سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
سلام.
من میخوام برای جشنواره ای یک فیلمنامه بنویسم که موضوعی کاملا احساسی و عاشقانه داره،عشق و احساسی که بین یک خواهر و برادر هستش.
من خواهری ندارم و هیچ وقت این احساسات قشنگ و دوست داشتنی و ماندگار رو حس نکردم و نچشیدم.از تمام کسانی که پسر هستن و خواهر دارن یا اینکه دختر هستن و برادری دارن درخواست کمک میشه. هردونه از حرفهای شما میتونه یک خط از فیلمنامه رو بنویسه یا اینکه رمان مشق عشق که تقریبا پی رنگی عین فیلمنامه داره.
دوستان عزیزم بازی هایی که شما با خواهر یا برادرتون میکردید حالا یا خواهر بزرگتر یا خواهر کوچکتر یا هم سنتون رو بگید یا حسی که به ایشون داشتید یا حرفهایی که باهم میزدید یا شوخی هایی که جلوی والدینتون یا بین فامیل یا توی خیابون یا کوچه میکردید یا رفتارهایی که بین جمع خانواده یا بیرون از خونه باهم داشتید یا وقتی خبرهای خوبی بهتون میرسید و میخواستید با خواهر یا برادرتون تقسیم کنید یا اینکه رفتارهایی که توی خیابون با هم داشتید یا خاطره ها و... که باهم دارید و به صورت مشترک هستش یا به خواهر یا برادرتون ارتباط داره رو بگید. هر حرفی میتونه بهم توی نگارش کمک کنه.
این فیلم رو میخوام به همه ی خواهر و برادرها تقدیم کنم پس درخواست کمک ازتمامی شما عزیزان دارم.امیدوارم درکم کنید و کمکم کنید تا بتونم به بهترین شکل ممکن بنویسم...
هر حرف شما میتونه یک خط فیلم نامه باشه...
مرسی از همتون لطفا کمک کنید
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
من با داداشم ارتباط عاشقانه نداشتم!!!!!
همش کل کل و این حرفا بود و اینکه کنترل دست کی باشه[nishkhand]
یا اینکه با پر رویی تمام ازش میخاستم با هم مچ بندازیم !!!با اون حال که مطمئن بودم میبازم ولی کری میخوندم[nishkhand]
پس فک نمیکنم موضوع رمنسی ازش در بیاد
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
بلدرچین
از تمام کسانی که پسر هستن و خواهر دارن یا اینکه دختر هستن و برادری دارن درخواست کمک میشه. هردونه از حرفهای شما میتونه یک خط از فیلمنامه رو بنویسه یا اینکه رمان مشق عشق که تقریبا پی رنگی عین فیلمنامه داره.
خب این قسمت که شامل حال ما نشد!!! دیگه چی؟!؟!!؟
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
بلدرچین
سلام.
مرسی از همتون لطفا کمک کنید
سلام!![nishkhand]
اینم چشم!!!
حتما به جناب گلزار اطلاع می دم کمکتون کنه!!!!
ولی خداییش موفق باشین!!!
فیلم نامه نویسی کار سختیه.
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
یه زندگی پر از کل کل دعوا کشمکش شوخی سعی در ضایع کردن اون یکی،کوچک جلوه دادن کار های اون بزرگ کردن کار های کوچک در قبال اون
با این که هیچ لطف و محبتی در ظاهر و بین فامیل دیده نمیشه
ولی زندگی بدون اون واقعا سخته
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
توی همین تاپیک باید نوشته بشه یا پیغام بدیم؟
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
من یه رمانی رو دارم میخونم ،
موضوع رمان زیاد ربطی به روابط برادره و خواهره نداره
ولی این دوتا خواهر و برادر (18 و 24 ساله) بسیار به هم وابسته ان و همدیگه رو خیلی دوس دارن
ولی در ظاهر اصلا معلوم نیست و پدر و مادرشون این ها رو به قول معروف سگ و گربه میدونن!
فکر کنم بتونه تا حدودی کمکتون کنه
معمولا تا اونجایی که من میدونم برادر و خواهر هیچوقت در ظاهر به همدیگه محبت نمیکنن...!!
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
وایییییی چقدر جاللللللللللللللللللللللب بببببببببببببب !!!! چه عجب یه فیلم نامه نویس پیدا شد این چیزا رو هم ببینه......
البته یکی دیگه هم بودا چند وقت پیش تبلیغشم این بود که تقدیم به خواهر برادرا یا برادرا یه همچین چیزی .. همون پسره هست یجوریه خیلی حرف زدن و حرکاتش عجیب و تنده! یه فیلمم بازی کرده بود خانومش سرطان داشت رفته بودن امام رضا ع. اسمش یادم نمیاد اون توو این فیلم بود
خلاصه زنگ زدم داداشم که رابین ( از شخصیت رابین هود خوشم میومد ،از بچگی به داداشم میگم رابین چون مثل اونه[nishkhand]) رابین رابین یه همچین فیلمی اومده . ( منتظر بودم بگه برو ببین، آخه من پیشاپیش از هر نوع حرکات گفتار رفتار و... که احتمال تذکر! منع و خدای نکرده دعوا...توش باشه دوری میکنم[nishkhand]) خودش رفته بود مسافرت ، و اون هم حرف خودشو همیشه مهربانانه بهم میقبولونه! [cheshmak][nishkhand]... گفت نامرد بدون من که نمیخوای بری ببینی!(خوشم میاد میگم الف تا ی میره [nishkhand]) بعدشم گفت بمون چند روز دیگه فیلمش میاد بیرون به بچه ها میسپرم اولین روزی که در اومد میگیرم ،خونه با هم ببینیم، اینجوری بهتره. باشه؟
و من هم خب دیگه میدونم اسرار فایده ای نداره[cheshmak] یه لحظه توو دلم گفتم خب اینهمه چیز که جدا هست این سینما رم جدا کنن،حتی توو هر ساعت گروه سنی خاصی باشه [nishkhand] تا انقد نگرانی از جانب .... پیش نیاد دیگه!!!
راه دوم اینکه زوج های آینده ، خب یجای دیگه قرار بزارید !!!!!
خلاصه گفتم باشه یادت نره ها!![nishkhand]
و نرفتم سینما=(( البته ناراحت نشدم[sootzadan] یکی کارتون رو گذاشتم رو میز تا اومد بگم اینو هم ببینیم![nishkhand][khanderiz]
آخی اللللهههیی نمیدونین چقد جالبه داداشتو بـِشونی باهات کارتون نگاه کنه[khanderiz]
یا اینکه شبا مجبور شه بیاد به عروسکات شب بخیر بگه[nishkhand]
از چند سالگی بنویسیم!!! ؟
[golrooz]
پاسخ : سلام.ازهمه ی عزیزانی که توی این سایت هستن و (پسر هستن) و خواهری دارن یا اینکه (دختر هستن) و برادر دارن درخواست کمک فوری میشود.
راستش نمیدونم این حرفا چقدر به دردتون میخوره...بچه که بودم کلی با داداشم سر همه چی دعوام میشد،یه جوری که تصورشم نمیکردم یه روزی ما رابطمون با هم خوب بشه...عوضش با اون یکی داداشم رابطم خوب بود و همیشه هوای منو داشت...البته همشم دعوا نمیکردیم خیلی وقتا هم با هم بازی میکردیم ولی تهش دعوا میشد...بازی های پسرونه...مثلا یادمه داداشام کلی از این ماشین کوچولوها داشتن،یا کلی تیله های قشنگ...گاهی وقتا فوتبالم با هم بازی میکردیم...یه وقتایی منو بازی نمیدادن بعد منم کلی گریه و زاری که منم بازی بدین...ما گاهی تو خونه فوتبال بازی میکردیم بعدم آخرش یه چیزیو میزدیم میشکستیم...خوشم میاد اون موقع من چون کوچیکتر از داداشام بودم بابام دعوام نمیکرد عوضش اونا کلی نصیحت میشدن...یادش بخیر...اما از وقتی به خاطر تحصیل و کارشون از من دور شدن خیلی دلم براشون تنگ میشه و رابطمون با هم خیلی خوبه و دیگه از دعوا و این چیزا خبری نیست...خیلی پر حرفی کردم...[nishkhand]