دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

مکالمه بین reza-1369 و ساناز فرهیدوش

32 پیغام بازدید کنندگان

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
  1. ديشب، لب رود، شيطان زمزمه داشت.
    شب بود و چراغك بود.
    شيطان ، تنها، تك بود.

    باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.
    بويي نه براه.
    ناگاه
    آيينه رود، نقش غمي بنمود: شيطان لب آب.
    خاك سايه در خواب.
    زمزمه اي مي مرد.بادي مي رفت، رازي مي برد
    سهراب سپهری
  2. به امید قربانی شدن تمام لحظه های تلخ زندگیتان
    کامتان شیرین عیدتان مبارک
  3. "آرامــش" هنرِ نپرداختن به انبوه مسائلیست،
    که حل کردنش سهم خداست...
    لحظه هايتان لبريز از آرامش ❤
  4. شکر خدای مهربون
  5. سلام
    ممنون خوبم لطف دارین
    شما خوبین؟
  6. ُلام خوبین
  7. شادمانی از آن شجاعان ایت . شادمانی یعنی پیوسته دست شستن از گذشته شادمانی در گذشته می میرد و در هر لحظه زایشی نو می یابد این یعنی شادمانی . ( اوشو )
  8. سلام
    ممنون از لطفتون
    موفق باشید
  9. سلام تولدتون مبارک !!!!!!!!!!!!!!!
  10. و من گره خواهم زد چشمان را با خورشید دل ها را با عشق سایه ها را با آب شاخه ها را با باد !! سهراب سپری
    سبزه عمرتان گره خورده با شادی ها باد
  11. دوست مهربونم

    سایه خدا
    سلامتی
    سرسبزی سخاوت
    سرشت نیکو
    سالی سر شار از نعمت و شیب خدنه به روی لبان و دل مهربونتون رو از خدا می خواهم تا خوش و خرم و با نشاط باشی !!

    سال نو مبارککککککککککککککککککککک ککککککککککک
  12. سلام
    ممنون من خوبم همه خوبن
    امیدوارم هرجا هستید شما هم خوب باشید.
  13. سلام عرض ارادت به دکتر گرامی
    خوبین ؟
    خانواده محترم خوب هستن ؟
  14. شب آرامی بود
    می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
    زندگی یعنی چه؟
    ... مادرم سینی چایی در دست
    گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
    خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
    لب پاشویه نشست
    پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
    شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
    :با خودم می گفتم
    زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
    زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
    رود دنیا جاریست
    زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
    وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
    دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
    هیچ!!!
    زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
    شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
    شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
    زندگی درک همین اکنون است
    زندگی شوق رسیدن به همان
    فردایی است، که نخواهد آمد
    تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
    ظرف امروز، پر از بودن توست
    شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
    آخرین فرصت همراهی با، امید است
    زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
    به جا می ماند
    زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
    زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
    زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
    زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
    زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
    زندگی، فهم نفهمیدن هاست
    زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
    تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
    فرصت بازی این پنجره را دریابیم
    در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
    پرده از ساحت دل برگیریم
    رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
    زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
    وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
    زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
    چای مادر، که مرا گرم نمود
    نان خواهر، که به ماهی ها داد
    زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
    زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
    زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
    لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
    من دلم می خواهد
    قدر این خاطره را دریابیم.



    سهراب سپهری
  15. سلام صبح به خیر و شادی

    از راهنمایی شما صمیمانه سپاسگذارم .
    شاد و با انرژی باشین
  16. ممنون بابت امتیاز
  17. باز آمدم از چشمه ی خواب ، کوزه ی تر در دستم
    مرغانی می خواندند ، نیلوفر وا می شد .کوزه ی تر بشکستم ،
    در بستم
    و در ایوان به تماشای تو بنشستم
نمایش پیغامهای بازدید کننده 1 از 20 تا 32
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین