-
بهشت و جهنم
یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"*
*خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!*
* *
*افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظرقحطی زده می آمدند..
آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند..*
*مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!"*
*آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!*
*افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!"*
* *
*خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!"*
-
پاسخ : بهشت و جهنم
-
پاسخ : بهشت و جهنم
ممنون دوست عزیز ،
شاید با همین داستان های جالب و نکته دار ما کمی فکر کنیم!.....[cheshmak]
-
پاسخ : بهشت و جهنم
حال و هوام عوض کردی یه تلنگر بود ممنون
-
پاسخ : بهشت و جهنم
خیلی جالب بود.باعث شد یه کم بیشتر به همدیگه فکر کنیم.
-
پاسخ : بهشت و جهنم
-
پاسخ : بهشت و جهنم
خیلی تاثیرگذار بود ممنون دوست عزیز.
-
پاسخ : بهشت و جهنم
-
پاسخ : بهشت و جهنم
-
پاسخ : بهشت و جهنم
خیلی جالب بود ممنون[tashvigh][tashvigh][tashvigh][golrooz]
Forum Modifications By
Marco Mamdouh