اما متاسفانه هیچکس نمی خواهد قبول کند که منشا این مشکلات کجاست.
البته شاید بخش عمده این مشکلات نشات گرفته از کوتاهی های بخش فرهنگی باشد که هنوز نتوانسته کاری کند تا ما ایرانی ها اعم از زن و مرد(چه آنها که حجاب را رعایت می کنند و چه نمی کنند) جایگاه و ارزش این مقوله را به درستی درک کنند.
مقوله فرهنگ سازی در زمینه حجاب نیز بی شباهت به فرهنگ سازی های شب چهار شنبه سوری نیست.
همانطور که می دانیم، اسلام به استواری بنیان خانواده بسیار اهمیت می دهد و با وضع قوانین مختلف سعی دارد که بر این استحکام بیفزاید. از آنجا که زن و مرد دارای تفاوتهای جسمانی هستند و چون جسم بر روح اثر می گذارد، موجب تفاوتهای روحی و روانی زن و مرد می شود لذا این تفاوتها باید در ارایه قانون برای ایشان مورد نظر قرار گیرد.
در روابط زن و مرد میزان ثمر پذیری مرد از زن بیشتر است و توان اثر گذاری زن از مرد بیشتر. در جامعه اسلامی و بنا به قانون الهی حجاب باعث می شود که نه تنها زنان بلکه مردان هم در جامعه حفظ شده و در حقیقت حفظ حجاب از طرف زن تضمین کننده تقوای جامعه است.
حجاب در قرآن یک مجموعه رفتار است نه فقط پوششی ظاهری. در قرآن حجاب چشم، حرف زدن، راه رفتن و .. داریم. که خود این مساله نشان می دهد که در این حکم، تنها زنان مورد خطاب قرار نگرفته اند.
برای مثال؛ اولین مورد حجاب، حجاب چشم است که هم درباره زن و هم مرد مطرح است با این تفاوت که محدوده ای که قرآن و روایات برای مرد تعیین کرده به مراتب بیشتر است. در سیره اهل بیت که مفسر آیات قرآن است، این مورد درباره مردان بیشتر مورد تاکید است چون تاثیر پذیری مرد از نگاه زن، بسیار بیشتر از تاثیر پذیری زن از نگاه مرد است.
گویی آتش این چهارشنبه ها باید دامن ترقه بازها را بگیرد تا باور کنند که آتش سوزاننده است و می تواند یک عمر جوانی و زیبایی وآینده را تباه کند.
قطعا اگر مرد ماجرای ما، در کنترل نگاه دقت کافی را می نموئد یا راحت تر بگوییم درست تربیت شده بود، در برابر مهنوش تا این حد زود خود و زندگی زناشویی اش را نباخته بود.
و یا در مورد حجاب کلام توصیه های فراوانی شده که خداوند در قران می فرماید: نرم سخن نگویید تا کسانی که دل هاشان بیمار است به طمع نیفتند.
قطعا مهنوش ماجرای ما علاوه بر ضعف جدی در پوشش ظاهر، در این زمینه هم بسیار بد عمل کره و همانطور که با زنان وارد محاوره می شده، مردان نامحرم را استثنا قرار نداده است.
حجاب اثر دو طرفه دارد این گونه نیست که با رعایت حجاب تنها یک نفر از آسیب های اجتماعی در امان بماند بلکه افراد پیرامون او نیز با حجاب وی از بسیاری از معضلات حفظ می شوند. در واقع حکم حجاب جنبه واکسینه کردن جامعه را دارد یعنی رعایت حجاب به این معنا نیست که در این محیط فساد هست بلکه معنایش آن است که احتمال فساد وجود دارد. وقتی اسلام خواهان رعایت حدود در روابط زن و مرد است یعنی انسان را سالم می داند و الا به شخصی بیمار واکسن زده نمی شود.
در هر حال احتمالا این گفتار برای همه ما تکراری است و شاید حتی توجه خیلی از خوانندگان را هم جلب نکند. ولی امید داریم با بیان سرگذشتهای واقعی، به خوانندگان نشان دهیم که بی توجهی به مقوله حیا و عفت، چه مشکلات جدی در خانواده ها ایجاد کرده است.
برای نویسنده این اثر همین بس که تنها یک نفر به تاثیر مخرب بدحجابی در پوشش و کلام و رفتار و چشم و .. پی ببرد و تنها تلنگری به وضع موجود وی وارد آید.
تبیان
