الا یا ایها العالم بیارائید محفلهاكه آمد نیمهی شعبان و حل گردید مشكلها هزاران كشتی شادی زده پهلو به ساحلهاببندد كاروان غم به سوی گور محملها
بیا ساقی لبالب كن زمی پیمانه دل راكه از گلبانگ جاء الحق فراری گشت باطلها احد با میم پیوند اخوت بست و احمد شدگل نرجس شكوفا گشت و هم نام محمد شد
قلم در دست من امشب نوای دیگری داردسخن در طبع من قدر و بهای دیگری دارد لبم بر ذكر حق حمد و ثنای دیگری دارددلم شوق لقای دلربای دیگری دارد
فضای سامرا حال و هوای دیگری داردزمین و آسمان امشب صفای دیگری دارد احد با میم پیوند اُخوت بست و احمد شدگل نرجس شكوفا گشت و هم نام محمد شد
بیا در بزم ما ای دل ببین قدرت نمائی رازخود بیگانه شو دریاب فیض آشنایی را مهیای گدائی كن تو كشكول گدائی رازیمن مقدم
مهدی ببین لطف خدائی را
بگردش آر، ای ساقی تو آن جام طلائی راكه نوشم باده و گویم حدیث دل ربائی را حسن فرح بخشيان (ژوليدهي نيشابوري)