پاسخ : استاد غلامحسین بنان
استاد بنان یعنی :ای الهه ناز
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
zoh_reh
استاد بنان یعنی :ای الهه ناز
الههٔ ناز نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین بنان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد تودههای مردم با استقبال عجیب و غیرمنتظرهای مواجه گردید. آهنگساز این اثر اکبر محسنی و سرایندهٔ شعر آن، کریم فکور بود و روح الله خالقی، که رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی به شمار میآمد، آن را برای اجرای بنان در همراهی با این ارکستر تنظیم نمود. گرچه بسیاری از صاحبنظران ترانه الهه ناز را از برخی ظرایف فنی و هنری، عاری دانستهاند، امّا این تصنیف، چه در زمان اجرای نخست خود و چه در طی دهههای بعد، همواره از جملهٔ ترانههای محبوب و پرطرفدار ایرانی محسوب میشدهاست.
موسیقی «الههٔ ناز» را آهنگساز نه چندان معروفی به نام اکبر محسنی (۱۳۷۴-۱۲۹۱)ساخته بود که در دهههای بیست و سی، یکی از نوازندگان نه چندان مطرح تار، در ارکستر موسیقی ملی محسوب میشد. اما در عین حال روح الله خالقی دارای این خصوصیت بود که همواره به زیر دستان خود، میدان برای شکوفایی میداد و در واقع با تشویق و راهنمائی همو بود که اکبر محسنی، علاوه بر نوازندگی به آهنگسازی نیز روی آورده بود.
کریم فکور (۱۳۷۵-۱۳۰۴)هم که سرایندهٔ تصنیفهای معمولی در آن روزگار بود، روی آهنگ محسنی شعر سادهای نهاده بود، که مضمونی عاشقانه داشت . کریم فکور که لیسانسیهٔ حقوق داشت یکی از پرکارترین ترانه سرایان و شعرای ایران محسوب میشد و گرچه در زمان سرودن ترانه الهه ناز چندان شهرت نداشت، اما بعدها با آثار دیگری مانند غوغای ستارگان (اثر مهندس همایون خرم و با صدای پروین)که از سرودههای زیبای وی به شمار میرود، خود را مطرح ساخت.
«الهه ناز» را روح الله خالقی برای آواز و ارکستر بزرگ به شکلی تأثیرگذار تنظیم کرد و علاوه بر صدای گرم بنان از گروه آواز جمعی (کُر) نیز، در اجرای آن بهره گرفت.
اکبر محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد. چراکه تنها دختر او، موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانهای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.
کریم فکور برای شعر این ترانه از سرودهای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز، پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر میرسید.در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق میکند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه میخواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.
علل شهرت و محبوبیت
شاید یکی از علل فراگیر شدن «الههٔ ناز» همین باشد که اجرای این نوع کارها بنان برای مردم تازگی داشت و این در واقع شور و شوق مردم را در رویآوری به کارهای نوآورانه نشان میدهد.نوآوریها و ابتکارات اکبر محسنی که نخستین بار در الهه ناز خود را آشکار ساخت، بعدها در چند تصنیف دیگر از ساختههای او، از جمله انتظار و ساقیا نیز بازتاب یافت. نوآوری و ابتکاری که برخی آن را دستاورد دورانی از زندگی او دانستهاند که در آن، او به عضویت انجمن موسیقی ملی درآمده بود و با موسیقیدانان نوآور همنشینی داشت.
اما از سوی دیگر شاید دلیل استقبال مردم از ترانه الهه ناز، نوع متفاوت کار بنان بود که همین تفاوت باعث استقبال مردم از این ترانه شد. زیرا مردم تا آن زمان صدای بنان را در برنامه بسیار سنگین و فاخر «گلهای جاویدان» رادیو ایران شنیده بودند که طی این برنامهها، بنان مبادرت به اجرای برنامههای بسیار فنی و پیچیده در دستگاههای مختلف موسیقی سنتی مینمود. حال آن که اجرای وی در الهه ناز در عین بداعت و تازگی، بسیار ساده و صریح به نظر میرسید.
بدون شک اجرای سبک دوچهارم، که از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته و ترانه را به حال و هوای خاصی سوق داده بود نیز، در رویکرد عمومی مردم بدین ترانه بی تأثیر نبود.
بدین ترتیب بنان با خواندن تصنیف «الههٔ ناز»، شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه گسترش داد و از آن پس علاوه بر خواص، جمع کثیری از مردم عادی و عوام نیز به جمع طرفداران بنان و مشتاقان صدای او پیوستند.
متن ترانه
باز، ای الهه ناز، با دل من بساز، کین غم جانگداز، برود ز بَرم گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود، بیا تا ز سر، گنهت گذرم باز، می کنم دست یاری، به سویت دراز، بیا تا غم خود را، با راز و نیاز، ز خاطر ببرم گر، نکند تیر خشمت، دلم را هدف، به خدا همچو مرغ، پر شور و شرر، به سویت بپرم آآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآ آآآآآ آن که او ز غمت دل بندد چون من کیست؟، ناز تو بیش از این بهر چیست؟ تو الهه نازی، در بزمم بنشین، من تو را وفا دارم، بیا که جز این، نباشد هنرم این همه بی وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم آآآآ آآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآآ آآ
منبع
دانلود
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
ممنون از توضیحات مفصل راجع به الهه ناز.
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
* وجود چهار پیانو و یک ارگ در منزل بنان
* نواختن نی توسط خاله اش، پیانو توسط مادرش و تعلیم خواهرانش نزد مرتضی خان نی داوود
* حضور متناوب شخصیت های هنری زمان مانند آقا حسینعلی، میرزا عبدالله، درویش خان، رضا قلی خان و مرتضی خان نی داوود
* نخستین اجرا در سن 6 سالگی با نوازندگی ارگ و ساخت و خواندن یک تصنیف
* حضور در اولین کلاس - 11 سالگی - مرتضی خان نی داوود
ادامه دارد ....
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
* تحصیل در مدرسه ثروت
* تبحر در دروس عمومی نظیر شعر شناسی و تجزیه
* دارای استعداد هنری خاص
* حضور در مجالس روضه خوانی میرزا طاهر ضیاء رسانی ملقب به ضیاءالذاکرین و استفاده از نحوه تلفظشان در ادای درست کلمات.
* تعلیم گرفتن نزذ استاد ناصر سیف به عنوان استاد بعدی
* آغاز فعالیت در ادارات دولتی از سال 1315
ادامه دارد ...
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
* فعالیت تا سال 1322 در دستگاه های دولتی و ترک کار اداری به طور کامل
* دعوت به رادیو از جانب زنده یاد روح الله خالقی با معرفی عبدالعلی وزیری ( به سبب رابطه نزدیکی که بین بنان و وی وجود داشت)
* آغاز فعالیت از سال 1321 در رادیو در ابتدا به عنوان خواننده آواز و بعد به عنوان خواننده قطعات کنسرت
* استخدام در اداره کل هنر های زیبا به عنوان معلم آواز هنرستان موسیقی ملی در سال 1332 و بنا به پیشنهاد خالقی
* شرکت در برنامه های "گلهای جاویدان" ، "گلهای رنگارنگ" ، "برگ سبز" و ... در اوایل دهه 1330 و در اوج دوران کاری
ادامه دارد ...
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
* مجروحیت در یک سانحه اتومبیل و از دست دادن چشم راست در بامداد 27 دی 1336
* اعزام به اروپا برای درمان (برای مصون ماندن جشم دیگر) با مساعدت مالی دولت، اداره کل انتشارات و رادیو
* برپایی کنسرتی با شرکت بانو مرضیه برای اعزام وی به خارج از شور برای مداوا
* گر چشم تو از چشم حســـد در خطر افتاد / آتش به دل و دیـــــــده ی اهــــل نظر افتاد
چون چشم و چـــــــراغ دل اهل هنری تو / آفت نه به چشـــــم تو، به چشـــم هنر افتاد
اربـــــاب هنر چشــــــــــم ندارند بـه دنیا / گـر دیده ی اهل نظـر این خشک و تر افتاد
بیناست که بی دیده ی سر سّر جهان یافت / کور آن که به صد چشم عیان بی بصر افتاد
گرچــــــه سخن من به صــدای تو نگیرد / لیکن دل مــــــــا هم سخـــــن یکدیگر افتاد
صادق سرمد
* دیدیم چو بازیگری دور زمان را / بازیچه گرفتیم همه کار جهان را
ما از گذر عمر به جز درد چه دیدیم / تا دل بسپاریم جهان گذران را
در خرمن صاحب نظران برق بلا شد / آن شعله که افروخت چراغ دگران را
آماج بلا جز دل ارباب هنر نیست / سر خط امان داده قضا بی هنران را
می خواست که در چشم هنر نور نماند / آسیب رسانید اگر چشم بنان را
افسوس که تاریک شد آن دیده که می دید / با برق نگاهی همه اسرار نهان را
ابوالحسن ورزی
ادامه دارد ...
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
ترانه به یاد ماندنی کاروان با صدای بنان
همه شب نالم چون نی
که غمی دارم ، که غمی دارم …
دل و جان بردی امّا
نشدی یارم ، یارم
با ما بودی ، بی ما رفتی …
چون بوی گل به کجا رفتی
تنها ماندم ، تنها رفتی …
چو کاروان رود ، فغانم از زمین ، بر آسمان رود
دور از یارم ، خون می بارم …
فتادم از پا به ناتوانی ، اسیر عشقم ، چنان که دانی
رهایی از غم نمی توانم ، تو چاره ای کن ، که می توانی …
گر ز دل بر آرم آهی
آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد …
چو کاروان رود ، فغانم از زمین ، بر آسمان رود
دور از یارم ، خون می بارم …
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان ، سرو روان ، کز بر ما رفتی
از محفل ما ، چون دل ما ، سوی کجا رفتی …
تنها ماندم، تنها رفتی …
به کجایی غمگسار من ، فغان زار من بشنو باز آ ، باز آ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو باز آ
باز آ سوی رهی
چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله باد صبا رفتی
تنها ماندم …
تنها رفتی …
خواننده: استاد غلامحسین بنان
آهنگساز:استاد مرتضی محجوبی
شاعر: رهی معیّری
پاسخ : استاد غلامحسین بنان
بنان - چه شورها
زمان برنامه :۴:۴۶ دقیقه
خواننده :غلامحسین بنان
دستگاه :ماهور
شاعر :عارف قزوینی
آهنگساز :روح الله خالقی
مطلع شعر :
چه شورها که من به پا
ز شاه ناز می کنم.
در شکایت از جهان به شاه باز می کنم.
جهان پر از غم دلم
زبان ساز می کنم.
ز من مپرس که چونی؟
دلی نشسته به خونی
ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی
اگر که جان از این سفر
بدون دردسر
اگر به در برم من
به شه خبر برم من
چه حربه های نیرنگ
ز شان به بارگاه شه برم من، حبیبم
ز شان به بارگاه شه برم من.