دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

مکالمه بین sahar14 و kamel.gholami

47 پیغام بازدید کنندگان

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
  1. سلام سحر خانم / خوبی شما ؟

    خواهش میکنم کاری نبود بابا
  2. ممنون بابت امتياز


  3. ایشالله
  4. مرسي داداشي.ايشاا.. مشكل همه حل شه.
  5. ایشالله که درست میشه / غمت نباشه آبجی

    خوش باش دمی که زندگانی این است / بعله


    بخند تا غم دق کنه!
  6. گفتنش فايده نداره.فقط بايد صبر كنم شايد همه چي به وقتش درست شه.مرسي ايشاا..همه بخندن.خودت هم بخندي
  7. چرا بابا / خواهش میکنم

    ایشالله همیشه بخندی
  8. فکر میکردم نیاره 2 تا رو / لینک دوم جدا شده است
  9. امروز خيلي دلم از يه موضوعي گرفته بود ولي با ديدن اين خيلي خنديدم مرسي.ايشاا. هميشه بخندي بقيه رو هم بخندوني
  10. خواهش میکنم




    ینی ترکیدم تا 2 ساعت
  11. سلام.مرسي.خيلي جالب بود
  12. سلام
    قشنگ بود .مرسي
  13. نشسته بود پسر، روی جعبه‌اش با واکس
    غریب بود ، کسی را نداشت الا واکس


    نشسته بـــود و سکوت از نگــاه او می‌ریخت
    و گاه بغض صدا می‌شکست : «آقا واکس؟»


    درست اول پائیــــز ، هفت سالش بـــود

    و روی جعبه‌ی مشقش نوشت :‌ بابا واکس...


    غـــروب بود ، و مرد از خدا نمی‌فهمید

    و می‌زد آن پسرک کفش سردِ او را واکس


    (سیاه مشقی از اسمِ خدا خدا بر کفش

    نماز محضـی از اعجاز فرچه‌ها با واکس)


    بـرای خنده لگد زد به زیـــر قوطــی ، بعد
    صدای خنده‌ی مرد و زنی که : «ها ها واکس-


    چقدر روی زمیــن خنده‌دار می‌چرخد!»

    (چه داستان عجیبی!)‌ بله،‌ در اینجا واکس-


    پرید تــوی ِخیــابان ، پسر بــــه دنبــالش

    صدای شیهه‌ی ماشین رسید، اما واکس-


    یواش قِل زد و رد شد ، کنــــــار جدول مان

    و خون سرخ و سیاهی کشیده شد تا واکس...


    غروب بود ، و دنیـــا هنــــوز مــی‌چرخید

    و کفش‌های همه خورده بود گویا واکس


    و کارخانه بـــه کارش ادامه می‌داد و

    هنوز طبق زمان هر دقیقه صدها واکس...


    کسـی میان خیابان سه بار "مادر!" گفت

    و هیچ چیز تکان هم نخورد، حتی واکس


    صدای باد ، خیابان ، و جعبــــه‌ای پاره

    نشسته بود ولی روی جعبه تنها واکس . . .

    "پوریا میر رکنی "

  14. شب يلداتون پيشاپيش مبارك


  15. نـتـرس از شـب یـلـدا بـهـار آمـدنـی اســت /

    یلدا پــــیشاپیش مبارک

    چرا شب یلدا انار و هندونه میخوریم؟

  16. لطف کردی
نمایش پیغامهای بازدید کننده 21 از 40 تا 47
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین