پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
بسم الله!
اولين شعر رو ابياتي از خواجه ي راز شروع مي كنم :
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
كه هرچه بر سر ما ميرود ارادت اوست
نظير دوست نديدم اگرچه از مه و مهر
نهادم آينه ها را مقابل رخ دوست
حرف بعدي: ش
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
شب ظلمت و بيابان به كجا توان رسيدن
مگر آنكه شمع رويت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد
حرف و
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
واعظ ما بوي حق نشنيد بشنو كاين سخن
در حضورش نيز مي گويم نه غيبت مي كنم.
حرف : ل
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
لب فـروبند از طـعـام و از شـراب
سوي خوان آسماني كن شتاب
حرف ز
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
ز تاب آتش سوداي عشقش
بسان ديگ دايم ميزنم جوش
چو پيراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گيرم در آغوش
حرف : ك
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
كار از تو مي رود، مددي اي دليل راه
كانصاف مي دهيم و ز راه اوفتاده ايم
حرف ن
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند
محرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
حرف پ
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
پاس خود گیر اگر حرمت من سوختنی است
تازه عهدی کن اگر عهد کهن سوختنی است
حرف : ع
پاسخ : مشاعره با حروف انتخابي!
عين عقل است جنون در كويت يارا
جهت قبله ي دل هست به سويت يارا
تو كه اين سان ز پس ابر بتابي به زمين
گر بيايي چه بود جلوه ي رويت يارا
حرف غ