مکالمه بین sts92 و باستان شناس

ممنونم . زمان زیادی بود که بودیم چه شد ؟

سلام بر شما اقا صالح گرامی
خوبید شما ؟
خیلی خوش آمدید ...زمان زیادی بود نبودی ...

سلام

می دانم...
یکی از آن روزهای مبهم دور
وقتی جلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای
و بچه ها از سرو کولت بالا می روند
درست همان لحظه که قرار است احساس کنی خوشبخت ترینی
ناگهان...
یاد من به سینه ات چنگ می زند...

اينجام حراست داره
نكنه حراست اينجام دست ب .س .ي. ج. و .س. پ. ا. ه .پ .ا.س. د. ا .ر. ا. ن ؟
به هر حال خيلي ممنون

در میخانه گشائید برویم شب و روز

که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامهء زهد و ریا کندم و بر تن کردم

خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد

از دم رند می آلوده مدد کار شدم

سلام
خوبی شما عزیز
کم پیدا شدی اقا صالح....

دل من دير زمانيست كه ميپندارد دوستي نيز گلي است مثل نيلوفر و ناز بي گمان سنگ دل است آنكه روا ميدارد . . . سلام عليكم خوبين آيا ؟ ميام نمايشگاه شنبه يا يكشنبه آخه جمعه كه بيام محكومم به ... خودت كه ميدوني

من اولين کسي هستم که ،
در دايره صداي پرنده اي بر سگرداني خود
خنديده است
من اولين سياه مست زمينم
هر چرخي که ميبينيد ،
بر محور شراره هاي شور عشق من ميچرخد
اه را من به دريا اموختم
من ماگدالينم !

سلام عليكم
حالتون خوبه آيا ؟
ما كه خوبيم
اتفاقا از همان وقت كه فهميديم هر كسي از ظن خود شد يار من بهتر هم شديم خانوم رئيس
بالاخره بيايم يه مشكلي نيايم يه مشكلي