اگر اين نخستين بازديد شما از این انجمن میباشد:
شما بايد پيش از ارسال و یا مشاهده مطالب ثبت نام كنيد در غیر این صورت شما نمي توانيد از برخی امکانات انجمن استفاده کنید.
جهت اعلام همکاری با سایت علمی نخبگان جوان ، به اینجا مراجعه کنید.
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کرده اید جهت بازیابی به اینجا مراجعه کنید.
در صورتی درخواست ارسال مجدد لینک فعالسازی را دارید به اینجا مراجعه کنید.
جهت اطلاعات بیشتر با مدیریت سایت تماس بگیرید.
ااااااااااااا پس یادم باشه با اجی فاطیما خوب دست به یکی کنم - اخه شکل خودمه ، بیشتر باهاش میتونم مچ بشم - خخخخخخخخخخ تاوزشم فکر کنم از نظر سنی دوقل موقل باشیم - خخخخخخخخخخخخخ بابایی من که مگه بهت نگفتم قراره به جای گردو لای خرماهات سنگ ریزه بزاریمممممممممم - خخخخخخخ بادته بابایی بهت گفتم
اره بابا حکومتیه اصن. با همشون هم خارج سایت درارتباطیم. خیلی گلن مث خودت همه میگن هااا. تو وفاطیما به مامانتون رفتین تازه من با پنکک و این چیزا درست بشو نیستم. تاوزشم دیدت اشتباهه. من سیاه سوخته نیستم!!! من برنزه هستم نهبابا گفتم دم صبحی روحت شاد شه. من وصیت نامم کر کر خندس
بابایی اینجا چ فامیل کشونی راه نداختی عمه و عمو و ابجی و داداش و عصن ی وضعیه اینجاااااااااااا خخخخخخخخخخخخ واقعا حکومت داریااااااااااااا بابایی به اجی فاطیما گفتم که یه خوده کرم پودر و پنکک به صورت بمالیم یه خوده از این سیاه سوختگی در بیایی فکر کنم ما هممون به مامانمون رفتیم تاوزشم این چیه فرستادی - مونایی تاووووووووووووزه به دمنیا اومده - براش وصیت شوت میکنی
دختلم مرسی اینو ببین http://www.njavan.com/forum/showthre...373#post558373
دلام دلام بابایی خوفی بابا جون؟ خووووووووووو بابایی مانیتورم سوخته بود و بی مانیتور بودم تاووووووزشم هیچی ندادی بخورم لفتم بیرون یه چیزی بخرم بخورم ، وگرنه که الان زنده نبودم که با ازاده جون هم به زودی اشنا میشویم بابایی
راستی اینم ازاده بانو ابجی منه: http://www.njavan.com/forum/member.php?228663-AaZaAdeh خیلی گله هااا فوق شهید بهشتی میخونه. شیمی-نفت
ُلااام ابجی. بابا چیه هی میری هی نمیای خداییش همه احوالتو میپرسن.جدی میگم میگن فامیل جدید کجا رفت
وایسا با امپراطوری ما اشنا میشی اصن حکومت داریم. باور کن....
چیخده با جیگر طلای من پشت سرم حلفیدید
دخترم ببین . کم کم میان اشنا میشی. بچه هام خیلی گلن. فاطیما دخترم که مدیربخش کشاورزی هست http://www.njavan.com/forum/member.php?69688-*FATIMA* پرنیان که الان میاد بیشتر اشنا میشین. کهربا که هنو نیومده سایت. عشق فیزیکه. پریچهر هم فوق شیمی سمنان میخونه. دیشب کلی حرف زدیم(تو خوابگاه بود) دلش واسه همه تنگ شده بود (الهی بمیرم) مدیر بخش شیمی عمومی هستش
باوووووووووووووشه بابایی با پرنیان 14 ساله ذدوزت شدم بابایی - بقیه رو هم معرفی کن
چشمممممم الان معرفیت میکنم به بچه هام
خخخخخخخخخ می بینم جوجوهات اومدند بهت سلام کردند بابایی خخخخخخخخ بزیار هم خوف باوشه - منم جز یکی از فرزندان بابایی جون - بابایی فینقلانی هم خوب خوبه - مگه چیه - خخخخخخخخ
نه من یه ون دارم برا حمل نقل تازشم کی گفته فرزند کمتر زندگی بهتر؟ اصن قبول ندارم. تازه من قصد کردم بچه های دیگه ای رو هم اظافه کنم دخترم شما هم یکیش . میخوای؟ دخترم .
چیخده تعداد فرزندانت زیاده بابا جون بچه ی کمتر ، زندگی بهتر از کجا براشون نون و اب گیر میاری - هان یادم باشه برات ی وانت برای حمل و نقل بگیرم - بیشتر بدردت موخوره الهی الهی - راستش من اینجا هیچ کی رو نمیشناسم - به غیر چند نفر - فقط میام اینجا داداش مهدی رو اذیت کنم
قوقی هام یکیش 14 (پرنیان) یکی 17-18 (کهربا) یکیش 24 (پریچهر) یکیش هم 25 (فاطیما ) پسرمم افشین 22 سالشه اصن حکومت داریم. اخی. اسمش چی بود؟ (فامیلیش) شاید شناختم . بچه کجای ایلام بود؟ الهی الهی. ولی مونا جان این سایت یه چیز دیگست. من همه سایت ها یه جورایی بودم کم وبیش ولی هیچ جا مث نخبگان صمیمی نیستن.
الهی الهی - بچت داداشی روی اوجاق مونده بود پس حالا قوقی هات چند سالشونه الهی - یادش بخیر یکی از دوست های منم برای ایلام بود - خعلی بچه ی با صفایی بودش
زن وزندگی که حواس نمیذاره واس ادم. بچم گریه میکرد رفتم ارومش کنم. من ایلام. (تگزاس)
خوووووووووووووو تو چلا هی میری تو امپاس هی میره - هی میاد دیهه - بیام بیزنمت فرمانده جون شوما مگه برای کدام شهر هستی داداشم؟؟؟؟؟؟؟؟