نیم وجب زبان ... یک دنیا دردســـــــــــــــــر
اسم تاپیک مربوط به بخشی از روزنامه خراسان میشه به اسم جیـــم! که روزهای پنج شنبه ضمیمه روزنامه میشه و قسمتای جالبی داره!
حس کردم حالا که ماه رمضونه بد نیست بتونیم از پس زبونمون بربیایم و مناسب احوالاتمونه این بخش. :)
نمیدونستم کجا باید بذارم تاپیکو... اما احساس کردم مناسب این بخشه. اگه جاش اشتباهه دیگه شرمنده!!!! [golrooz]
وقتی حال همه را یکی یکی می پرسد، نوبت به گلایه و شکایت بقیه میرسد.
همه میگویند که حال و احوالشان به این بستگی دارد که او چگونه رفتار کند، پس باید حواسش باشد و خوب هوایشان را داشته باشد...
کار یک روز و دو روز هم نیست. هر روز صبح این داستان بین زبان و اعضای دیگر بدن تکرار میشود...
(برداشتی از حدیث امام حسین (ع) )
ادامه دارد...
دروغ که شاخ و دم ندارد!!!
سخنی است که راست گفته نمیشود. حقیقتش گفته نمیشود. مقصود اصلی اش گفته نمیشود. دروغ که بزرگ و کوچک برندارد!!!
شده است مثل آب خوردن! چپ و راست دروغ می گوییم. به قول معروف دیگر یک روده راست توی شکممان پیدا نمیشود!
دیر از خانه راه می افتیم، دیر سر قرار می رسیم و بعد به گردن ترافیک می اندازیم.
میخواهیم از تاکسی پیاده شویم، حس و حالش را ندارم که ته جیب و کیفمان را بگردیم، خودمان را راحت می کنیم و می گوییم: « نه متاسفانه پول خورد ندارم.»
دوستمان پول قرض میخواهد اما چون سابقه اش خراب است دوست نداریم به او پول بدهیم، می گوییم: « خیلی دوست داشتم کمک کنمت ولی متاسفانه ندارم. »
مامان میپرسد کجا بودید، می گوییم خانه دوستم، نمی گوییم که کل شهر را با دوستمان زیر پا گذاشته ایم!
شوخ طبع جمع شناخته شده ایم و همیشه توی شوخی هایمان اغراق هست. بدمان نمی آید بولف بزنیم تا بیشتر مورد پسند جمع باشیم.
پیامک دوستمان را خوانده ایم، بعد که شاکی میشود جرا حوابش را نداده ایم، می گوییم: کدوم پیام؟؟؟ به جون تو نرسیده بهم...!
غیبـــــــــــت که شاخ و دم ندارد...!
اگر دریاره کسی چیزی بگوییم که دوست ندارد دیگران بدانند و اگر در او وجود داشته باشد که میشود غیبت؛ اگر وجود نداشته باشد میشود تهمت!
غیبت، همین نزدیکی است!
با رفقایمان دور هم نشسته ایم و برای خوش گذرانی از آدم های توش جشن عروسی رفیقمان صحبت می کنیم. فلانی را دیدی چه لباسی پوشیده بود؟ اصلا بهش نمی آمد!!
بهمانی را دیدی چه جوری غذا میخورد؟؟ وای! آدم چندشش میشد.
یا مثلا پشت سر دخترخاله مان می گوییم که چقدر لوس است؛
میگویند غیبت نکن، می گوییم غیبت نیست که؛ صفتش است...( این یکی خیلی مد شده تازگیا!)
همسایه مان را توی اتوبوس می بینیم، برمیگردیم به خواهرمان میگوییم:: وااای! چقدر چاق و بدقیافه شده بود. خواهرمان میگوید غیبت نکـــن! میگوییم غیبت نیست که! جلوی خودش هم میگویم!!! ( اینم زیاد شده...)
این یک مورد غیبت نیست!
اگر آدمی رفتاری دارد که خودش از داشتن آن خجالتی ندارد، به زبان آوردنش غیبت نیست. مثلا آدمی که آشکارا گناهی را انجام میدهد و از اینکه دیگران بفهمند نمیترسد و یا برایش حرمتی ندارد....