بابا سلامت باشی هرجا که هستی
پدر دستشو گذاشت رو شونه پسرش,وازش پرسید:تو قویتری یا من؟ پسر گفت:من, پدر با دلشکستگی دوباره پرسید: تو قویتری یا من؟ پسر گفت من,پدر با دلی گرفته به یاد همه زحمتهایی که کشیده بود دستشو از شونه پسرش برداشت . دو قدم دورتر رفت و پرسید:تو قویتری یا من؟ پسر گفت:شما.پدر گفت چرا نظرت عوض شد؟پسر گفت:""وقتی دستت رو شونه ام بود فکر میکردم دنیا پشتمه""
پاسخ : بابا سلامت باشی هرجا که هستی
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند......معنی کور شدن را گره ها می فهمند......... سخته بالا بروی ،ساده بیایی پایین....... قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند.... یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن،چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند..... افسوس که نگاهت را پنهان کردی..... وتو به من یا د دادی که آرزوهایم را پنهان کنم ودر سوگ نرسیدن به آنها فقط سکوت کنم