همه چيز در مورد رسوب شناسي
تکتونیک و رسوبگذاری
حوضه های رسوبی یا در روی صفحات یا پلیت ها ویا در حاشیه آنها قرار دارند. حوضه های رسوبی اصلی به سه دسته ، حوضه های درون پلیت، حوضه های حاشیه پلیت های واگرا و حوضه های حاشیه پلیت های همگرا ومماسی تقسیم می شوند.
● تئوری ژئوسنكلینال
تئوری ژئو سنكینال برای اولین بار در سال ۱۸۵۹ توسط هال ارائه شد. وی در هنگام مطالعه بر روی رسوبات پالئوزوئیك تحتانی كوههای آپالاش اظهار كرد كه این رسوبات در نواحی كم عمق دریا برجای گذاشته شده اند. رسوبات مزبور از ماسه سنگهای با جورشدگی خوب، كربناتها وشیلها و مقدار خیلی كمی گری وك تشكیل شده است. ضمنا" وی معتقد بود كه كف حوضه بر اثر نیروی وزنی رسوبات در هنگام رسوبگذاری فرونشینی كرده وموجب چین خوردگی و دگرگونی رسوبات شده است. دینا در سال ۱۸۷۳ اظهار داشت كه فرایند كوهزایی در ارتباط با فرونشینی در ژئوسنكلینال نبوده بلكه بر اثر فشار جانبی وارده بر رسوبات حاصل شده است. این فشار جانبی بر اثر حركت كف اقیانوسها به طرف قاره ها به وجود آمده است كه درنتیجه آن ژئوسنكلینال در حاشیه ویا در روی حاشیه قاره ها تشكیل شده است. هیگ در سال ۱۹۰۰ در اروپا اظهار داشت كه ژئوسنكلینال می تواند بین دو قاره تشكیل شده باشد. وی معتقد بود كه ژئوسنكلینال آلپ بر اثر پایین رفتن پوسته قاره ای تشكیل شده و پی سنگ آن از پوسته قاره ای هرسی نین ساخته شده است. كی در سال ۱۹۵۱ اظهار داشت كه ژئوسنكلنیال عبارت است از یك منطقه گسترده با فرونشینی زیادی است كه در زیر مجموعه ای از سنگها قرار گرفته و كوهزایی از اختصاصات آن نمی باشد. وی علاوه بر حوضه های اوروژنیكی كه در حواشی قاره ها قرار دارند، حوضه های غیرفعال درون كریتونی نظیر حوضه میشیگان در امریكا را تحت عنوان اتوژئوسنكلینال نامگذاری كرده است.
دونوع اصلی ژئوسنكلینال، درطبقه بندی كی، كه امروزه نیز بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد شامل ائوژئوسنكلینال و میوژئوسنكلینال می باشد.
ائوژئوسنكلینال عبارت از منطقه وسیعی با فرونشینی زیاد است كه در محدوده یك كمربند فعال ولكانیكی قرار دارد. میوژئوسنكلینال عبارت است از یك شیار یا فرورفتگی است كه بین دو منطقه بر آمده حوضه های اقیانوسی و كریتونی محصور شده است. به عبارت دیگر میوژئوسنكلینال شامل یك سری حوضه هایی است كه در طول لبه كریتون قرار دارند.
● موقعیت تكتونیكی در تشكیل نوع رسوبات
دپل ودیگران ۱۹۴۸ برای اولین بار پیشنهاد كردند كه ارتباطی بین تكتونیك و تركیب رسوبات در حوضه های رسوبی مختلف وجود دارد. در طول سی سال گذشته، بیشتر مطالعات انجام شده نشان داده است كه شرایط رسوبگذاری و تركیب ماسه سنگها به حوضه رسوبی بستگی دارد. برای مثال رسوبات پر كننده حوضه هایی كه در روی كریتون قرار دارند از كانیهای پایدار تشكیل گردیده و مقدار كانیهای ناپایدار مانند فلدسپات، آمفیبول و ... در این رسوبات بسیار ناچیزاست. بنابراین نوع رسوبات پر كننده این نوع حوضه ها موید این است كه رسوبات از یك منطقه ثابت یا پایدار كریتونی سرچشمه گرفته اند. بطور كلی كریتون ها از سنگهای كریستالین و مقدار كمی هم سنگهای رسوبی تشكیل شده است.
اما در عوض حوضه هایی كه در نواحی فعال تكتونیكی و در حاشیه قاره ها قرار دارند به سرعت از رسوبات ماسه ای حاصل از كوههای مرتفع اطراف پر شده و حاوی مقدار زیادی ذرات ناپایدار می باشند.
بطور كلی حوضه های رسوبی یا در روی صفحات یا پلیت ها ویا در حاشیه آنها قرار دارند. حوضه های رسوبی اصلی به سه دسته ، حوضه های درون پلیت، حوضه های حاشیه پلیت های واگرا و حوضه های حاشیه پلیت های همگرا ومماسی تقسیم می شوند. برخی ازحوضه ها در طول تاریخ خود ممكن است برای مدتی درون پلیت ومدتی دیگر درحاشیه پلیت قرار داشته باشند.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
محیط مخروط افکنه
رسوبات مخروط افكنه ای مركز تجمع آبهای زیرزمینی می باشد ونیزبیشترمخازن آبهای زیرزمینی درون حوضه رسوبی ازآبهای وارده به رسوبات مخروط افكنه ای تغذیه می شود. همچنین بیشترطلای موجود دردنیا ازرسوبات مخروط افكنه قدیمه در افریقای جنوبی استخراج می گردد كه به فرم پلاسر برجای مانده اند.
مخروط افكنه عبارت است از رسوبات مخروطی یا قیفی شكل كه در حواشی كوهستانها تشكیل می شوند و هر قدر از كوهستان به طرف دشت برویم از ضخامت آن كاسته شده و بر وسعت آن افزوده می شود. بطور متوسط شیب مخروط افكنه در حدود ۵ درجه است ولی ممكن تا بیش از ۲۵ درجه تغییر كند . از نظر اندازه، مخروط افكنه ممكن است شعاعی كمتر از چند صد متر تا بیش از ۱۵۰كیلومتر داشته باشد. رسوبات مخروط افكنه به علت این كه در یك محیط اكسیداسیونی تشكیل می شوند غالبا" دارای رنگ قرمز می باشند. شكل این رسوبات به وضعیت تكتونیكی وآب وهوائی منطقه بستگی دارد. اگرچه بیشتر رسوبات مخروط افكنه ها در مناطقی تشكیل می گردد كه دارای آب وهوای خشك ونیمه خشك با پوشش گیاهی كم و بارندگی خیلی كم وتخریب سریع است، ولی این رسوبات مربوط به آب وهوای خاصی نمی باشد ودر مناطق مختلف تشكیل می گردد.
از نظر اقتصادی شناسایی رسوبات مخروط افكنه ای از اهمیت خاصی برخورداراست. برای مثال رسوبات مخروط افكنه ای مركز تجمع آبهای زیرزمینی می باشد ونیزبیشترمخازن آبهای زیرزمینی درون حوضه رسوبی ازآبهای وارده به رسوبات مخروط افكنه ای تغذیه می شود. همچنین بیشترطلای موجود دردنیا ازرسوبات مخروط افكنه قدیمه در افریقای جنوبی استخراج می گردد كه به فرم پلاسر برجای مانده اند. ضمنا" مقدار زیادی اورانیوم پلاسرازرسوبات مخروط افكنه ای قدیمی در حوضه های رسوبی آفریقای جنوبی استخراج می گردد.
رسوبات مخروط افكنه تحت تاثیر دو فرآیند كلی جریانهای رودخانه ای و جریانهای خرده دار رسوب می كنند. گروه اول آنهایی هستند كه رسوبات توسط رودخانه حمل شده وشامل سیلابی صفحه ای رسوبات رودخانه ای و رسوبات غربال شده می باشند. گروه دوم آنهایی هستند كه رسوبات توسط جریان های خرده دارحركت كرده و برجای گذاشته شده اند.
الف) رسوبات سیلابی صفحه ای: این رسوبات به فرم صفحه ای، درمناطقی كه رودخانه هم سطح زمین می شود، تشكیل می گردد. این رسوبات در منطقه وسیعی به علت پهن شدن جریان آب كه با كاهش سرعت وعمق كانال همراه است، تشكیل می گردد. این رسوبات بیشتر از گراول وماسه تشكیل شده اند ممكن است دارای مقادیری سیلت نیز باشند، ولی مقداررس درآنها بسیارناچیزاست. جورشدگی در این رسوبات خوب است و طبقه بندی دراین رسوبات به فرم توده ای ، مورب و لامینه است.
ب)رسوبات رودخانه ای: این رسوبات شامل رسوبات پر كننده كانال، رسوبات حواشی كانال و نواحی بین كانالی می باشد. این رسوبات دانه درشت بوده و دارای جورشدگی بدی می باشند. از نظر شكل هندسی، این رسوبات به فرم كشیده و باریك هستند و كنتاكت قسمت تحتانی این رسوبات به صورت مقعر به طرف بالا بوده و سطح آن تخریبی است
ج) رسوبات غربال شده: این رسوبات بیشتر در مناطقی تشكیل می گردند كه سنگ منشا تركیب یكنواختی داشته و از سنگهای سخت مانند كوارتزیت و ... تشكیل شده باشد. ذرات تشكیل دهنده این رسوبات بیشتر در اندازه گراول بوده وهنگامی تشكیل می شوند كه ذرات ریزتر، مانند ماسه، سیلت ورس، درمنشا كمتر باشد. جورشدگی این رسوبات خیلی خوب، اما ذرات زاویه دار هستند. این رسوبات غالبا" در قسمت وسط مخروط افكنه ها تشكیل می گردند.
● رسوبات جریانی خرده دار
این رسوبات به علت دارا بودن رس فراوان دارای ویسكوزیته بیشتری از رسوبات رودخانه ای است. رسوبات جریانی خرده دار هنگامی تشكیل می گردد كه در منشا مقدار زیادی رس تولید شود. این رسوبات به شكل زبانه ای و مخروطی از كوهستان به طرف پایین حركت می كنند ودارای جورشدگی بدی می باشند. عواملی كه باعث حركت این رسوبات می شوند شامل: باران زیاد در مدت كوتاه، شیب زیاد با پوشش گیاهی كم، تخریب زیاد.
رسوبات جریانی خرده دار بیشتر در مناطق نیمه خشك، بویژه مناطقی كه دارای سنگهای ولكانیكی هستند، تشكیل می گردند. جریانهای گلی نوعی جریان خرده دار است كه بیشترازرسوبات دانه ریز و ذرات در اندازه ماسه تشكیل شده است. در سطح رسوباتی كه توسط جریانهای گلی گذاشته شده اند، تركهای گلی به مقدار زیادی مشاهده می گردد.
● شكل هندسی رسوبات مخروط افكنه
۱- رسوبات مخروط افكنه ممكن است به فرم تیغه ای شكل بوده و بیشترین ضخامت آن در حاشیه كوهستان باشد وهرقدر دورتر شویم از ضخامت آن كاسته شود. این نوع رسوبات نشان دهنده بالا آمدگی منطقه، براثر فعالیتهای كوهزایی، قبل از تشكیل مخروط است.
۲- رسوبات مخروط افكنه ممكن است به فرم عدسی شكل باشد كه دراین حالت رسوبات در حاشیه كوهستان و درقسمت انتهایی نازك بوده و در وسط ضخیم تراست. این نوع شكل هندسی نمایش دهنده این است كه كوهستان در هنگام تشكیل مخروط بطور ممتد بالا آمده است.
۳- ممكن است رسوبات مخروط افكنه به شكل تیغه ای باشد، ولی برعكس حالت اول، ضخامت كم آن در طرف كوهستان وضخامت زیادترآن دورترودرانتهای مخروط می باشد. این حالت موید آن است كه مدت زمان طولانی عمل تخریب در قسمت نزدیك به منشا مخروط و انتشار دوباره رسوبات به طرف پایین وجود داشته است.
● اختلاف بین كنگلومرای مخروط افكنه وسایر رسوبات:
۱) كنگلومرای مخروط افكنه غالبا" دارای رنگ قرمز است ولی در محیط های دریایی این رسوبات دارای رنگ خاكستری، سبزو یا آبی می باشد.
۲) در كنگلومرای های مخروط افكنه فسیل دریایی دیده نمی شود.
۳) در دریایی بین ذرات دانه درشت را ذرات ماسه با گردشدگی خوب پر می كند ولی در مخروط افكنه به توسط ماتریكس رسی پر می شود.
۴) در دریایی ذرات دارای جورشدگی و گردشدگی بهتری نسبت به مخروط افكنه هستند.
۵) لایه یا زون هایی از خاكهای قدیمی در مخروط افكنه وجود دارد كه در رسوبات دریایی دیده نمی شود.
۶) وجود رسوبات جریانی خرده دار، كه بطور متناوب درون كنگلومرای مخروط افكنه دیده می شود در كنگلومرای دریایی مشاهده نمی گردد.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
ژئوسنكلینال چیست؟
حوضه رسوبی وسیعی است كه ضخامت رسوبهای آن در بعضی موارد به بیش از ده كیلومتر نیز میرسد . این رسوبهای ضخیم بدون شك در منطقه كم عمق دریا رسوب نموده است، زیرا فسیلهای موجود در آنها مشابه جاندارانی است كه امروزه در اعماق كمتر از 300 متر زندگی میكنند.این ضخامت زیاد رسوبها ناشی از فرونشینی كف حوضه بزرگ ناودیس بوده است. البته در حاشیه و یا قسمت مركز گودیهای بزرگ ناودیس ممكن است قطعاتی به سمت بالا حركت كند و بزرگ تاقدیس را بهوجود میآورد.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوب شناسي
واژه رسوب شناسي (sedimentology) در سال 1932 توسط وول عنوان شده است ، به مطالعه علمي موادي اطلاق مي شود كه در سطح پوسته جامد زمين رسوب كرده اند . بعضي واژه زمين شناسي را بعنوان مطالعه علمي رسوبات عهد حاضر مي دانند ، ولي بر طبق گفته فريد من وسندرز (1978)رسوب شناسي عبارت است از مطالعه علمي رسوبات است.
Sedimentology یا رسوب شناسی نام خود را از واژه لاتین Sedimentum گرفته است که به معنای رسوب کرده است.
سنگهای رسوبی ، از انباشت ذرات ناشی از خرد شدن انواع سنگهای دیگر بوجود آمدهاند. این ذرات ، معمولا به کمک نیروی گراویته ، آب ، باد و یا یخ به محل جدید خود منتقل شده و در آنجا به ترتیبی جدید نهشته میشوند. برای مثال ، امواجی که به ساحل صخرهها برخورد میکنند، ممکن است که از این طریق ، ذرات ریگ و شن دریا کنار دیگری را در همان نزدیکی فراهم آورند. این نهشتههای ساحلی اگر سخت میشدند، سنگی رسوبی تشکیل مییافت. یکی از مهمترین خاصههای سنگهای رسوبی ، لایه بندی رسوبات تشکیل دهنده آنهاست.
تا قبل از سال 1815 میلادی بیشتر مطالعات بر اساس چینه شناسی بود و از شکل هندسی ، تعیین ضخامت و ارتباط جانبی رسوبات با یکدیگر استفاده میگردید. در سال 1815 ، ویلیام اسمیت نقشه زمین شناسی انگلستان را تهیه کرد و گسترش و قرار گرفتن توالی سنگهای رسوبی منطقه را با شکل نشان داد.
هنری سربی از سال 1859 از میکروسکوپ پلاریزان جهت مطالعه سنگهای رسوبی استفاده کرد و مقالهای در سال 1879 در انجمن زمین شناسان لندن ارائه نمود که در آن اهمیت میکروسکوپ پلاریزان را در مطالعه سنگهای رسوبی بیان داشت، که این خود یکی از مهمترین پیشرفتهای رسوب شناسی محسوب میشود. بر همین اساس هنری سربی به نام "پدر پتروگرافی" لقب گرفت.
در سال 1891 برای اولین مرتبه رسوبات عهد حاضر کف دریاها بوسیله کشتی چالنجز به سطح آب آورده شد و مورد مطالعه قرار گرفت. در سال 1919 ونتورت نیز مقالهای در رابطه با اندازه و گردشدگی ذرات درسنگهای آواری ارائه کرد که قدم بسیار بزرگی در تقسیم بندی اندازه ذرات بوده است.
گرابو درسال 1904 مقالهای درباره طبقهبندی سنگها و بعدها در سال 1913 کتابی تحت عنوان "اصول چینه شناسی" نوشت که تمام مسائل رسوبگذاری تا زمان خود را در آن نیز عنوان نمود که این خود یکی از پیشرفتهای مهم در رسوب شناسی میباشد.
هنز کلوز در سال 1938 ساختمانهای رسوبی را مورد بررسی قرار داد و از مطالعه آنها میزان انرژی محیط و همچنین جهت حرکت رسوبات از منشا به حوضه رسوبگذاری را تفسیر نمود. در سال 1942 ، کینگ رخسارههای مختلف رسوبی را تعبیر و تفسیر نمود بالاخره در سال 1952 گارلز به مطالعه ژئوشیمیایی رسوبات(اختصاصات فیزیک و شیمیایی مانند PH و Eh ) پرداخت. از آن زمان به بعد نیز تحقیقات زیادی در زمینههای مختلف رسوب شناسی توسط محققان این رشته در سراسر جهان انجام گردیده و یا در حال انجام است.
رسوب شناسي يكي از رشته هاي علوم زمين است و كاربرد زيادي در مسائل اكتشاف مواد هيدروكربوري (نفت ،گاز و ذغال )و نيز استخراج اين مواد دارد.همچنين كاربرد اين رشته در رابطه با مطالعات هيدروژئولوژيكي ،اكتشاف كانيهاي نظير سرب و روي ،كه به فرم جانشيني در سنگ آهك يافت مي شود ،سدسازي و غيره از اهميت خاصي برخوردار است .
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوشناسي - مطالعات صحرائي
مطالعات صحراي يا سطح الارضي :در صورت نبودن نقشه زمين شناسي ابتدا بايد نقشه منطقه تهيه گردد .سپس نيمرخ و پروفيل ،يا شماتيكي از توپو گرافي منطقه را رسم كرده مقطع چينه شناسي را در جهت نيمرخ اندازه گيري نمود.
در هنگام مقطع گيري توصيف رسوبات به شرح زير است :
تعيين رنگ رسوبات با استفاده از جدولهاي( استاندارد براي سطح هوازده و سطح تازه سنگ بطور جداگانه) .
اختصاصات طبقات از قبيل ضخامت ،ادامه دار بودن ،لاميناسيون و...
كنتاكت بين طبقات (مشخص يا تدريجي )
نمونه برداري از رسوبات يا سنگها در فواصل مشخص يا محل ها كه تغييرات سنگ شناسي يا بافتي بطور واضح قابل روئيت است (نمونه هايي كه بطور پراكنده برداشت شود براي تعبير و تفسير ارزش زيادي نخواهد داشت ) .
مطالعه بافت يا تكستور كه شامل قسمتهاي زير است:
اندازه ذرات و تغييرات انها در طبقات
مطالعه گردشدگي و كرويت دانه ها
جورشدگي
بررسي بافت سطح دانه ها ،شيارهاي موجود در سطح پبلهاي رسوبات يخچالي
جهت يافتگي ذرات دانه درشت (پبلها)ودر صورت امكان اندازه گيري شيب و جهت اين ذرات در صورت امكان توصيف مچوريتي بافتي
توصيف ساختمانهاي (فيزيكي،بيولوژيكي وشيميايي)از قبيل رپيل مارك،تركهاي گلي ،شيار ، فلوت كست ،... . اندازه گيري شيب و جهت در ان دسته از ساختمانها كه بعدا براي تعبير و تفسير مورد استفاده قرار مي گيرد .
سيمان ،ماتريكس و فسيلهاي موجود در سنگها
نامگذاري سنگ ، در صورت امكان تعيين مينرالوژي ماسه سنگهابا استفاده از لوپ
مقاومت طبقات رسوبي در مقابل عمل فرسايش
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
مهمترین کاربرد رسوب شناسی در ارتباط با اکتشاف منابع طبیعی از قبیل نفت و گاز میباشد، در گذشته بیشتر کمپانیهای نفتی برای کشف مخازن در جستجوی طاقدیسها بودند، اما با پیشرفت زمان به این نتیجه رسیدند که علاوه بر نفتگیرهای ساختمانی ، نفتگیرهای چینه شناسی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
زیرا در این گونه نفتگیرها سنگهای با تخلخل و نفوذپذیری زیاد به طور جانبی و عمودی به سنگهای با نفوذپذیری کم تبدیل میشوند و از حرکت نفت و گاز به طرف بالا جلوگیری میکنند.
یکی دیگر از کاربردهای مهم رسوب شناسی در رابطه با روش لرزه نگاری ، مطالعه طبقات رسوبی در زیر سطح زمین است. بدین وسیله میتوان محیط رسوبی ، ارتباط جانبی طبقات و همچنین توالی عمودی رسوبات را تعبیر و تفسیر نمود.
از مطالعات رسوب شناسی میتوان در رابطه با کارهای اکتشافی زغال سنگ استفاده کرد و گسترش وضعیت لایههای زغالی را تعبیر و تفسیر نمود.
بعضی از کانیهای فلزی مانند سرب و روی بطور محدود در سنگهای رسوبی میزبان ، نظیر ریفها یا رسوبات جلبکی فسیل شده ، وجود دارند. بنابراین درک رسوب شناسی به اکتشاف سرب و روی در این گونه سنگها کمک فروانی میکند.
اورانیوم و پلاسرهای مختلف در داخل رسوبات رودخانهای قدیمه تجمع یافتهاند، بنابراین با استفاده از مطالعات رسوب شناسی میتوان محیط رسوبگذاری سنگهای رسوبی حاوی اورانیوم و پلاسرها را تعبیر و به اکتشاف این گونه مواد کمک فراوانی نمود.
در رابطه با هیدروژئولوژی ، مطالعات رسوب شناسی به شناخت و چگونگی تشکیل سنگهای آبدار در محیطهای رسوبی مختلف کمک زیادی مینماید. لذا ، بدین وسیله میتوان به گسترش سنگ آبدار پی برد و از حفاریهای مکرر برای یافتن آب که متحمل مخارج زیادی است، جلوگیری کرد.
نفت و گاز طبیعی هیدروکربنهایی هستند که توسط باقیمانده میکروسکوپی گیاهان و جانوران تشکیل می شوند. مواد آلی در رسوبات (سنگ اصلی ) توسط موجوداتی که سریعا دفن شده اند ، حفظ گشته اند.توسط مدفون شدن، گرما و فعل و انفعالات شیمیایی مواد آلی به نفت و گاز طبیعی تبدیل می شوند. بعد از شکل پذیری ، هیدروکربتها به سمت بالا حرکت می کنند تا زمانیکه به سطح رسیده و یا در جایی گیر کنند. تله نفتی شامل یک سنگ مخزن تراوا و یک پوش ستگ نا تراوا است . شیل نفتی ( دارای حد اقل یک محفظه نفتی در هر تن شیل) و ماسه قیری ( ماسه ای که دارای هیدروکربنهای آسفالت مانند ضخیم می باشد.) ممکن است در آینده منبع نفتی مهمی باشد.
کانسنگهای اورانیم که در ماسه سنگ رودخانه وجود دارند( ته نشین شده در بستررود) و دارای مواد آلی می باشنددر ایالتهای غربی متعددی یافت شده اند.اورانیمی که در آبهای زیر زمینی اکساینده بصورت مایع در آمده همراه آبها ی زیر زمینی تا زمانیکه شرایط ایجاد رسوبات کارنوتیت ( اورانیم معدنی) را کاهش دهد حمل می شود.
آهنهای نواری نشاندهنده منبع زیادی از کانسنگ آهن در جهان است و در تمام قاره ها یافت می شوند. رسوبات شامل رسوبات شیمیایی است که به مقدار زیادی د رآهن وجود دارد. بیشتر رسوباتی که در دریاهای کم عمق وجود دارند د رخلال پر کامبرین اخیر ( قبل از 205 بیلیون سال پیش ) زمانیکه فقدان اکسیژن اتمسفر به آب دریاها اجازه داد که دارای میزان بیشتری از آهن مایع شده متمرکز باشند ، بوجود آمده اند. کانسنگها زمانی تشکیل می شوند که آهن در خارج از آب دریاها توسط اکسیژن الحاقی جلبکها ( فتو سنتز) و یا باکتریهایی ( تنفس ) که در کلونیهای بزرگی که ساختار جلبکی نواری نامیده می شوند ، زندگی می کنند بصورت ما یع در آمده باشد.این اورگانیزم در طی 205 بیلیون سال پیش فراوان روی داده است.
دیگر رسوبات و یا سنگهای رسوبی از منابع دیگری شامل موارد زیر مشتق می شوند.
1.مواد ساختمانی ( شن و سنگریزه ، ساختمان؛سنگ آهک ، سیمان، سنگ گچ ، تخته دیواری وگچ ؛ خاک رس ، آجر؛ کوارتز ، شیشه )
2.سنگ نمک که به عنوان بوی افزارها و نگهدارنده ها مورد استفاده قرار می گیرد.
3.خاک رس که در سرامیکها و بسترجانوران بکار می رود.
4. فسفاتهایی که درکودها ، کبریت ها و نگهدارنده ها موجود است.
5.دیاتومیتهایی که در تصفیه بکا رمی رود.
6 .زغالسنگی که برای انرژی رسانی مصرف می شود و کوکی که در تولیدات استیل موجود است
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
لایه بندی در رسوبات
لایه بندی
آشنایی
لایه بندی یا چینه بندی یکی از مهمترین خصوصیات سنگهای رسوبی است. طبقه یا لایه را می توان به صورت جسم ورقه مانندی تعریف کرد که دو بعدش در مقایسه با بعد سوم (ضخامت) زیاد است. ضخامت لایه از چندین متر تغییر می کند. از نظر ابعاد نیز طبقات متفاوتاند و ممکن است تا چندین کیلومتر نیز گسترش داشته باشند. هر طبقه از طبقات مجاور خود توسط یک سری خصوصیات مشخص میشود. این خصوصیات ممکن است اختلاف در اندازه ذرات (شیل ، ماسه سنگ و کنگلومرا و غیره) باشد و یا اینکه اختلاف در ترکیب (ذغال ، شیل و آهک ، سختی ، رنگ و مشخصاتی نظیر آنها سبب مشخص شدن لایه شود. در بعضی موارد نیز ممکن است دو طبقه با مشخصات مشابه ، بوسیله یک طبقه نازک از یکدیگر جدا شوند.
هرچند که طبقه ممکن است از یک منطقه وسیع به حالت مستوی و مسطح دیده شود ، ولی غالبا در نتیجه تاثیر نیروهای تکتونیکی ، از حالت مستوی خارج شده و در حالت کلی بایستی آنرا بصورت یک سطح در نظر گرفت. وضعیت اولیه طبقات هنگام تشکیل معمولا به حالت شیبدار در خواهند آمد. در بعضی موارد ، شرایط اولیه رسوبگذاری طوری است که طبقه تشکیل شده ، از همان ابتدا به حالت غیر افقی است. مثلا هنگامی که رسوبگذاری در دامنه درهها ، قسمت های شیبدار کف دریاها ، روی جزایر مرجانی و در محیطهای نظیر آن انجام می شود، طبقات در حالت تشکیل نیز به صورت شیبدار خواهند بود.
مشخصات طبقه
در حالت کلی میتوان طبقه را قسمتی از سنگهای رسوبی دانست که بین دو صفحه موازی محدود است. سطح بالایی به نام سقف یا کمر بالا و سطح پایین لایه خوانده می شود. شیب و امتداد این صفحه به نام شیب و امتداد سطح لایه بندی معروف است. رخنمون لایه محلی است که طبقه در سطح زمین مشاهده می شود و به عبارت دیگر ، فصل مشترک طبقه با سطح زمین را رخنمون آن می گویند.
لایه بندی مجازی
در بسیاری موارد ، به ویژه در مورد سنگهای دگرگونی ، پدیده هایی مشاهده می شود که شبیه لایه بندی است. ولی بایستی آنها را از لایه بندی حقیقی تشخیص داد. کلیواژهای قوی و سیستم درزهای موازی در ماسه سنگ و آهک بخصوص هنگامی که تحت تاثیر هوازدگی نیز قرار گرفته باشد ، حالت لایه بندی را دارد. در چنین مواردی بایستی با مطالعه دقیق ، سطح لایه بندی واقعی لایه را با استفاده از نحوه قرار گرفتن اجزا ، فسیلها ، وجود لایه های نازک و عواملی نظیر آنها مشخص کرد.
در مورد سنگهای دگرگونی نظیر شیستها و گنایسها ، لایه بندی اولیه سنگ معمولا در اثر پدیده های ثانوی مثل شیستوزیته و تورق ، به کلی از بین می رود و تشخیص آن فوق العاده مشکل است. در بعضی موارد ، وجود باندهای رنگین و ردیف کنکرسیونها در سنگهای رسوبی نیز ممکن است شبیه لایه بندی واقعی باشد. در این حالت نیز با توجه دقیق بایستی ، آنها را از لایه بندی واقعی تشخیص داد.
ساختمان داخلی لایه
ساختمان داخلی لایه ، به شرایط فیزیکی و جغرافیایی محیط رسوبگذاری بستگی دارد و با توجه به تنوع این شرایط ، در حد وسیعی تغییر می کند. در حقیقت ، ساختمان داخلی لایه تابع نحوه قرار گرفتن ذرات تشکیل دهنده آن است. بدیهی است ساختمان داخلی لایه ، در مورد سنگهایی مثل کنگلومرا و ماسه سنگ که دارای ذرات درشتند، واضح تر مشاهده میشود. فسیلهای حیوانی نظیر گراپتولیتها و نیز بقایای گیاهی ، غالبا در سطح طبقه بندی قرار دارند. ذرات پهن سنگهای رسوبی نیز (مثل قطعات میکا) اکثرا موازی سطح لایه بندی است.
بعضی از سنگهای رسوبی ، مثل شیل و نیز برخی از ذغالها ، به صورت ورقه های نازکی در امتداد لایه بندی جدا می شوند. این خاصیت ، ناشی از نحوه قرار گرفتن ذرات میکا و رس موجود در این سنگها است، ذرات میکا و سایر کانیهای پهن ، در اثر جریان آب ، به موازات جریان قرار میگیرند. در بعضی موارد ، در اثر فشار ناشی از وزن طبقات رویی ، بعدها این قطعات به موازات سطح لایه بندی (افقی) قرار خواهند گرفت. ذرات کنگلومرایی که در نزدیکی سواحل تشکیل می شوند ، در امتدادهای خاصی قرار میگیرند ، زاویه تمایل این ذرات به سوی دریا است و امتداد محور بزرگ آنها ، غالبا موازی خط ساحل می باشد.
قلوه سنگ|قلوه سنگهایی که بوسیله رودخانهها عمل میشوند ، طوری در برابر جریان قرار می گیرند که حداقل مقاومت را داشته باشند. و بدین ترتیب ، زاویه تمایل آنها در خلاف جهت جریان می باشد. نحوه قرار گرفتن فسیلها نیز تابع جریان آب است. مثلا صدفهای طویل اغلب به موازات جریان آب رودخانهها قرار میگیرند. صدفهایی که به شکل مخروطاند ، به طریقی قرار می گیرند که نوک مخروط ، در جهت جریان باشد. علاوه بر مطالب یاد شده ، نحوه قرار گرفتن اجزا تشکیل دهنده سنگ ، ساختمانهای داخلی مختلفی به وجود می آورد که برخی از آنها را در زیر میآوریم.
لایه بندی چلیپایی یا مورب
در بعضی موارد ، در داخل لایه ، یک نوع چینه بندی با مقیاس کوچکتر مشاهده می شود که غالبا ضخامت آنها کم است و نسبت به طبقه بندی اصلی به حالت متقاطع قرار گرفتهاند. این نوع لایه بندی ، به نام لایه بندی چلیپایی یا متقاطع نامیده می شود. این گونه لایه بندی ، در سنگهایی مثل کنگلومرا ، ماسه سنگ ، سنگهای رسی و به ندرت در سنگ آهک مشاهده می شود. لایه بندی چلیپایی ، غالبا در رودخانهها و به خصوص در رسوبات دلتایی و رسوبات کنار رودخانه دیده می شود. هنگام ورود رودخانه به آب ساکن ، ذرات سنگین آن ، بطور ناگهانی سقوط کرده و لایه بندی چلیپایی را بوجود می آورند. چینه بندی متقاطع در لایهای رسوبات بادی نیز بوجود میآید. زیرا هنگام حرکت تلماسهها (تپههای ماسهای) ، ماسههای ریز از بالای تپه سرازیر شده و طبقات متقاطع را بوجود میآورد.
اثر شکنجی یا ریپل مارک
این ساخت در رسوباتی مثل رسوبات ماسه ای که ذرات آن مجزا بوده و قادرند آزادانه در آب یا هوا حرکت کنند ، به وجود آید. تشکیل اثر شکنجی ممکن است در اثر جریان (آب و یا باد) و یا در نتیجه امواج در قسمت های کم عمق دریا باشد. بدین ترتیب ، این گونه اشکال را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
ریپل مارکهای جریانی :
ریپل مارکهای جریانی نسبت به سطح افق نامتقارن اند و نوک آنها نیز تیز نیست. بلکه به حالت گرد می باشد. این گونه آثار شکنجی را می توان در رسوبات بادی و نیز بعضیرسوبات رودخانهای مشاهده کرد.
ریپل مارکهای موجی :
اثرات شکنجی در قسمت های ساحلی کم عمق و در نتیجه حرکت قرینه آب به وجود می آید و به همین دلیل ، به حالت قرینه است. با توجه به اینکه امواج دریا فقط در اعماق کم موثر است، بنابراین ، آثارریپل مارک را فقط در رسوبات ساحلی میتوان مشاهده کرد و برعکس ، وجود این آثار ، نشانه عمق کم رسوبگذاری است.
لایه بندی دانه ترتیبی:
تغییرات تدریجی در ابعاد ذرات تشکیل دهنده لایه ، به این نام خوانده می شود. در حالت کلی ، ذرات درشت معمولا در کف طبقه قرار دارند و هرچه از پایین به بالای طبقه نزدیک شویم ، ابعاد ذرات کاهش می یابد. بدین ترتیب در حالت کلی ، یک تغییر ناگهانی در ابعاد ذرات دو طبقه مجاور وجود خواهد داشت.
طرز تشخیص بالا و پایین طبقه
اگر وضعیت کلی چینه شناسی ناحیه مشخص باشد ، می توان انتظار داشت که بالا و پایین طبقات ، از این وضعیت کلی تبعیت می کند ولی اگر منطقه نا آشنا و وضعیت کلی چینه شناسی آن روشن نباشد، برای تشخیص بالا و پایین لایه بایستی از بعضی نشانه ها کمک گرفت که اینک به شرح آنها می پردازیم:
ترکهای گلی:
هنگامی که رسوبات رسی در مجاورت هوا خنک شوند ، در اثر انقباض ناشی از خشک شدن ، ترکهایی در سطح آنها بوجود میآید. بعدها ممکن است این ترکها ، بوسیله رسوبات ماسهای و یا رسوبات رسی با ترکیب های متفاوت پر شود. بدین ترتیب به کمک این ترکهای پر شده ، میتوان بالا و پایین طبقه را مشخص کرد.
اثر قطرات باران:
برخورد قطرات باران با سطح رسوبات رسی نرم ، باعث ایجاد حفرههای کوچک در آن میگردد. اگر ریزش باران ادامه یابد ، این حفره ها محو می شوند ولی ممکن است اثرات قطرات مجزای باران در اینگونه رسوبات حفظ شود و در اثر پوشش بوسیله سایر رسوبات ، برای مدتها محفوظ بماند. وجود چنین آثاری نمایشگر سطح لایه خواهد بود.
اثرات شکنجی:
در ریپل مارکهای موجی ، قسمت تیزی به طرف بالا (طبقات جوان) و قسمت منحنی به طرف پایین (طبقات قدیمی) متوجه است.
لایه بندی چلیپایی:
طبقات متقاطع ، تقریبا بر قسمت پایین طبقه مماساند و طی زاویه تندی به قسمت بالای آن وصل می شوند. با استفاده از این خاصیت ، در بسیاری موارد می توان وضعیت اصلی طبقات را توجیه کرد.
لایه بندی دانه ترتیبی:
در لایه بندی دانه ترتیبی ، ذرات درشت کف طبقه رسوب می کنند و هرچه به بالای آن نزدیک شویم ، ابعاد ذرات کوچکتر می شود. به کمک همین مشخصه میتوان زیر و روی طبقه را تعیین کرد.
استفاده از فسیل ها:
در بعضی از رسوبات آواری دانه ریز ، اثرات حرکت کرمها به صورت مجراهایی حفظ شده که تماما به سطح طبقه سوراخ شده اند. صدف بعضی ازفسیلها مثل در کفهایها نیز اغلب به حالتی قرار می گیرد که قسمت محدب آن به طرف بالای طبقه باشد.
ساخت بالشی:
در بعضی از گدازههای زیردریایی بویژه گدازههای بازی یک نوع ساخت بالشی بوجود می آید. نحوه قرار گرفتن آماری این قطعات طوری است که قسمت محدب آنها به طرف بالا میباشد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/s...e.php?id=20932
لایه بندی مجازی
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/s...e.php?id=20930
لایه بندی مورب
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/s...e.php?id=20931
تشخیص بالا و پایین طبقه
منبع : سایت زمین شناسی رشد
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
تنوع گسترده محیطهای رسوبی و گوناگونی سنگهای رسوبی محیطهای متنوع و متعدد بسیاری را برای میزبانی ذخابر معدنی فراهم نمودهاند. در محیط های رسوبی با ذخایر مختلفی از كانیهای فلزی و غیرفلزی برخورد میكنیم كه اغلب ساختها و بافتهای رسوبی مشخصی را نشان میدهند. عوامل مؤثر در رسوبگذاری موادمعدنی نیز بسیار متنوعند. فاكتورهای شیمیایی، عوامل مكانیكی، محیط رسوبی، موجودات زنده، دما، PH و Eh محیط رسوبی همگی از عواملی هستند كه هر كدام به سهم خود در شكلگیری انواع مختلف كانسارهای رسوبی مؤثرند.
كانسارهایی مانند مس، سرب و روی، اورانیوم، طلا، آهن و آلومینیوم از جمله كانسارهایی هستند كه بخش قابل توجهی از ذخایر رسوبی شناخته را تشكیل میدهند.
● كانسارهای اورانیوم ماسهسنگ
مهمترین ذخایر اورانیوم در ماسه سنگهایی تشكیل شده كه منشاء رودخانهای داشتهاند. حدود ۴۵% ذخایر اورانیوم كشف شده كشورهای غربی و ۹۵% ذخایر اورانیوم آمریكا از نوع ماسهسنگی است. این كانسارها در آفریقای جنوبی از كربونیفر تا تریاس و در غرب آمریكا و شرق اروپا در دوران دوم و در استرالیا در دوران سوم تشكیل شدهاند.
سنگ میزبان كانیسازی از نوع ماسهسنگ، آركوز و یا توف است كه در محیط رودخانه یا حوضچههای كمعمق تشكیل شدهاند. اورانیوم اولیه موجود در پگماتیتها، توفهای آتشفشانی اسیدی و یا گرانیتهای منطقه توسط آبهای سطحی اكسیژندار اكسید شده و به این صورت محلول حمل میشود. پس از فرورفتن به درون زمین به شكل آبهای زیرزمینی غنی از اورانیوم در جهت شیب توپوگرافی، در لایههای متخلخل ماسهسنگ حركت نموده و ضمن تغییر شرایط اكسیدان محیط و با عبور از كنار بقایای مواد آلی موجود در ماسه سنگ به شكل كانی اورانینیت در فضاهای تخلل ماسهسنگ رسوب مینماید.
فاكتورهای مهم و مؤثر در تمركز اورانیوم عبارتند از : نفوذپذیری بالای سنگ میزبان، وجود مواد جذبكننده اورانیوم نظیر زغالسنگ، اكسیدهای آهن و منگنز و كانیهای رسی، شرایط احیاءكننده حاصل از وجود مواد آلی و سولفیدها.
كانیهای مهم اورانیوم در این ذخایر عبارتند از كارنوتیت، اورانیتیت، پیچبلند و كمپلكسهای آلی اورانیومدار. عیار متوسط U۳O۸ این كانسارها بین ۱/۰ الی ۳۵/۰ درصد است. میزان ذخیره هر كانسار بین ۲۵ تا ۳۰ هزار تن است.
● كانسارهای پلاسر (Placer)
در طبیعت كانیهایی وجود دارند كه در مرحله اول تشكیلشان به دلیل پایین بودن عیارشان در سنگ مادر اولیه فاقد ارزش اقتصادی هستند. به عنوان مثال زیركن به عنوان یك كانی فرعی در گرانیتها متبلور میشود اما عیار آن در سنگ گرانیت آنقدر پایین است كه ارزش استخراج ندارد. مسلماً تعداد این كانیها در طبیعت بسیار است، اما تنها تعداد محدودی از این كانیها از مقاومت مكانیكی و شیمیایی كافی برخوردارند تا پس از هوازدهشدن سنگ مادر، توسط آب، باد و گاهی اوقات یخچالها حمل شده و در محیطهای مناسب ثانویه بستر رودخانهها، صحراها یا رسوبات یخچالی متمركز گردیده و تشكیل ذخایر نوع پلاسر را بدهند.
كانیهای دارای مقاومت شیمیایی و مكانیكی بالا نظیر طلا، پلاتین، ایلمنتیت، الماس، زیركن، كاسیتویت و گارنتها به صورت آواری توسط آب حمل شده و بر اساس وزن مخصوص، شكل و اندازه ذرات در محلهای مناسب رسوب نموده . برجا نمیمانند.
▪ مهمترین شرایط لازم جهت تشكیل ذخایزر پلاسر عبارتند از:
ـ سنگ مادر مناسب
ـ آب و هوای گرم و مرطوب كه موجب هوازدگی سنگ و آزاد شدن كانیهای مقاوم از متن سنگ گردد
ـ بالاخره شیب توپوگرافی نسبتاً هموار و كمشیب.
نوع سنگ مادر كانیهای یك پلاسر است. به عنوان مثال پلاسر الماس از كیمبرلیتها، پلاسر قلع از گرانیتها و پلاسر گارنت از گارنت شیستها منشاء میگیرد. >
حدود ۹۵ درصد قلع تولید شده توسط كشورهای مالزی، تایلند و اندونزی از پلاسرهای قلع اواخر دوران سوم بدست میآید. كاستریت (SnO۲) موجود در گرانیتها و پگماتیتها پس از هوازده شدن سنگ آزاد شده و سپس توسط آب حمل شده و در بستر رودخانه در محلهای مناسب تشكیل پلاسرهای قلع را میدهند.
● كانسهارهای بوكسیت (Bauxite)
بوكسیت سنگی غنی از آلومینیوم است كه عمدتاً از هیدروكسیدهای آلومینیوم و مقدار ناچیزی كانیهای رسی و كوارتز تشكیل شده است. تركیب كانیشناسی بوكسیت تا حدودی متغیر بوده و تابع سنگ مادراولیه آن است. حدود ۹۶% آلومینیوم جهان از ذخایر بوكسیتی این عنصر تأمین میشود.
میانگین آلومینیوم سنگهای پوسته زمین ۸/۱۳% است در حالی كه برای یك ذخیره اقتصادی آلومینیوم حداقل عیار قابل استخراج ۳۰% Al۲o۳ است. در میان سنگهای آذرین نفلین سینیت با ۲۱/۳% Al۲o۳ و در بین سنگهای رسوبی شیلها با ۱۴/۷% Al۲o۳ بالاترین مقدار آلومینیوم را در سنگهای پوسته دارا هستند، كه به مراتب كمتر از حداقل عیار قابل بهرهبرداری آلومینیوم میباشند.
در صورتی كه سنگهای دارای محتوای Al بالا و Sio۲ پایین تحت هوازدگی شیمیایی حاصل از بارندگی متناوب و اصطلاحاً هیدرولیز (آبشویی) قرار گیرند عناصر k، Na ، Mg ، Ca ، Si سنگ به صورت محلول درآمده و توسط آبهای سطحی و زیرزمین از منطقه خارج میشوند. آنچه باقی میماند Al۲O۳ و اندكی Fe۲O۳است كه موجب میشود تا لایه ضخیم خاك حاصل از هوازدگی كه روی سنگ مادراولیه تشكیل شده سرخ رنگ دیده شود.
▪ فاكتورهای مهمی كه در تشكیل ذخایز بوكسیت نقش اساسی دارند عبارتند از:
۱) تركیب شیمیایی و كانی شناختی سنگ مادر.
۲) نفوذپذیری بالا.
۳) میزان نزولات جوی و دما.
۴) توپوگرافی مناسب و زهكشی بالا.
نفلین سینیت، شیل، آهكهای رسی و بازالت سنگهایی هستند كه از نظر محتوای كافی جهت تشكیل بوكسیت برخوردارند. سنگهای مناسب برای تبدیل شدن به بوكسیت باید در آبوهوای گرم و مرطوب مناطق حاره قرار بگیرند. میزان بارش سالیانه ۱۲۰۰ الی ۱۴۰۰ میلیمتر و دمای متوسط ۲۶ درجه سانتیگراد همراه با توپوگرافی ملایم و كمشیب موجب حداكثر فرسایش شیمیایی و حداقل فرسایش مكانیكی میشود. در شرایط PH بین ۷ تا ۸ آبهای سطحی این نواحی سیلیكاتها تجزیه شده و تمامی عناصر آنها شسته شده و به صورت محلول حمل میشوند. تنها هیدروكسیدهای آلومینیوم هستند كه به شكل كانیهایی نظیر گیبسیت، بوهمیت و دیاسپور نامحلول باقی مانده و رسوب میكنند.
كانسارهای مهم بوكسیت در برزیل، استرالیا، گینه بیسائو و جامائیكا واقع شدهاند. عیار Al۲O۳ در ذخایر بوكسیت بین ۳۵ الی ۵۵ درصد و ذخیره آنها بین ۱ الی ۷۰۰ میلیون تن میباشد.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رسوبات در محیطهای دریایی
● خصوصیات محیطهای دریایی
▪ وجود فسیلهای جانوری و گیاهی متعدد و گوناگون.
▪ عدم وجود ساختمانهای خروجی (Emersion structures ) جز در مورد جزر و مدی یا اینترتایدان (Intertidal Zone)
▪ وجود شوری قدیمی همیشگی (پایدار جز در مناطق کولابی و مردابی)
▪ وجود رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی (مخصوصاً کربناته) که بیشتر از رسوبات آواری و تخریبی هستند.
▪ وجود پیوستگی افقی لایهها در زیر توده وسیع و دائمی آب.
▪ وجود واحدهای رسوبی عموما کم عمق ، فراوانتر بودن چینه بندیهای متقاطع (Cross bedding) صفحهای و افقی نسبت به انواع انحنادار و مقعر.
▪ فقدان تقریبا کامل رنگ قرمز در رابطه با اکسیدهای آهن موجود در محیط به استثنای رسوبات قرمز رنگ گلی (Red clay) و دادیولاریتهای مربوط به اعماق بیشتر از رسوبگذاری کربنات کلسیم.
▪ رخسارههای محیط دریایی (Marin Facies) :
شناسایی رخسارههای دریایی مستلزم شناخت محیطهای مختلف تشکیل آنها در دریاهاست.
● اساس تقسیم بندی محیطهای دریایی
▪ تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر شکل شناسی
ـ فلات قاره :
کرانه دریاها معمولا از یک قسمت کم و بیش مسطح یا دارای شیب ملایم به طرف دریا تشکیل میگردد که به آن فلات قاره میگویند.
ـ شیب قاره :
دنباله فلات قاره که دارای شیب تند بوده و به اعماق دریا منتهی میگردد اصطلاحا آن را شیب قاره میگویند.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر عمق
▪ منطقه ساحلی بین جزر و مد (Intertidal) :
در این منطقه تغییرات سطح آب معمولا بین جزر و مد است.
▪ منطقه کم عمق (Littoral Zone) :
این منطقه بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر و از نظر بعضی زمین شناسان تا ۴۰۰۰ متر عمق واقع بوده و شیب قاره را شامل میگردد.
▪ منطقه بسیار عمیق (Abyssal Zone) :
این منطقه شامل قسمتی از دریاست که عمق آن بیشتر از ۳۰۰۰ متر تا ۴۰۰۰ میباشد.
● تقسیم بندی محیطهای دریایی از نظر نوع رسوبات
تقسیم بندی محیط دریایی از نظر نوع رسوبات مبتنی بر نزدیکی یا دوری رسوبات از کرانه دریا بوده و به محیطهای مختلفی چون محیط ساحلی (اینترتایدال) ، محیط ساب تایدال یا نریتیک ، محیط همی پلاژیک و محیط هولوپلاژیک تقسیم میشود.
▪ یط اینترتایدال :
این منطقه بین جزر و مد دریا محصور است و رسوبات آن مخلوطی از رسوبات زمینی (Terigenous) و دریایی بوده و شامل قطعه سنگها ، قلوه سنگها ، ماسهها ، گلها و رسوبات آلی میباشد.
▪ محیط نریتیک (Neritic) یا ساب تایدال :
رسوبات این محیط از حد جزر تا عمق ۲۰۰ متر گسترش دارد و فلات قاره را میپوشاند. رسوبات از نوع مواد درشت دانه تا ریز دانه همراه با بقایا و صدف جانوران دریایی معمولا فراوان میباشد.
▪ محیط همی پلاژیک یا مزوپلاژیک :
رسوبات این محیط بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ متر قرار داشته یعنی کف منطقه باتیال و محدوده فلات شیب (Continental slope) را شامل میگردد که در برخی حوضهها تا ۴۰۰۰ متر نیز میرسد. این محیط دارای رسوبات شیمیایی و در بخش کم عمقتر همراه با عناصر تخریبی زمینی دانه ریز با کمی از بقایای جانوران پلانکتون میباشد.
به عنوان مثال گلهای آبی رنگ از نوع رسوبات همی پلاژیک هستند که حاوی روزنه داران پلانکتون میباشند، میزان آهک در این گلها به ۳۵% میرسد. در این منطقه حمل مواد تخریبی زمینی به علت دانه ریز بودن به حالت معلق انجام میگیرد.
▪ گلهای مرجانی :
نتیجه تجمع قطعات اسکلتی مرجانهای مخلوط با قطعات جلبکهای آهکی هستند، همچنین خردههای صدف نرم تنان ، خارپوستان و روزنه داران در رسوبات این محیط دیده میشوند.
▪ گلهای آهکی :
نوعی از رسوبات همی پلاژیک هستند که نسبت درصد کربنات کلسیم آنها زیاد است.
▪ گلهای آتشفشانی :
نتیجه آتشفشانهای زیردریایی و از نوع خاکسترهای آتشفشانی هستند احیانا در این منطقه وجود دارند.
منطقه آبیسال (Abyssal Zone) یا محیط یوپلاژیک (Eupelagic) :
معمولا رسوبات عمیق تر از ۲۰۰۰ متر در آن قرار دارد. این رسوبات از نوع رسوبات شیمیایی بوده و بطور فراوان دارای آثار و بقایای جانوران پلاژیک هستند.
● رسوبات فسیل دار منطقه آبیسال
رسوبات آهکی بسیار دانه ریز (Micrite) حاوی فرامینیفرهای پلاژیک مانند گلوبی ژرینا (Globigerina) یا سنگهای سیلیسی رادیولردار از رسوبات این منطقه است که گاه نسبت درصد گلوبی ژرین و یا رایولر در آنها به ۹۰% میرسد. ذرات رسی به حالت کلوئیدی و معلق در آبهای این منطقه وجود دارند و به علت وزن مخصوص کمتری که دارند در شرایطی که آب دریا کاملا آرام و جریانهای دریایی وجود نداشته باشد به آرامی رسوب میکنند .
▪ انواع آنها عبارتند از :
ـ لجنهای آهکی ( Calcareous ooze ) :
این لجنها اصولا از نوع رسوبات آلی بوده، یا اینکه صدف آهکی ارگانیسمهای پلاژیک قسمت مهمی از این رسوبات را تشکیل میدهند.
ـ لجنهای سیلیسی (Siliceous ooze) :
شامل لجنهای حاوی پوسته رادیولاریا (Radiolaria) و لجنهای دیاتومهدار هستند. نسبت درصد هر یک از موجودات (رادیولر یا دیاتومه) در این لجنها از ۲۰% تا ۷۰% تغییر میکند.
ـ رخسارههای پلاژزیک (Pelagic Facies) :
این رخسارهها در مناطق عمیق دریاها گسترش دارد و فاقد عناصر تخریبی بوده ولی حاوی بقایای موجودات پلاژیک است. رخسارههای پلاژیک را بر حسب عمق محیط و اینکه مواد تخریبی داشته یا نداشته باشد، تقسیم بندی میشوند.
ـ رخسارههای محیط باقی پلاژیک و آبسیوپلاژیک :
دارای رسوبات شیمیایی و بسیار دانه ریز بوده ، نسبت درصد موجودات پلاژیک آنها زیاد است.
ـ رخسارههای محیط اپی و فروپلاژیک :
نسبت درصد کمی عناصر تخریبی دارد. از رخساره های این محیطها میتوان آهکهای مارنی یا گلهای گلوبی پریندار را که گاهی تا ۹۰% گلوبی ژرین دارد، نام برد. همچنین گلهای رادیولردار و گلهای دیاتومهدار جزو این رخسارهها به شمار میروند.
ـ تناوب سنگهای منطقه آبیسال :
در این منطقه ، گاه تناوب سنگهای سرپانتین و پریدوتیت در قاعده و سپس روی آن گابرو و دایکهایی که ترکیب بازالتی دارند و گدازه بالشی (Pillow Lawa) مشاهده میشود که روی آنها رسوبات پلاژیک که اغلب چرتهای رادیولار است قرار میگیرند. این تناوب قسمتی از پوسته اقیانوسی و مقداری از قسمت بالای قشر فانتل است که باهم در حین تصادم صفحات قارهای تلفیق و مخلوط شدهاند.
● منطقه هادال (Hadal zone)
از عمق ۶۰۰۰ متر بیشتر بوده و شامل گودال کف اقیانوسی (trench) هم میشود. اگرچه نور در این منطقه به هیچ وجه نفوذ نمیکند، ولی موجودات زندهای در این منطقه وجود دارند. آثار موجودات به صورت کانالهای حفرشده بوسیله موجودات در این منطقه مشاهده شده است که احتمالا ممکن است از نواحی کم عمق به این منطقه آورده شده باشند.
پاسخ : همه چيز در مورد رسوب شناسي
رنگ رسوبات
رنگ رسوبات ممکن است اولیه یا اصلی و یا ثانویه باشد. رنگهای اولیه رنگی است که رسوبات در موقع پوشیده و مدفون شدن در زیر رسوبات بالایی دارد و رنگ ثانویه نتیجه تغییرات بعدی است که در رسوبات بوجود میآید و یا اینکه در موقع قرار گرفتن در سطح زمین در اثر هوازدگی بوجود آید. تشخیص رنگهای اولیه و ثانویه در رسوبات اغلب مشکل است و در بعضی مواقع غیر ممکن میباشد. بعضی از رسوبات در موقع دفن شدن به علت وجود سولفید آهن سیاهرنگ بوده و بعدا به علت تبدیل به مارکازیت و یا پیریت خاکستری رنگ میشود.
دیگر رسوباتی که به علت دارا بودن مواد ارگانیکی به رنگ سیاه هستند ممکن است به علت تخریب عمل باکتریها به رنگ خاکستری یا سفید در آیند و همچنین رسوبات قرمز یا قهوهای که شامل اکسیدهای آهن یا هیدروکسید میباشند. در اثر احیا شدن با مواد آلی به رنگ خاکستری در میآیند. ماسه سنگها که در زمان مدفون شدن به رنگ سفید بودهاند، ممکن است در اثر اکسید شدن کربنات آهن یا سولفید ، در بعضی مواقع به رنگ قرمز درآیند و بیشتر رسوبات تبخیری که به رنگ سفید یا خاکستری هستند، محتملا به همان رنگ باقی میمانند.
● تشخیص رنگها
رنگهای اولیه در تشخیص محیطهای رسوبی خیلی با اهمیت تر از رنگهای ثانویه میباشند و حتیالمقدور رنگها میباید از سنگهایی که هوازده نشدهاند، تعیین گردد. رنگهای رسوبی دامنه وسیعی داشته و تقریبا هر رنگ را میتوان در سنگهای رسوبی مشاهده نمود. رنگهای رسوبات آبدار با رنگ رسوبات خشک اختلاف داشته و همچنین اختلاف رنگ در نور و سایه مشاهده میگردد که این اختلافات مسائل پیچیدهای را سبب میشود.
زمین شناسان بایستی در رنگ شناسی دقت عمل بکار برند تا رنگ حقیقی را تشخیص دهند. زیرا ممکن است رنگی قهوهای بوسیله دیگری قرمز تشخیص داده شود. لذا پیشنهاد میشود که حتما از نمودارهای استاندارد رنگ برای تشخیص رنگهای رسوبی استفاده گردد. لذا برای آسانی تشخیص ، رنگهای رسوبی را در چهار گروه زیر تقسیم بندی می کنند.
▪ رنگهای سفید تا خاکستری بیشتر
سنگهای تبخیری ، سنگ آهک ، سنگهای مارلی ، سنگهای سیلتی و ماسه سنگها دارای رنگهایی هستند که مابین سفید تا خاکستری روشن تغییر میکنند. مانند مسکوویت در ماسه سنگ یا سیلیت که دارای جلای نقرهای رنگ میباشد و بعضی از ماسه سنگها و مارلها که رنگ روشن تا آبی تیره رنگ دارند و بعضی سنگهای منشا ، ممکن است رنگ روشن داشته و نیز بعضی سایهای از زرد تا قرمز یا حتی برحسب تغییرات محیط رسوبی ، یا طبیعت اصلی اختلاف رنگ پیدا کنند.
▪ خاکستری تیره تا سیاه
رنگهای خاکستری تیره و سیاه بیشتر مربوط به مواد ارگانیکی است که در رسوب وجود دارد. همچنین رنگ سیاه به علت وجود سولفید آهن و اکسید منگنز معدنیهای سیاه به رنگ تیره هستند. رسوبات با یک یا چند عنصر ذکر شده ممکن است به رنگ سیاه در آیند. از مواد ارگانیکی میتوان Bituminous و Carbonaceous را نام برد که حاوی مواد کربندار آسفالتی و قیری و حتی هیدروکربنهای سیاه رنگ میباشد. رسوبات با رنگهای مواد ارگانیکی در بیشتر محیط ها رسوب میکنند.
ولی رسوبات سیاه رنگ کربندار در محیطهای خشکی رسوب مینمایند در حالیکه به نظر میرسد که رسوبات بیتومیندار در ارتباط با محیطهای دریایی باشند. رسوباتی که تحت شرایط محیطی با اکسیژن محدود ته نشین میگردند مابین رنگهای آبی یا خاکستری تا سیاه متغیرند و اگر فاقد مواد ارگانیکی باشند رنگها ممکن است به رنگ سیاه سولفید آهن باشد و بعد در مدفون شدن رنگ سیاه از بین میرود. زیرا تبدیل به مارکازیت و پیریت شده و سبب خاکستری شدن رسوب میگردد و چنانچه همین رسوب تحت عوامل هوازدگی و اکسید شدن قرار گیرد رنگ آن مبدل به زرد تا قرمز میگردد.
رسوبات سولفید آهن که در آبهای شور مانند دریای سیاه و دریاهایی که جزر و مد چندانی نداشته باشند مانند شرق دریای بالتیک رسوب نمایند، در اثر ناچیز بودن جریانهای آبی و توسعه سولفید آهن به رنگ سیاه در میآیند. بعضی معدنیهای سیاه رنگ مانند اکسید منگنز سبب پوشش ذرات سنگ و صدفهای جانوران از قشری سیاه رنگ میگردند که حتی در آبهای شیرین و خشکی نیز دیده میشود و همچنین سیلت و ماسه و گل میتوانند به این علت سیاه رنگ باشند. رنگ سیاه معدنیهای هورنبلند ، اژیت ، بیوتیت ، سنگ لوح ، بازالت و ابسدین در اثر تجزیه و تخریب سبب رنگهای سیاه رسوبی میگردند.
▪ رنگهای زرد تا قرمز
رسوباتی که در ردیف رنگهای زرد تا قرمز دیده میشوند، بسیار زیادند. ولی تشخیص رنگهای اولیه یا ثانویه مشکل است. زیرا بسیاری از رسوبات که شامل مواد آهنی هستند، در موقعی که اکسید میشوند، در سطوحی به رنگهای زرد تا قرمز ثانویه در میآیند. در حالیکه رنگهای اولیه سفید ، خاکستری سیاه یا سبز میباشند. خیلی از مواد بازمانده استوایی یا آب و هوای استوایی دارای رنگهای زرد تا قرمز بوده چنانچه رسوبات این مواد تحت شرایط مواد آلی رسوب کرده باشند، رنگ اولیه باقی میماند اما اگر مواد آلی ظاهر شوند آهن احیا شده و رنگهای اکسیداسیون از بین میرود و رسوبات سطحی که در اثر هوازدگی مجددا اکسیده میشوند، آهن به رنگهای اصلی بر میگردد.
رنگ قرمز معمولا به علت وجود هماتیت و رنگ زرد به علت لیمونیت میباشد و رنگهای حد واسط دارای منشایی از مخلوط این دو کانی میباشند. رسوبات بطور محلی قرمز میگردند و این به علت کانیهای اصلی محیط مانند گارنت و فلدسپار قرمز میباشد و بعضی به علت وجود ژاسپر قرمز و سنگهای قرمز به رنگ محیط در میآیند.
▪ رنگهای سبز
رنگ سبز یک رنگ معمولی نیست و بعضی رسوبات سبز رنگ شامل مقادیر زیادی سرپانتین ، اپیدت ، کلریت و قطعات سنگ لوح میباشند و بعضی دیگر شامل گلوکلونیتها و گرینالیتهای اصلی میباشند. گلوکونیت یکی از مهمترین کانیهای است که سبب رسوب رنگ سبز میگردد و رسوبات سیلت ، رس ، ماسه و بعضی از سنگهای آهکی به همین علت به رنگ سبز هستند. گرینالیت ، معدنی است که بیشتر در رسوبات پرکامبرین دریاچه سوپریور دیده میشود و رنگ سبز به این رسوبات میدهد و هورنبلند ، الیوین نیز در بعضی مواقع سبب رنگ سبز رسوبات میگردند، مانند رسوبات سواحل هاوایی که شامل مقادیری الیوین میباشند.
● اهمیت رنگ رسوبات
رنگ رسوبات تحت تاثیر محیط و بر مبنای منشا حمل و نقل رسوبگذاری بوده که در این میان خواص سنگهای منشا و طریقه تخریب و شرایط جوی و فاصله و مدت زمان حمل و نقل اهمیت زیادی دارد. شرایط محیط رسوبی و سنگ شدن رسوب نیز موثر میباشد. رنگ در رسوبات خشکی اهمیت زیادتری نسبت به رسوبات دریایی دارد. زیرا رسوبگذاری دریایی معمولا آرامتر و مقدار مواد آلی که در رسوب مدفون میشوند سبب تغییر رنگ رسوبات میگردند.
رسوباتی که در شرایط معمولی دریایی رسوب میکنند، همان رنگهای معمولی خاکستری و آبی و سبز را شامل میشوند. رنگهای رسوب در ارتباط با محیط رسوبات با رنگ سنگ منشا در آب و هوای خشک و سرد وجود داشته و بیشتر در سراشیبی کرانههای ساحلی و قاعده رودخانهها و دریاچهها و سراشیبهای تندی که از گیاهان پوشیده نباشد، دیده میشود.
● نتایج حاصل از مطالعات رنگ رسوبات >
▪ رنگ سیاه رسوبات معمولا تعیین کننده شرایط کامل وجود مواد آلی و شرایط باتلاقی سرد و دشتهای سیلابی سرد و دریاچههایی که امواج کمی داشته و حفرههای عمیق قاعده کم عمق با تجمع زیاد مواد آلی میباشند.
▪ رسوبات خاکستری تعیین کننده محیطهای مخصوصی هستند که بیشتر در دریاچه ، دلتای رود و دشت سیلابی و کم عمق و عمق متوسط دریایی رسوب کرده و ممکن است در آب و هوای سرد یا گرم رسوبگذاری شده باشند.
▪ رنگهایی که از طبقهای به طبقه دیگر تغییرپذیر میباشند مشخص کننده رسوبگذاری در مخروط افکنه ، دشت سیلابی و دلتا هستند که این وضعیت در رسوبات دلتایی نیز دیده میشود.
▪ رنگ سبز همان رنگ اولیه بوده و دلالت بر رسوبات گلوکونیتی دریایی یا مواد اصلی سنگهای منشا را دارد. بنابراین تعیین کننده شرایطی است که برای تخریب و تجزیه مساعد نمیباشد و همچنین تعیین کننده رسوبگذاری در آبهای کم عمق ساحلی است. رنگهای سبز ثانویه در بعضی از سنگهای آذر آواری نیز دیده میشود.
▪ رنگهای قرمز اولیه تعیین کننده آب و هوای گرم است و روی دشتهای مرتفع و پرباران و حامل رویش متوسط گیاهی میباشند. رسوبات قرمز همچنین ممکن است از رسوبات قرمز یا تشکیلات معدنی سرخ رنگ منشا داشته باشند. ولی گلهای قرمز نواحی عمیق دریایی شامل مراحل فوق نیستند.