دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

مکالمه بین pegah*_ و kamel.gholami

19 پیغام بازدید کنندگان

  1. خو خداروشکر
  2. کسی کمکم نکرده..خودم میخونم..شکرخدا این ترمم پاس شدورفت..
  3. هوشیار؟من اصن تقلب بلدنیستم
  4. مرسی..چون این همه درس میخونم واحدامم پاس میشن..ولی اونایی که اصن نمیخون بامن فرقی ندارن.واسه اینه که میگم با این همه وقتی ک میذآرم هشتم گیره نه.
  5. ه ه ه...خودم همش میگم هشتم گره نهمه
  6. لالایی
    زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.
    پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
    این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز ...
    پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.
    پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!
    از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود !
  7. نشسته بود پسر، روی جعبه‌اش با واکس
    غریب بود ، کسی را نداشت الا واکس


    نشسته بـــود و سکوت از نگــاه او می‌ریخت
    و گاه بغض صدا می‌شکست : «آقا واکس؟»


    درست اول پائیــــز ، هفت سالش بـــود

    و روی جعبه‌ی مشقش نوشت :‌ بابا واکس...


    غـــروب بود ، و مرد از خدا نمی‌فهمید

    و می‌زد آن پسرک کفش سردِ او را واکس


    (سیاه مشقی از اسمِ خدا خدا بر کفش

    نماز محضـی از اعجاز فرچه‌ها با واکس)


    بـرای خنده لگد زد به زیـــر قوطــی ، بعد
    صدای خنده‌ی مرد و زنی که : «ها ها واکس-


    چقدر روی زمیــن خنده‌دار می‌چرخد!»

    (چه داستان عجیبی!)‌ بله،‌ در اینجا واکس-


    پرید تــوی ِخیــابان ، پسر بــــه دنبــالش

    صدای شیهه‌ی ماشین رسید، اما واکس-


    یواش قِل زد و رد شد ، کنــــــار جدول مان

    و خون سرخ و سیاهی کشیده شد تا واکس...


    غروب بود ، و دنیـــا هنــــوز مــی‌چرخید

    و کفش‌های همه خورده بود گویا واکس


    و کارخانه بـــه کارش ادامه می‌داد و

    هنوز طبق زمان هر دقیقه صدها واکس...


    کسـی میان خیابان سه بار "مادر!" گفت

    و هیچ چیز تکان هم نخورد، حتی واکس


    صدای باد ، خیابان ، و جعبــــه‌ای پاره

    نشسته بود ولی روی جعبه تنها واکس . . .

    "پوریا میر رکنی "

  8. باشه..خیلی ممنونم...
  9. ازهمین جا بخوام پیام ارسال کنم بایدچکارکنم؟؟؟
  10. نه زیادنیستت...چطوری ازاینجابفرستم..توارسال پیام نبایداسمشوبزنم؟؟؟
  11. میشه کمکم کنی...میخوام یه متن واسه یکی بفرستم..پیام خصوصی نه..چطوراین کاروانجام بدم؟؟؟؟
  12. وای بچه میمونوخیلی دوسش دارم....عوضش میکنم...
  13. کدوم عکس؟؟؟؟بچه؟


  14. 20 شدی!!

    این عکس چیه؟ تازه گذاشتی؟ عوض کن خواهر من
  15. من تبریک میگم یلدارو....
    ایرانیان قدیم هندوانه را ازاین جهت برسر سفره میگذارندکه بخاطرکروی بودنش نمادی ازخورشیداست....وانارنیزسمبل ی اززایش به حساب می ایدکه باشکستن آن شادی رابرای زندگی افرادبه ارمغان می اورد
  16. نـتـرس از شـب یـلـدا بـهـار آمـدنـی اســت /

    یلدا پــــیشاپیش مبارک

    چرا شب یلدا انار و هندونه میخوریم؟

نمایش پیغامهای بازدید کننده 1 از 19 تا 19