اینجا اشعار شاعران معروف به طنز نوشته میشه+همراه با تصویر[nishkhand]http://www.uc-njavan.ir/images/32g1s3xhk9i24gjysrd3.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
اینجا اشعار شاعران معروف به طنز نوشته میشه+همراه با تصویر[nishkhand]http://www.uc-njavan.ir/images/32g1s3xhk9i24gjysrd3.jpg
نامم میلاد است پروفایلی دارم که در این نزدیکیست هرچه را بخواهید آنجا هست
روزگارم بد نیست
نسبم شاید برسد به انشتین ؛ نیوتن
یا ارسطو تالیس
اهل دانشگاهم
من کتابم را وقتی میخوانم
که شده آخر ترم
اهل خوابستانم
خوابگاهم قفسی است ؛که ?-? تا
مثل من؛ شب همه شب ؛بر کف آن میخوابند
فکر من در پی امرار معاش
پی گرفتن قرض از رفقا
یا پی وام از یک جای دیگر
یا که یک فرد دگر گم شده است
من نمیدانم که چرا میگویند …
علم بهتر است از ثروت
و چرا در کت دانشمندان پولی نیست
جور دگر باید دید
علم را باید شست پول را باید جست
من بدهکارم؛ بابت پول غذا ؛ بابت پول کتاب
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها پشت دو برق
چند وقتی است شده باز نشست
او ز ماشین خودش ؛ تاکسی ساخته است
اهل دانشگاهم
روزگارم بد نیست*************اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بی کاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من ایجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی
کار ما این است که مدرک در دست
فرم بیگاری هر شرکت بی پیکر را پر بکنیم
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت: گوساله بتمرگ [nishkhand]
با اجازه محیط زیست
در دریا دکل میکاریم
ماهیها به جهنم!کندوها پر از قیر شدهاندزنبورهای کارگر به عسلویه رفتهاندتا پشت بام ملکه را آسفالت کنندچه سعادتی!داریوش به پارس مینازیدرخش،گاری کشی می کندما به پارس جنوبی!
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
اسفندیار،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم فردوسی برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
شوخی با شعر سهراب سپهری نخونین از دس رفته!هر کجا هستم، باشم به درک!
من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد!
جور دیگر اما…
کار را باید جست.
کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ…
با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست! سید خندان یه نفر! سوئیچم کو !
شوخی باشعر گلستانه سهراب:تشت هایی چه فراخ
دیگهایی چه عمیق !!!
از در سلف چه بوی علفی می آید !!!
من در این دیگ غذا …
پی چیزی می گشتم …
پی یک ذره برنج !
پی گوشتی ، لوبیایی ، لپه ای …
تا مگر با دل خوش …
پول ژیتون بدهم !
سر میزی ماندم …
صندلی آوردم ….
ونشستم …
سینی بر میز !
من چه رویی دارم !!!
و چه اندازه تنم میخارد !!!
نکند مسئولی …
سر رسد از در سلف …
چه کسی شعر مرا می خواند؟
هیچ …
همه دانشجویند …
درد را میدانند !!!
آشپز می داند …
که چه در دیگ غذاست !!!!
دیگها خالی نیست ..
آب زیپو هست ، زیپ هست ، زالو هست !!!!
و به خود پیچیدن از دلدرد !
آری … آری ….تا سگی باقیست …
زندگی باید کرد !!!!!
در دلم چیزی هست …
مثل یک تکه چرم !!!!
قد یک همبرگر !!!
و چنان بی تابم …
که دلم می خواهد ….
بدوم تا سر بال !
بروم دست به آب !!!!!!
آمبولانسی اینجاست ..
که مرا میخواند
!
http://www.uc-njavan.ir/images/ulbsd861bi6w9m4uty5g.jpg اینم کار بچه های خودمون![nishkhand][nishkhand] ذوقی که ازمون میباره معلومه نه![nishkhand]
http://mihanbit.com/download/521db48...9235557733.mp4 این ویدیو رونبینی از دس رفته!بخدا از خنده روده بر میشی[nishkhand]