پرسش و پاسخ درباره حضرت زهرا سلام الله علیها
پرسشمهریه حضرت زهرا(س) با توجه به ارزش پول امروز چقدر می شود؟
پاسخ
مهر حضرت فاطمه زهرا(س) پانصد درهم یعنی پانصد مثقال نقره مسکوک می باشد. در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم و بنابر نقلی چهارصد درهم فروختند، البته قول اوّل مشهورتر است.
تعیین و تطبیق مهر السنه با قیمتهای رائج امروز، متغیّر و سیّال است و روزانه متفاوت می شود. جهت تعیین قیمت پانصد درهم باید به صرّافی ها و جواهر فروشیها مراجعه کرده و قیمت روز یک درهم (یک مثقال نقره مسکوک) را پرسید و به این طریق مهرالسنه حضرت فاطمه(س) به نرخ روز معین می شود. |
پاسخ : ماجرای فدک و ارزش اقتصادی آن
پرسشماجرای فدک چه بود و ارزش اقتصادی آن چقدر بود؟
پاسخ
کشمکشهای سقیفه در راه انتخاب خلیفهبه پایان رسید وابوبکر زمام خلافت را به دست گرفتحضرت علی ـ علیه السلام ـ باگروهی از یاران با وفای او از صحنه حکومت بیرون رفت , ولی پس از تـنویر افکار وآگاهساختن اذهان عمومی , برای حفظ وحدت کلمه , از در مخالفت وارد نشد واز طـریـق تعلیمو تفسیر مفاهیم عالی قرآن وقضاوت صحیح واحتجاج واستدلال با دانشمندان اهل کتاب ، بهخدمات فردی واجتماعی خود ادامه داد
امـام ـ عـلیه السلام ـ در میان مسلمانانواجد کمالات بسیاری بود که هرگز ممکن نبود رقبای وی این کمالات را از اوبگیرنداو پسر عم وداماد پیامبر گرامی (ص ), وصی بلافصل او, مجاهد نامداروجانباز بزرگ اسلام وباب علم نبی (ص ) بود.هـیچ کس نمی توانست سبقت او را دراسلام وعلم وسیع واحاطه بی نظیر وی را بر قرآن وحدیث و بر اصول و فروع دین و برکتابهای آسمانی انکار کند یا این فضایل را از او سلب نماید.
در این میان , امامـ علیه السلام ـ امتیاز خاصی داشت که ممکن بود در آینده برای دستگاه خلافت ایجاداشکال کند وآن قدرت اقتصادی ودر آمدی بود که از طریق فدک به او می رسید.
از ایـنجـهـت , دستگاه خلافت مصلحت دید که این قدرت را از دست امام ـ علیه السلام ـ خارجکند, زیرا این امتیاز همچون امتیازات دیگر نبود که نتوان آن را از امام ـ علیهالسلام ـ گرفت.[1]
مـشـخـصـات فدک:
قریه(فدک ) سرزمین آباد وحاصلخیزی بود که در نزدیکی خیبرقرار داشت و فاصله آن با مـدینه حدود 140 کیلومتر بود وپس از دژهای خیبر محل اتکاییهودیان حجاز به شمار می رفت[2].
پیامبر اکرم (ص ) پساز آنکه نیروهای یهود را در ((خیبر)) و((وادی القری )) و((تیما)) در هم شـکست و خلاء بزرگی را که در شمال مدینه احساس می شد با نیروی نظامی اسلام پر کرد, برای پایاندادن به قدرت یهود در این سرزمین , که برای اسلام ومسلمانان کانون خطر، به شمار می رفت , سفیری به نام محیط را نزد سران فدک فرستاد.
یـوشـع بـننون که ریاست دهکده را به عهده داشت صلح و تسلیم را بر نبرد ترجیح داد وساکنانآنـجـا متعهد شدند که نیمی از محصول هر سال را در اختیار پیامبر اسلام بگذارند وازآن پس زیر لوای اسلام زندگی کنند وبر ضد مسلمانان دست به توطئه نزنند.
حکومتاسلام نیز, متقابلا, تامین امنیت منطقه آنان را متعهد شد.
در اسـلامسـرزمـینهایی که از طریق جنگ ونبرد نظامی گرفته شود متعلق به عموم مسلمانان استولی سرزمینی که بدون هجوم نظامی و نبرد دراختیار مسلمانان قرار می گیرد، مربوط به شخص پـیـامبر (ص ) وامام پس از اوست وبایدبه طوری که در قوانین اسلام معین شده است , در موارد خـاصی بکار رود, ویکی از آنموارد این است که پیامبر وامام نیازمندیهای مشروع نزدیکان خود را به وجه آبرومندیبرطرف سازند[3].
فدک هدیه پیامبر (ص ) به حضرت فاطمه (س):
محدثانومفسران شیعه وگروهی از دانـشـمـنـدان سـنی می نویسند: وقتیآیه [وآت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل ] [4]نازل شد، پیامبر (ص ) دختر خودحضرت فاطمه را خواست وفدک را به وی واگذار کرد[5].
ناقل این مطلب ابوسعید خدرییکی از صحابه بزرگ رسول اکرم (ص ) است.
کلیه مفسران شیعه وسنی قبول دارند کهآیه در حق نزدیکان وخویشاوندان پیامبر نازل شده است و دختر آن حضرت بهترین مصداقبرای [ذاالقربی ] است.
حـتـی هـنگامی که مردی شامی به علی بن الحسین زینالعابدین ـ علیه السلام ـ گفت : خود را مـعـرفی کن , آن حضرت برای شناساندن خود بهشامیان آیه فوق را تلاوت کرد واین مطلب چنان در مـیـان مسلمانان روشن بود که آن مردشامی , در حالی که سر خود را به عنوان تصدیق حرکت می داد, به آن حضرت چنین عرضکرد: به سبب نزدیکی وخویشاوندی خاصی که با حضرت رسول دارید خدا به پیامبر خود دستورداده که حق شما را بدهد[6].
خـلاصه گفتار آنکه آیه در حق حضرت زهرا ـ علیهاالسلام ـ و فرزندان وی نازل شده ومورد اتـفـاق مـسـلـمـانان است , ولی این مطلب کههنگام نزول این آیه پیامبر (ص ) فدک را به دختر گرامی خود بخشید مورد اتفاقدانشمندان شیعه وبرخی از دانشمندان سنی است.
چرا پیامبر (ص ) فدک را به دخترخود بخشید؟
می دانیم وتاریخ زندگی پیامبر (ص ) وخاندان او بـه خـوبـی گواهی میدهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند وچیزی که در نظر آنان ارزشی نداشتهمان ثروت دنیا بود.
مـع الـوصـف مـی بینیم که پیامبر گرامی (ص ) فدک را به دخترخود بخشید وآن را به خاندان حضرت علی ـ علیه السلام ـ اختصاص داد.
در پـاسـخ بـهاین سؤال وجوه زیر را می توان ذکر کرد:
1ـ زمامداری مسلمانان پس از فوت پیامبر اکـرم(ص),طـبـق تـصـریـحات مکرر آن حضرت , با امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ بود واینمقام و منصب به هزینه سنگین نیاز داشت.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ برای ادارهامور وابسته به منصب خلافت می توانست از در آمد فدک به نحو احسن استفادهکند.
گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی پیامبر (ص ) مطلع شده بود که در همانروزها اقدام به گرفتن فدک از حضرت فاطمه کرد.
2ـ دودمان پیامبر (ص ), که مظهر کامل آن یگانه دختر وی ونوردیدگانش حضرت حسن ـ علیه الـسلام ـ وحضرت حسین ـ علیه السلام ـ بود, باید پس از فوتپیامبر (ص ) به صورت آبرومندی زندگی کنند و حیثیت و شرف رسول اکرم وخاندانش محفوظبماند.
برای تامین این منظور پیامبر (ص ) فدک را به دختر خود بخشید.
3ـپـیـامبر اکرم(ص) می دانست که گروهی کینه حضرت علی ـ علیه السلام ـ را در دلدارند, زیـرا بـسـیاری از بستگان آنها به شمشیر وی از پای درآمدند، یـکـی از راهـهای زدودن این کینه این بود که امام ـ علیه السلام ـاز طریق کمکهای مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلبنماید.
هـمـچـنـیـن به کلیه بینوایان ودرماندگان کمک کند وازاین طریق موانععاطفی که بر سر راه خلافت او بود از میان برداشته شود.
پـیـامـبـر (ص ), هرچندظاهرا فدک را به زهرا ـ علیها السلام ـبخشید, ولی در آمد آن در اختیار صـاحب ولایتبود تا از آن , علاوه بر تامین ضروریات زندگی خود، در راه زدودن این کینه ها, بهنفع اسلام ومسلمانان استفاده کند.
با مراجعه به تاریخ , همه این جهاتسه گانه در ذهن انسان قوت می گیرد.
زیـرا فدک یک منطقه حاصلخیز بود که می توانستحضرت علی ـ علیه السلام ـ را در راه اهداف خویش کمک کند.
حـلـبـی , مورخ معروف,در سیره خود می نویسد:
ابوبکر مایل بود که فدک در دست دختر پیامبر پـاقی بماند وحقمالکیت فاطمه را در ورقه ای تصدیق کرد; اما عمر از دادن ورقه به فاطمه مانع شـد وروبـه ابـوبـکـر کـرد وگفت : فردا به درآمد فدک نیاز شدیدی پیدا خواهی کرد, زیرا اگرمشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کنند از کجا هزینه جنگی را تامین می کنی[7].
ازایـن جمله استفاده می شود که در آمد فدک به مقداری بوده است که می توانسته بخشی ازهزینه جهاد با دشمن را تامین کند. از این جهت لازم بود که پیامبر صلی الله علیه و آله این قدرت اقتصادی را در اختیار حضرت علی علیه السلام بگذارد.
ابن ابی الحدید می گوید: من به یکی از دانشمندان مذهب امامیه در باره فدک چنین گفتم:دهکده فدک آنچنان وسعت نداشت و سرزمین به این کوچکی , که جز چند نخل در آنجا نبود,اینقدر مهم نبود که مخالفان فاطمه در آن طمع ورزند.
او در پاسخ من گفت : تو دراین عقیده اشتباه می کنی.
شماره نخلهای آنجا از نخلهای کنونی کوفه کمترنبود.
به طورمسلم ممنوع ساختن خاندان پیامبر از این سرزمین حاصلخیز برای این بود که مبادا امیر مؤمنان از درآمد آنجا برای مبارزه با دستگاه خلافت استفاده کند.
لذا نه تنها فاطمه را ازفدک محروم ساختند, بلکه کلیه بنی هاشم وفرزندان عبد المطلب را از حقوق مشروعخود(خمس غنائم ) هم بی نصیب نمودند.
افرادی که باید مدام به دنبال تامین زندگیبروند وبا نیازمندی به سر ببرند هرگز فکر مبارزه با وضع موجود را در مغز خود نمیپرورانند[8].
در روایتی از امام کاظم (ع) آمده است که فدک از یک طرف به((عدن )), از طرف دوم به ((سمرقند)), از جهت سوم به ((آفریقا)), از جانب چهارم به دریاها وجزیره ها وارمنستان محدود می شد[9].
بهطور مسلم فدک , که بخشی از خیبر بود, چنان حدودی نداشت ; مقصود امام کاظم علیهالسلام این بوده است که تنها سرزمین فدک از آنان غصب نشده است بلکه حکومت بر ممالکپهناور اسلامی که حدود چهارگانه آن در سخن امام تعیین شده از اهل بیت گرفته شده است.
قطب الدین راوندی می نویسد: درآمد سرزمین فدک در زمان پیامبر (ص ) به مبلغ بیست وچهار هزاردینار بوده است که در برخی از احادیث هفتاد هزار دینار نیز نقل شده است وایناختلاف به حسب تفاوت در آمد سالانه آن بوده است.
هنگامی که معاویه به خلافترسید فدک را میان سه نفر تقسیم کرد: یک سوم آن را به مروان بن حکم ویک سوم دیگر رابه عمرو بن عثمان وثلث آخر را به فرزند خود یزید داد.
وچون مروان به خلافت رسیدهمه سهام را جزو تیول خود قرار داد[10].
از این نحوه تقسیم استفاده می شود که فدکسرزمین قابل ملاحظه ای بوده در برخی از منابع است که: حضرت فاطمه علیها السلام باابوبکر در باره فدک سخن گفت وگواهان خود را برای اثبات مدعای خود نزد او برد, وی درپاسخ دختر پیامبر (ص ) گفت : فدک ملک شخصی پیامبر نبوده , بلکه از اموال مسلمانانبود که از در آمد آن سپاهی را مجهز می کرد وبرای نبرد با دشمنان می فرستاد ودر راهخدا نیز انفاق می کرد[11].
اینکه پیامبر (ص ) با در آمد فدک سپاه بسیج می کرد یاآن را میان بنی هاشم و بینوایان هنگامی که حضرت میان بنی هاشم وبینوایان تقسیم مینمود حاکی است که این بخش از خیبر در آمد سرشاری داشته که برای بسیج سپاه کافی بودهاست.
پیامبر گرامی (ص ) از روز نخست با یهودیان ساکن فدک قرار گذاشته بودکه نیمی از آن را در اختیار داشته باشند ونیم دیگر را به رسول خدا واگذارکنند.
ازاین جهت , خلیفه ابن تیهان و فروة و حباب و زید بن ثابت را به فدک اعزامکرد تا بهای مقدار غصب شده آن را پس از قیمت گذاری به ساکنان یهودی آنجابپردازد.
آنان سهم یهودیان را به پنجاه هزار درهم تقویم کردند وعمر این مبلغ رااز مالی که از عراق به دست آمده بود پرداخت[12].[13]
موارد مربوط:
ماجرای غم انگیز فدک
برترین بانوی جهان فاطمه زهرا (س) - آیت الله مکارم شیرازی
ماجرای فدک
مجلات - پرسمان - شماره - 11 -نعمت الله صفری فروشانی - دکترای تاریخ
از فدک چه می دانیم؟
مجلات - ماهنامه کوثر - شماره - 18 - سید علیرضا جعفری
[1] مشروح این بحث را در بخش «انگیزههای غصب فدک» میخوانید
[2] به کتاب معجم البلدان و مراصد الاطلاع، ماده فدک مراجعه شود.
[3] سوره حشر آیههای 6 و 7 در کتابهای فقهی این مطلب در کتاب جهاد تحت عنوان «فی» بحث شده است.
[4] سوره اسرا آیه 26 یعنی حق خویشاوندان و مساکین و در راه ماندگان را بپرداز.
[5] مجمع البیان، ج 3، ص 411؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 268؛ الدر المنثور، ج 4، ص 177.
[6] الدر المنثور، ج 4، ص 176.
[7] سیره حلبی، ج 3، ص 400.
[8] شرح ابن ابی الحدید، ج 16، 236
[9] بحار الانوار، ج 48، ص 144.
[10] همان، ج 16، ص 216.
[11] همان، ص 214.
[12] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211.
[13] فروغ ولایت استاد آیت الله سبحانی
|
- - - به روز رسانی شده - - -
پرسشمنابعی در مورد نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در مسایل اجتماعی و سیاسی بیان کنید؟
پاسخ
درباره نقش اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا (س) منابع زیر معرفی می شود:
1)- زندگی فاطمه زهرا (س)، سید جعفر شهیدی.
2)- زندگی فاطمه زهرا (س) و دختران آن حضرت، استاد سید هاشم رسولی محلاتی.
3)- شرح خطبه حضرت زهرا (س) {2 جلد}، سید عزالدین حسینی زنجانی.
برای آشنایی بیشتر با منابع در این باره به کتاب “فاطمه در آیینه کتاب” اثر اسماعیل انصاری رجوع نمائید. |
بی حرمتی به حضرت فاطمه(س)
پرسشحوادث شکستن درب خانه بی بی فاطمه و ضربه زدن به او توسط عمر و همراهانش آیا درست است؟ اگر شخصی به این اعتقاد نداشته باشد آیا عادل است؟
پاسخ
در آثار اهل سنت مطالبی هست که این پدیده دردآور تاریخی را تأئید می کند ولی اگر کسی با ادله خاص خود به این نتیجه برسد که این واقعیت به شکل دیگری بوده است گناهی را مرتکب نشده است اما منابع این جریان تاریخی را می توان علاوه بر آثار اهل تشیع، در کتاب عقد الفرید ج 5 ص 12 و انساب الأشراف بلاذری ص 586، پیدا کرد. |
ماجرای شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اهل تسنن
ماجرای شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اهل تسنن
منبع : پایگاه حوزه، شماره 3- 14431 | تاریخ درج : 1388/10/17 | بازدید : 3466
کلید واژه ها :
پرسش3. ماجرای آتش سوزی خانه حضرت علی و سیلی خوردن حضرت فاطمه به دستور چه کسی و در کدام یک از منابع اهل تسنن ذکر شده؟
پاسخ
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان، تنها شیعه آن را نقل کرده است.[1]
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کردهاند؛ چنان که سید مرتضی رحمة الله علیه در این زمینه میگوید:
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود؛ و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[2]
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛ پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده و هجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛ چنان که محسن را سقط نمود.»[3]
اما منابع اهل سنت:
1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]
همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ، عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.»[5]
2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6]
3- مقاتل بن عطیه میگوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.»[7]
4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد.
ابو العاص به پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه، وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) از مکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود را بر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. پپامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.»
ابن ابی الحدید میگوید:
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلیاللهعلیهوآ له وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح میشمرد.»
ابن ابی الحدید میگوید، به استادم گفتم:
«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم میگویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که بر او وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[8]
این قصه، به خوبی نشان میدهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خود ابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف میکند؛ آن جا که میگوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان میگویند نقل کردهاند.[9]
5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10] او میگوید: «نزد امام صادق علیهالسلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیهالسلام فرمود: ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمین بر میدارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی میکند و از رزق شما نمیخورد (پس چرا ناراحتی؟).»
سکونی میگوید: (با کلمات امام صادق علیهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:
«ما سَمیتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یزَلْ یذْکُرُ وَ یقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11] چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانیش گذاشت و گویا گریه میکرد و فرمود: حال که او را فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی میگوید:) همیشه امام صادق علیهالسلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را میشنید به یاد جدهاش (فاطمه) و مصیبت های او میافتاد و همیشه تذکر میداد و میگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه علیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.
توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنیگری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیهالسلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ و عمر بر آن حضرت وارد شد.
چنان که ابا بصیر از امام صادق علیهالسلام متن کامل کلام حضرت را به این صورت نقل نموده است: « وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یدْخُلُ عَلَیها، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12]
[1] . شرح نهج البلاغه، ج2، ص60.
[2] . سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی.
[3] . اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 24.
[4] . الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57.
[5] . اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107.
[6] . الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292.
[7] . الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 161.
[8] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیهالسلام ،ص252.
[9] . شرح نهج البلاغه، ج2، ص21.
[10] . سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهمالسلام روایت نقلنمودهاند که علمای شیعه آنان را ثقه میدانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را میپذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
[11] . شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی).
[12] . بحار الانوار، ج43، ص170.
|
چگونگی شهادت حضرت زهرا(س)
پرسشحضرت زهرا(س) در چه سالی و چرا و چگونه به شهادت رسیدند ؟
پاسخ
تردیدی نیست که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال یازدهم هجری وفات نمودند. اما در تعیین روز و ماه اختلاف زیادی وجود دارد که بعضی تا 39 قول شمردند[1]. ولی آنچه میان این اقوال مشهورتر است یکی 13 جمادی الاولی است، و دیگری سوم جمادی الثانی. چون روایاتی که می گویند حضرت فاطمه 75 روز پس از رحلت پیامبر به شهادت رسیدند و نیز روایاتی که می گویند آن حضرت 95 روز پس از پیامبر زنده بودند بیشتر و مشهورتر است.
اما علت شهادت آن حضرت:
امام صادق علیه السلام فرمود: در اثر ضرباتی که قنفذ بر پیکر نازنین زهرا علیها سلام وارد ساخت سقط جنین کرد و بدان علت پیوسته رنجور و ضعیف می گشت تا اینکه بستری شد. و امیر المؤمنین و اسماء بنت عمیس از آن حضرت پرستاری می نمودند.[2]
البته علت رنجوری و ناتوانی روز افزون زهرا علیها السلام تنها بیماری نبوده، بلکه علاوه بر آن ناراحتی های روحی و غم و غصه های قلبی آن حضرت بود که در اثر بروز مشکلات برای جهان اسلام پیش آمده بود. و رفته رفته اسلام حقیقی از مسیر اصلی خود منحرف می گشت، و شالوده های اختلافات و درگیری ها میان امت اسلامی پی ریزی می شد و وحدت و اتحاد میان مسلمانان رخت بر می بست. امثال این افکار ناراحت کننده بوده که زهرای عزیز را رنج می داد و روز به روز رنجورتر و ضعیف تر می شد[3]. تا منتهی به شهادت ایشان گشت.
[1]بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 197.
[2] دلائل الامامه، ص 40- بحار الانوار، ج 43، ص 170 و 211.
[3] بانوی نمونه اسلام، ص 188.
|
علت شهادت حضرت زهرا(س) و ماجرای سقط حضرت محسن
پرسشآیا حضرت فاطمه سلام الله علیها شهید شد؟ علت مرگ ایشان و ماجرای سقط حضرت محسن چه بود؟
پاسخ
از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آنبزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان میگویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1]
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانهخالی کردهاند؛ چنان که سید مرتضی رحمة الله علیه در این زمینه میگوید:
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداری نمودند.»[2]
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]
اما منابع اهل سنت:
1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمهعلیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]
همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[5]
2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6]
3- مقاتل بن عطیه میگوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7]
4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.
ابو العاص به پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.»
ابن ابی الحدید میگوید:
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلیاللهعلیهوآ له وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح میشمرد.»
ابن ابی الحدید میگوید، به استادم گفتم:
«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم میگویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟
پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[8]
این قصه، به خوبی نشانمیدهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف میکند؛ آن جا که میگوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهلحدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان میگویند نقل کردهاند.[9]
5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10]او میگوید: «نزد امام صادقعلیهالسلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیهالسلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر میدارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی میکند و از رزق شمانمیخورد (پس چرا ناراحتی؟).»
سکونی میگوید: (با کلمات امام صادق علیهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:
«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانیاش گذاشت و گویا گریه میکرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی میگوید:) همیشه امام صادق علیهالسلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را میشنید به یاد جدهاش (فاطمه) ومصیبت های او میافتاد و همیشه تذکر میداد و میگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.
توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنیگری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیهالسلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلبروشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.
چنان که ابابصیر از امام صادق علیهالسلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمهعلیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12]
ب. منابع شیعه:
نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:
هنگامی که خواستند علی علیهالسلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمهعلیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامیاشصدمههای روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشهای از آن در یک نقل تاریخی اشاره میکنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است.
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین مینویسد:
«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشتههای بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[13]
آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشههایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14]
1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60.
2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی.
3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24.
4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57.
5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107.
6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292.
7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161.
8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیهالسلام ،ص252.
9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21.
10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهمالسلام روایت نقلنمودهاند که علمای شیعه آنان را ثقه میدانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را میپذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی).
12- بحار الانوار، ج43، ص170.
13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج1، ص267.
[14]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.
|
علت حضور حضرت فاطمه (س) پشت درب خانه در هنگام هجوم ظالمین
پرسشچرا به هنگام حمله دشمنان به خانه اهل بیت (ع)، حضرت زهرا (س) پشت درب خانه رفت؟ چرا امام علی (ع) در را باز نکرد؟
پاسخ
در مورد این که چرا حضرت زهرا سلام الله علیها در آن لحظات به پشت در رفتند، باید نکته مهمی را در نظر داشته باشیم و آن موقعیت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها است.
قداست و موقعیت معنوی خاص حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به گونهای بوده است که دقیقا میتوان گفت نظیر موقعیت خاص رسول خدا(ص) در میان مردم بوده است و رسول خدا (ص) در موقعیتهای مختلف و با طرق متعدد جایگاه معنوی این بانوی بزرگ اسلام را برای مردم بیان نموده است، به گونهای که حتی فردی مثل یزید لعنت الله علیه که قاتل فرزند فاطمه سلام الله علیها است، در مجلس شام حضرت فاطمه را با قداست و عظمت یاد میکند و امروز نیز در جهان اسلام فرد مسلمانی را پیدا نمیکنید که معرفت به عظمت و قداست آن بانو نداشته باشد، با اینکه در طول تاریخ غالب مؤلفین کتب حدیثی و تاریخی چندان علاقهای به نشر فضائل اهل بیت نداشتهاند.
خلاصه این که، زبان و قلم از بیان عظمت بانوئی که رسول گرامی اسلام(ص) در برابر او خم میشده و دستانش را بوسه میزدند، عاجز و ناتوان است.
حال با توجه به این موقعیت عظیم حضرت فاطمه(س) در میان مسلمین، قطعاً هیچ مسلمانی اصلاً به ذهنش خطور نمیکرد که یک مسلمان به خودش جرأت بدهد کوچکترین اهانتی نسبت به آن حضرت روا دارد و از این جهت حضرت زهرا سلام الله علیها به پشت در آمدند تا:
1- با جایگاه و شخصیت و منطق قوی خود آنها را از خانه دور کنند.
2- حمایت خود از حضرت علی(ع) را اعلام نمایند که مردم بدانند علی علیه السلام دارای چنان جایگاهی است که شخصیت با عظمت و با قداستی مانند حضرت زهرا(س) با تمام وجود از او حمایت می کند.
و این در واقع اتمام حجت بوده است بر آن افراد، و اگر خود حضرت علی(ع) به پشت در می رفتند، ظالمین به اهل بیت رسول الله(ع) با جرأت بیشتر به خانه حمله میکردند و قهراً در پی سوزاندن در، امیرالمومنین (ع) دستگیر گشته و مسئله تمام میشده است، و بعدها میگغتند: دختر رسول اسلام (ص) فاطمه زهرا (س) نیز با امیر المؤمنین موافق نبود و اگر او از علی (ع) دفاع میکرد ما از علی (ع) دست بر میداشتیم. اما حضرت فاطمه(س) برای اینکه قاطعترین حجتهای الهی را بر آنها اقامه کند، به گونهای که در پیشگاه خداوند متعال و پیامبر (ص) بلکه در پیشگاه تاریخ و مسلمانان هیچ عذری نداشته باشند، شخصاً به قیام برخواستند تا یک طرف حجتهای الهی را بر علیه آنها تمام نمایند و از طرفی نهایت خباثت درونی و پلیدی درونی دشمنان را برای همیشه در تاریخ و برای همه جهانیان، آشکار نمایند. |
حضور حضرت امیر(ع) در زمانی که حضرت فاطمه(س) بین در و دیوار صدمه دید
پرسشآیا این اهانت به حضرت علی علیه السلام نیست که بگوئیم زمانی که بین در و دیوار سینه و پهلوی حضرت فاطمه(س) شکسته می شد در خانه حاضر بوده است و نتوانسته از آن حضرت محافظت کند؟
پاسخ
این که حضرت امیر(ع) در خانه بوده و به حضرت فاطمه زهرا(س) اهانت شده باشد، هیچگونه وهنی برای حضرت امیر(ع) ندارد. بهتر است جواب خود حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را در این باب بیاوریم، معاویه طی نامه ای به حضرت امیر(ع) طعن زده و نوشته که: تو را برای بیعت(با ابوبکر) چون شتری مهار کرده می راندند تا بیعت کنی.
امام(ع) در جواب نوشت: به خدا سوگند خواستی نکوهش کنی، ستودی و خواستی رسوا سازی، خود را رسوا نمودی. مسلمان را چه نقصان که مظلوم باشد و در دین خود بی گمان؟ یقینش استوار و از دو دلی به کنار؟[i]
با توجه به بیان مولا امیرالمؤمنین علیه السلام ایذاء و آزار حضرت زهرا(س) وقتی که آن را به خاطر حفظ مصلحت اسلام نوپا و مسلمین تحمل کرده است و به این جهت مظلوم واقع شده است، بر آن حضرت عار و ننگ و وهن نیست بلکه افتخاری ستودنی و مجاهده ای توصیف ناشدنی است.
[i] نهج البلاغه، نامه 28
|
عظمت مصیبت شهادت حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع)
پرسشمصیبت شهادت حضرت فاطمه(س) سنگین تر است یا مصیبت شهادت امام حسین(ع)؟
پاسخ
1. چهارده معصوم حقیقت واحدی دارند، به تعبیر دیگر «کلهمنور واحد» هستند، همه آنها جلوه کاملی از صفات الهیاند که هر کدام بنا بر شرایط زمان، بروز و جلوه خاصی داشتهاند. اتحاد نوری معصومین علیهم السلام به صراحت در روایات بسیاری وارد شده است، برای مثال: قال الله تعالی: «یا محمد انی خلقتک و خلقت علیاً و فاطمة و الحسن و الحسین و الائمة من ولده نوراً من نوری و عرضت ولایتکم علی اهل السماوات و الارض، فمن قبلها کان عندی من المؤمنین و من جحدها کان عندی من الکافرین یا محمد لو ان عبداً من عبیدی عبدنی حتی ینقطع و یصیر کالشن البالیثم اتانی جاحدا لولایتکم ما غفرت له حتی یقر بولایتکم...»[1]حدیث فوق از احادیث معراجی است که حق تعالی خطاب به حضرت رسول(ص) میفرماید: ای محمد! من تو و علی، فاطمه، حسن، حسین و ائمه نسل حسین را از نور خودآفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمان ها و زمین عرضه داشتم، پس هر کس آن را بپذیرد،در پیشگاه من از مؤمنان به شمار میآید و هر کس آن را انکار کند، نزد من از کافرانمحسوب میگردد. ای محمد! اگر بندهای از بندگانم سر بر آستان عبودیت من بساید تابدانجا که جسمش فرسوده و نزار شود سپس در حالتی نزد من آید که منکر ولایت شما باشد،هرگز او را نخواهم آمرزید تا آن که به ولایت شما اقرار کند....
البته در ضمیر نا آشکار و آشکار هر مؤمنی محبت پیغمبر خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و سایر ائمه هدی(ع) هست و همه مؤمنین با یادآوری این مصائب متأثر می شوند، ولی برای بعضیاز آنها جریان هایی پیش آمده است که آن جریان ها توانسته لااقل قسمتی از واقعیت آنهارا نشان دهد و بارز و ظاهر کند. و الا فرق نمیکند، همه آنها نور واحد هستند. امام حسین علیه السلام در قضایا و مسائل عاشورا از وجود مقدسش آن قدر فضائل ظهور و بروزکرد که امکان ندارد کسی واقعاً مؤمن باشد و در عمق دل و روحش امام حسین علیه السلامرا دوست نداشته باشد.
2. طبق روایات زیادی که در بیان مصائب وارده بر معصومین(س) رسیده و طبق زیارات متعدده امام حسین(ع) مانند زیارت عاشورا، زیارت اول و نیمه ماه رجب و.... هیچ مصیبتی به عظمت و بزرگی مصیبت اباعبدالله(ع) و واقعه عاشورا نمی رسد.
از اهتمام سایر ائمه معصومین(ع) بر حفظ و نگهداری و پاس و بزرگ داشتن واقعه عاشورا نیز می توان این نکته را استنباط کرد، اگر چه اهداف واقعی از این برنامه چیز دیگری بوده است.
اما باید توجه داشت که با ظلمی که بر حضرت زهرا(س) روا داشته اند، بذر و تخم همه مظالم، بدی ها و جور و ستم هایی که از این به بعد بر سایر ائمه(ع) و حتی واقعه عاشورا روا داشته شد در همان مصیبت حضرت فاطمه(س) کاشته شد.
[1]- الدرر النجفیة من الملتقطات الیوسفیة ج3 ص 347 درة نجفیة فیما ورد فی إمامة الاثنی عشر من طرق أهل السنة ..... ص: 335.
|
- - - به روز رسانی شده - - -
پرسشبرخی معتقدند قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد النبی است و برخی
پاسخ
بر اساس روایات متعدد[1]، خود حضرت فاطمه تصمیم گرفته بودند که قبرشان مخفی بماند و از همین رهگذر بود که علی بن ابی طالب علیه السلام فاطمه را در تاریکی شب به خاک سپرد و قبرش را مخفی نمود. و برای اینکه دشمنان نتوانند موضع حقیقی قبر را تشخیص دهند صورت چهل قبر تازه در مدینه احداث کرد تا کاملا در اشتباه واقع شوند. گر چه خود حضرت علی (ع) و فرزندان حضرت زهرا علیهاسلام،جایگاه دفن حضرت زهرا (س) را می دانستند ولی سفارش های فاطمه (س) در مورد اخفاء قبر به طوری جدی و مؤکد بود که هیچ یک از آنان حاضر نشدند آن را معرفی کنند حتی کاری نکردند که از آثار و قرائن موضع قبر شناخته شود. ائمه اطهار هم یقینا از موضع قبر مطلع بودند ولی اجازه نداشتند که این سر الهی را آشکار سازند.
ولی در عین حال اهل تحقیق از آن صرف نظر نکردند؛ و بعضی از نقاط را به عنوان محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها (با توجه به قرائن و شواهد) معرفی نموده اند.
1ـبعضی گفته اند در روضه رسول خدا (یعنی ما بین بیت پیامبر رسولخدا (ص) تا منبر ایشان) مدفون است.
مجلسی از محمد بن همام نقل کرده که گفت: علی (علیه السلام) فاطمه را در روضه پیامبر مدفون ساخت ولی آثار قبر را بکلی از بین برد. باز مجلسی از فضه کنیز زهرا (س) روایت کرده که در روضه رسول خدا (ص) بر فاطمه نماز خواندند و همانجا مدفون شد.
شیخ طوسی می فرماید: ظاهرا فاطمه (س) را در روضه پیغمبر دفن کرده اند و از جمله شواهدی که می توان برای این احتمال اقامه کرد حدیثی است که از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود بین قبر من و منبرم روضه ای است از روضه های بهشت. و امام صادق فرمود چون قبر فاطمه صلوات الله علیها بین قبر و منبر پیغمبر است و قبر حضرت فاطمه باغی است از باغهای بهشت.[2]
شاهد دوم اینکه نوشتند علی علیه السلام در روضه پیغمبر بر فاطمه نماز خواند سپس پیغمبر را مخاطب ساخت و فرمود:«سلام من و دخترت که در جوارت مدفون گشته است بر تو باد یا رسول الله».
2ـاحتمال دوم: مجلسی، از ابن بابویه نقل کرده که فرمود: نزد من به صحت رسیده که فاطمه (س) را در خانه اش مدفون نمودند بعد از آنکه بنی امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه در مسجد واقع شد. در این زمینه روایات زیادی هم داریم[3].
3ـاحتمال سوم: صاحب کشف الغمه می نویسد:«مشهور آناست که فاطمه علیها سلام را در بقیع دفن کردند».[4]
در میان سه احتمال، احتمال اول و دوم دارای قرائن بیشتری است.
در هر حال آن حضرت وصیت کردند تا قبرشان مخفی بماند و این کار را به عنوان اظهار مخالفت و نشان دادن مظلومیت خود در برابر خلفاء انجام دادند.
[1]- بحار الانوار، ج 43، ص 191 و 178 و 214. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 362،- دلائل الامامه ص 42.
[2]- بحار الانوار، ج 43، ص 185.
[3]- معانی الاخبار: 267/1.
[4]-بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 200 تا ص 202.
|
علت آشکار نشدن قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
پرسشچرا قبر امام علی (ع)که در ابتدا مخفی بود توسط امامان بعدی آشکار شد ولی قبر حضرت فاطمه (س) هم چنان مخفی مانده است؟
پاسخ
یک علت مهم مخفی بودن قبر حضرت زهرا (س) این است که هنوز رفع ظلم از آن حضرت نشده است، زیرا کسانی که در حق آن حضرت ظلم نمودند و در واقع قاتل آن حضرت هستند هنوز به عنوان صحابی کبار و خلیفة الرسول مورد احترام و اکرام میباشند. در واقع قهر نمودن حضرت فاطمه زهرا (س) با ظالمین در زمان نزدیک به شهادتشان و وصیت آن حضرت به دفن شبانه بدون حضور کسانی که آن مظلومه مقهوره را آزردند، یک شیوه و سبک مبارزه است که آن حضرت برای رسوا نمودن کسانی که مورد غضب پاره تن رسول (ص) قرار گرفتند، انتخاب نمود و جایی برای جعل حدیث و تغییر تاریخ برای پوشاندن این ستم باقی نگذاشت و سند بزرگی است بر مظلومیت آن حضرت.
و اما حضرت امیر (ع) گر چه بزرگ مظلوم عالم بود ولی در مورد آن حضرت شیوه فرق داشت و علت مهم مخفی بودن قبر آن حضرت امیر (ع) شدت دشمنی عدهای از خوارج و بنی امیه بوده که احتمال نبش قبر آن حضرت توسط آنها داده میشده است و در زمانهای بعد، پس از نابود شدن خوارج و بنی امیه و گذشت سالیان متمادی از حکومت بنی عباس، زمانی که در ظاهر مقداری از آن شدت دشمنی کاسته شد و امکان نبش قبر برای دشمنان وجود نداشت. بخصوص که موقعیت مکانی قبر آن حضرت در نزدیکی منطقهای تقریبا شیعه نشین قرار گرفته بود که بعدها شیعیان مانند پروانه دور شمع قبر آن حضرت جمع شدند، به خاطر این جهات، ائمه علیهم السلام مکان قبر آن حضرت (ع) را برای مردم بیان کردند.
|