غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
می برد هر عرب از خیمه متاعی بر دوش
حال بنشانده به دامن گل خود عمه ی زار
چه گلی ؟ صورت زهراست ولی با سه بهار
نبض گل در تپش از شعله ی گلچین صبا
باغبان می دهدش با عجله درس فرار :
بودم همسن تو من شعله تماشا کردم
مادر از پشت در سوخته پیدا کردم
بودم همسن تو من شعله تماشا کردم
مادر از پشت در سوخته پیدا کردم
گریه ها در دل شب بر غم زهرا کردم
اشک ها پاک من از صورت بابا کردم
بس که با فاطمه این قوم عداوت دارند
باطنی تیره و سرشار ِ شقاوت دارند
سال ها در زدن و شتم زن عادت دارند
هم در آتش زدن خانه مهارت دارند
خار اگر رفت به پایت منشین ، باز بدو
دشمنی دیدی اگر کرده کمین ، باز بدو
گفت اگر می دهمت آب معین ، باز بدو
خوردی با صورت اگر روی زمین ، باز بدو
.
.
.
.
شاعر: رائی زاده
http://www.askdin.com/gallery/images...12b46bb8ee.jpg
http://www.askdin.com/gallery/images...1693959084.jpg
پاسخ : غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
همه چیز با آب زنده می شود … من اما … با اشک برای تو!
ای کشته ی اشک های چشم …
یا حسین
پاسخ : غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
ممنون عزیزم دوستان شعرهایی که اینجا میزارن بهتر نیست بگن کار کی هست
پاسخ : غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
خیلی قشنگ بود فقط لطفا بگین شاعرش کیه
پاسخ : غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
السلام علیک یااباعبدالله
[golrooz][golrooz][golrooz]
پاسخ : غارت آغاز شده ، خون چکد از لاله ی گوش
قصه ی نینوا
از ازل حکمی جدا بر ما نوشت
کربلا،دشت بلا بر ما نوشت
غربت هفتاد و دو سَر بی بدن
روی خاک نینوا بر ما نوشت
باز تکرار تمام تلخی پس کوچه ها
دست بر پهلو به صحن کربلا برما نوشت
با صدای آب آب و سوز نای بچه ها
بارها و بارها و بارها بر ما نوشت
سر بریده روی سینه دیده ای؟
قصه ی انگشتری بشنیده ای؟
تیر و حنجر،مشک و دَستان و عَلَم
گوشواره دست دشمن دیده ای؟
ضجه های اِی علمدار حرم
از میان خیمه ها بشنیده ای؟
گریه ی طفلی ز فرط تشنگی
راستی تیر سه شعبه دیده ای؟
باز دارم شور و شوق نینوا*
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا*
باز می آید به صف این واژه ها*
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا*
باز هم کوفی و یاد نامه ها
مُهرِ بی مِهری به دشتِ نینوا
باز هفتاد و دو قربانی و یاد خیمه ها
شاعری بی محتوا و قصه ای چون نینوا
جواد یوسفی مندی