مکالمه بین Dorna dordone و natanaeal

_{آرزوی بزرگ}


عروسکهای کودکیم هنوز لبخندهایشان را فراموش نکرده اند

می خندند

دل می بازند

و مدام شعر های کودکیم را ورق می زنند...

و من هر روز

زندگی را برای قلب های پاک و شیشه ایشان

تکرار میکنم...

و زیر لب زمزمه میکنم :


" ای کــــــــــــاش کمی دیـــرتر بــــــزرگ می شــــدم! "


م.ت

جاجاجاجام...




علوسکمو بهت نمیدم...فقط نگاش کن...





ببین من چقدر ماهم حالا بیا یه قدمی بزنیم بریم رو اون صندلی دونفره بشینیم...

...I can't leave you

! n e v e r

اگر خواهی دلم را مست گردان
مرا بدتر ز آنچه هست گردان

ببر تا اوج بی همتای مستی
مرا با عشق خود یکدست گردان

م.ت

همینجا در کنارم هم نشینی
کنار دست های خوشه چینی

برایت رهگذر میخواهد از رب
که در هر لحظه ات غم را نبینی

م.ت

آدم ها هم درد می شوند

هم دل می شوند

هم راه می شوند...

و دستهاشان سایه بان درد ها میشود...

و این زیباترین قصه ی یک "انسان" است...

م.ت

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا........................فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش................بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم.....................به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی..........................چرا نظر نکنی یار سروبالا را

شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش........................مجال نطق نماند زبان گویا را

که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد..............................خطا بود که نبینند روی زیبا را

به دوستی که اگر زهر باشد از دستت.............چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را

کسی ملامت وامق کند به نادانی......................حبیب من که ندیدست روی عذرا را

گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری.............................. نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را

بفرمایید

آدم ها تو را لال می کنند
بعد مدام می پرسند :
"چرا حرف نمی زنی ؟!"
و این خنده دار ترین قصه زمین است...

منم اینا رو پیشکس وجود گلت میکنم

به امید دیدنت

تنها دیدن روی ماهت

امیــــــــــــــــــــــ ـدوارم

واااایییییییی

مرسیییییییییییییییییی

قربونت برم عزیز دلممممم


چه قدر خوشمزه به نظر میرسییید..دهنم آب افتاد

آخه من عاشِخِ توت فرنگیمممم

فدای سلایق قشنگتتت

مرسی مرسی مرسییی